eitaa logo
گام دوم انقلاب
2.9هزار دنبال‌کننده
211هزار عکس
152.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
🇮🇷🇮🇶🇵🇸🇸🇾🇱🇧🇾🇪 امام خامنه ای: شما افسران جنگ نرم هستید جنگ نرم مرد میخواهد. دیروز نوبت شهدا بود در جنگ سخت.. وامروز نوبت ماست در جنگ نرم ارتباط با مدیر @hgh1345 آیدی تبادل و تبلیغات @hgh1345
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽؛ 🏴🏴🏴🏴 چند خط بگیم از .. میایین بریم کربلا؟! بسم الله.. -عمود های قرار که آخرش ۷ داشت -کبابش صف داره؟ +آره ولی سریع رد میشه بیا وایسیم🍡🍢 -یخ در بهشت های سبز و زرد و قرمز شارع العباس🍧🍧🍧🍨🍭 -جمله "زودتر بریم یه موکب تمیز پیدا کنیم "غروب شد -استحمام با آب خنک🚿 -خشک کردن با چفیه🌝🌞 -موکب مختار ثقفی با عکسِ فریبرز عرب نیا -آب لیمو عمانی و آب انگور تگری که تا نخوری ندانی🥃 -هلابیکم زوار -وای فای رایگان📲 -اَه آنتن ندارم! -چشمایی که با التماس میگفتن "یکی بردار" -برچسب اسمامون با دست خط های خرچنگ قورباغه پشت گوشیامون -مبل های نارنجی خسته کنار جاده -فنجان های قهوه عربی -صدای بلندگوی مرکز مفقودین🎙📢📢 : "سیده خدیجه الماجدی من اهالی البصره " -رانندگی های خطرناک و بدون گواهینامه عراقی ها🚗🚙🚕 -شهر بدون شهرداری -پیرزن های عرب ، این اسطوره ها و سلاطین حفظ تعادل و آن ساک دستی روی سرشان -نصف شکر ،نصف چای عراقی در لیوان یکبار مصرف -نون ماهی شکل🥟 -فلاف مشایه که این را هم تا نخوری ندانی🌮🌯 -تل پتو تشک های ته موکب -تل دمپایی های جلوی حرم👡👡 -لِه شدن تو تفتیش های چند ساعته ورودی حرم -شلوغی صف قورمه سبزی جلوی تل زینبیه🍛 -کالسکه های دوقلو با گاری -ترکیب سبد میوه و طناب با صدای بی وقفه کشیده شدن روی زمین🍎🍏🍇🍉 -کوه خرما و ارده و کنجد🍚 -مای بارد -بسته دستمال کاغذی دست بچه ها -گرمای پدر و مادر دار سر ظهر☀️ -سرازیری باب القبله -نیمروی اول صبح غرق در پاتیل روغن🍳🥚 -منقل ها و دود چشم سوزشان -قهوه جوش های طلایی☕️ -بوی عود -دود عودهای عربی -خورشید بغل جاده که میرود پایین🌞🌝 -از کجا اومدین شما؟ -"دنبال پتوی گلبافت نباش دخترجان!" -"مبیت للنساء" -آهنگ یوسف پیامبر ماشین حمل کپسول گاز🎶🎵 -صندلی های پلاستیکی با طناب به هم وصل شده ی رنگارنگ بعضاً شکسته -حرّک زایر -عمود ۳۱۳ و زیارت آل یاسین -راه قدس از کربلا میگذرد -موکب صوفی صفا و تلفظ های خنده دار ما نظیر سفا سیتی -پنکه های مه پاش آن خیابان بهشتی🌬 -گم شدن -دیدن یک آشنا میان میلیون ها آدم در مشایه -پیکسل دادن به بچه کوچولوهای عراقی -رفتن برق در مشایه و راه رفتن با چراغ قوه گوشی ها🔦📱 -موکب امام رضا -اضافه کردن "الـ" ابتدای تمام کلمات فارسی😂😅 -روضه رقیه -یادگاری دادن موکب دار های عراقی -خوابم یا بیدارم اینجا .. -بزن تو گوشم ببینم خواب نیستم! -پروفایل عازمم حلالم کنید -کنار قدم های جابر -صباحا اتنفس بحب الحسین -ماساژهای صلواتی.. -عمود ۵۰۲ موکب قطیفی ها و بغل های گرمشان -عمود ۱۱۸ ، عمود قرار امام حسنی ها ، روضه غربت -حاجی غصه نخور، یه روز مدینه کربلا میشه پیاده میریم زیارت امام حسن ع! -سلام آقا که الان روبروتونم جمله هایی که یادمان داده بودند در جواب به عراقی ها بگوییم -ان شاءالله تزرونی -آشت ایدیکم -الله اتقبل -مأجورین -العفو -سنگ های خنک کف حرم -هر قدم به نیت یکی -اعتیاد پیدا کردن به طعم چای عراقی و انرژی مازاد بعدش☕️🍪 -هرکس به نیابت یک -قدم قدم نذر ظهور تو -نماز های شکسته بین راهی -آشغال جمع کردن با کارتن -سامرایی که کنسل شد -ترکاندن تاول ها -"شما برید فلان عمود بایستید من خودم رو میرسونم های مشکوک" -مبیت موجود -ماهی کباب🦈 -وضو با آب یخ💦🚰 -نذر سایه -انبوه آدم هایی که جلوی صحن خواب بودند و قدم های با احتیاط که یک وقت نیفتی رویشان -آشنا بودن کوچه پس کوچه های نجف چنان که محلّه ی پدری .. -روز و شب تو دل جادّه -آقاجان!از کدوم مسیر میای؟ -قدرت بدنی باور نکردنی خانم های عرب -گرگ و میش های کله صبح مشایه -نشستن روی جدول خیابان های کربلا -فراموش کردن تمام حرف هایی که آماده کرده بودی در حرم بزنی و حالا فقط نگاه و دوخته شدن دهان -کمیل آخرین شب جمعه -کوله به جای بالشت -زیارت -حاج قاسم که شنیدیم می آید و میرود و خیلی مراقب امنیت تمام مشایه است -افسردگی موقع برگشت -حال عجیب تا مدّت های نامعلوم -صبح بعد از رسیدن به خانه که هنوز موقع بیدار شدن انتظار داری به جای خانه مشایه را ببینی اما در کمال تعجّب روبه رو میشوی با در و دیوار اتاق! و حالا -دلتنگی -دلتنگی -دلتنگی .. -و خدا رحم کند این‌همه دلتنگی را .. ❤️💚💛🧡💜💙💔 🏴@gamedovomeenqelab
📚 ⛅️ 4⃣1⃣ 💢فقرا و شهر از این خبر، و شدند.... چرا که ، اول سحورى در خانه🏘 آنها را نواخت.... و پس از آن ، دیگران و دیگران آمدند و این ازدواج مبارك را تهنیت گفتند. 🖤دو_نوجوانى که اکنون به سوى تو پیش مى آیند، ثمره همین ازداوجند... گرچه از مقام مى آیند، اما ماءیوس و خسته و دلشکسته اند. هر دو یلى شده اند براى خودشان.به شاخه هاى مى مانند. هیچگاه به دید فروشنده ، اینسان به آنها نگاه نکرده بودى.... چه بزرگ شده اند، چه قد کشیده اند، چه به کمال رسیده اند. 💢 جان مى دهند براى کردن پیش پاى ، براى . براى در بازار عشق.💗علت خستگى و شکستگى شان را مى دانى... حسین به آنها میدان رفتن است. از صبح، بى تاب و قرار بوده اند و مکرر پاسخ منفى شنیده اند... از ، بار سفر بسته اند اما امام پروانه پرواز را به على اکبر داده است... و این آنها را کرده است. 🖤علت بى تابى شان را مى دانى اما آب در دلت💕 تکان نمى خورد. مى دانى که قرار نیست اینها دنیاى پس از حسین را ببینند. و ترتیب و رفتن هم مثل همه ظرائف دیگر، پیش از این در لوح محفوظ رقم خورده است.لوحى که پیش چشم توست.اصلا اگر بنا بر فدیه کردن نبود، از زادن چه بود؟ 💢 اینهمه سال ، پاى دو گل🌸 نشسته اى تا به محبوبت اش کنى . همه آن رنجها براى امروز سپرى شده است و حالا مگر مى شود که نشود.در هم وقتى حسین از سفر، به گوش تو رسید، این دو در شهر نبودند،... اما معطلشان نشدى.... مى دانستى که هر کجا باشند، 🚩 ، جایشان در ! 🖤بى درنگ از خداحافظى کردى و به خانه درآمدى. زیستن پدید آمده بود، و یک لحظه بیشتر با حسین زیستن غنیمت بود.هر دو وقتى در منزلى بین راه ، به کاروان و تو را از دیدارشان متعجب ندیدند، شدند. گمان مى کردند که تو را ناگهان خواهند کرد و بهت و حیرتت را بر خواهند انگیخت... 💢 اما وقتى در نگاه وتبسم🙂 تو جز آرامش نیافتند، با پرسیدند:مگر از آمدن ما خبر داشتید؟ و تو گفتى : شما براى همین روزها به دنیا آمده بودید. مگر مى شد من جایى باشد و من جاى دیگر؟ این روزها باید جاده همه عشقهاى من به یک نقطه شود. بدون شما دوپاره تن این ماجرا چگونه ممکن مى شد⁉️ 🖤اکنون هر دو 🙁کرده و لب برچیده آمده اند که :مادر! امام رخصت میدان نمى دهد. کارى بکن. تو مى گویى : عزیزان ! پاى مرا به میان نکشید. محمد مى گوید:چرا مادر؟ تو امامى ! محبوب اویى. و تو مى گویى : _به همین دلیل نباید پاى مرا به میان کشید. نمى خواهم امام گمان کند که شما را راهى میدان کرده ام . نمى خواهم امام گمان کند که دارم عزیزانم را فدایش مى کنم . گمان کند که بیشتر از شما به این ماجرا. 💢 گمان کند... چه مى گویم . او اما م است ، در وادى او گمان راه ندارد. او چون آینه همه دلها 💖را مى بیند و همه نیتها را مى خواند. اما...اما من اینگونه . این دلخوشى را از مادرتان دریغ نکنید. عون مى گوید: امر، امر شماست مادر! اما اگر چاره اى جز این نباشد چه ؟ ما همه را کردیم . پیداست که امام نمى خواهد شما را ببیند. 🖤اندوه شما را نمى آورند. این را از نگاهشان مى شود فهمید. محمد مى گوید: ماندن بیش از این قابل تحمل نیست مادر! دست ما و دامنت! تو چشم به 🌫 مى دوزى... ....... 🍃🌹🍃🌹 🔴@gamedovomeenqelab
✍ شهید اهل قلم : 🍃| چگونه در بند خاک بماند آن که پــرواز🕊 آموخته است و راه را می شناسد؟ و چگونه از نگذرد آن کس که می داند جــ❤️ـان دیدار است اینان کبوتران حرم عشق اند و حرم عـشـ💔ـق 🌙 🍃🌹🍃🌹 🔴@gamedovomeenqelab
🍃قلم را تیز میکنم تا شاید بتوانم ی قهرمانی اش را‌به‌تصویر بکشانم . قهرمانی که ریختن خونش چون ، جان تازه ای را به‌سرزمینش بخشید . . 🍃 را میگویم فرمانده و سرباز عاشقی که یقیناً کتاب زندگی اش معلم خوبی‌ برای پرورش و بزرگیست . درس یوسف درس عاشقیست مکتبش ، مکتب شهید . مگر میشود چنین کسی‌مدرس خوبی نباشد . 🍃کمی با ما راه بیا... ای شهید😓 🌺مشتاقانه میخواهم از تو بگویم از تویی که را خوب بلد بودی. اما‌چه کنم، این ذهن‌ ، اسیر دنیا گشته، زنجیر ، چنان قفلش کرده که توانی برای درک و توصیف این همه پاکی و ، بندگی و شایستگی, شهامت و را ندارد 😔 🍃از تو میخواهم، ای نور به پیوسته، دستی برار و دل ظلمت‌نشسته‌ ی مرا به پرتو نورت منور ساز و کوچه به کوچه وجودم را چراغانی نما❤ ✍نویسنده: به مناسبت ایام ولادت 🌹🍃🌹🍃 🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️ 🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff