📌«نصیری و گذار از عصر حیرت»
✅مهدی #نصیری به تازگی بر مزار #مهسا ایستاده و شعری نو سروده است و در آن بر آستان حضرت انسان سجده کرده است. او برای ادامه نهضت «زن زندگی آزادی» از روح شهیده مهسا(!) استمداد طلبیده است.
🔹از نگاه «اندیشمندِ حیران» مزار مهسا، زیارتگه رندان جهان خواهدشد. خدای او در آغاز سخن نیز، خدای رنگین کمان هاست.
مهمترین لطیفه شعری در سروده حیران، کشف ارتباط میان نهضت فاحشهها و جنبش رنگینکمانیهاست. «فیلسوف جنبش مهسا» در ابتدای سخن میگوید: «به نام خدای رنگین کمان» همان رنگین کمانی که در دست مادر پیرفلک و دیگر همکیشان قوم لوط بود. نقطهی کمال انقلاب فاحشهها رنگین کمانی شدن مردان است.
🔸اگر داستان مهسا در «روزگار کیهانی» رخ میداد، نصیری آنگونه میسرود که خوانندگان کیهان انگشت به دهان میگرفتند و او را بر این سروده میستودند. ناموزونی سرودههای «روزگار کیهانی» با «عصر کمال حیرانی» ریشه در تعهد او به جهانشناسی و فلسفهاجتماعیاش دارد. او انسانِ عصر حیرت است. برای همین شگفتی ندارد اگر بر مزار مهسا برای جنبش فاحشهها احساس تغزل سر بکشد.
🔹این چرخش آشکار در افکار و رفتار نصیری او را از دم تیغ ملامت بسیاری عبور داده است، اما من از ملامت او بیمناکم و چون بید بر سر ایمانِ آینده خویش میلزرم. او را با همه آنچه هست نادره دوران و پدیده نایابی نمیبینم.
🔸نصیری دوران غیبت را «عصر حیرت» میداند و انسان را رها شده در عالم میشناسد. او در رفتار رسانهای خود نشان میدهد که در چنین عصری زندگی میکند و چرخشهای او پایبندی و صداقت او در فلسفه زیستن را نمایان میسازد. کنشهای رسانهای او به خوبی نشان از حیرانی دارد. او خودش است و متعهد به فلسفهای که برای عصر غیبت دارد. آیا میتوان از چنین انسانی با چنین فلسفهای انتظاری جز حیرانی داشت.
🔹ویژگی فلسفه اجتماعی که به جای اندیشکدهها و مراکز علمی و شاگردی نزد «علامهها» در بستر رنگارنگ رسانه شکل بگیرد جز همین حیرانی و پررنگی چیزی نیست. در عصر حیرت انسان در رفتار خطا و اشتباه مدام خود تقصیر ندارد. هر چقدر هم به ناکجا آباد برود حیران است بیچاره!
نمیخواهد بیراهه رود اما راه بیراهه است.
🔻اما ای کاش نصیری در عصر حیرت بماند و سر از عصر ضلالت در نیاورد. کاش نصیری آگاهانه بیراهه نرود.
✍️ سید عبدالله هاشمی
@gam_dovvom