هوالقهار
🔘 #تهدید_معتبر
1️⃣بخش اول
🔹در گرما گرم فتنه ۸۸ بود که از #دخالتهای مستقیم #انگلیس خبیث در نا آرامی های کشورمان پرده برداشته شد !
🔸آنجا که افسران #اطلاعاتی سرویس جاسوسی روباه پیر، حتی در عملیات #خرابکاری نقش میدانی داشتند !
🔹دستگیری بعضی #عوامل مرتبط با سفارت انگلستان که به نقشآفرینی در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ و خطدهی و جریانسازی آنها مشغول بودند، #خشم و انزجار عمومی را از سیاستهای روباه پیر بیش از پیش کرد.
🔸در سال 90 مجلس شورای اسلامی با تصویب ماده واحدهای دولت را به #کاهش سطح روابط با انگلیس در حد کاردار ملزم کرد!
👈و همین #بهانه ای شد تا انگلیس همه اتباع خود را فراخواند و مدعی خسارت و غرامت شود و با همین بهانه سفارت آن کشور در ایران #تعطیل شد!
😏واما در سال ۹۴ دولت روحانی با سلام و صلوات! سفارت یا به تعبیری بهتر مقر فتنه و جاسوسی و خرابکاری او را در تهران بازگشایی کرد تا نشان دهد تعامل و مذاکره با انگلیسی ها هم یک قطعه از پازل برجام است !
✋و حالا این استعمار گر پیر #مزد آن خوش خدمتی را کف دستمان گذاشت تا ثابت کند #ترحم بر پلنگ تیز دندان نتیجه ای جز #خیانت وخباثت در حق ملت ایران ندارد !!!
▪️باز هم انگلیس خبیث چهره #جهنمی خود را به ملت ایران نشان داد !
👈توقیف نفتکش ایرانی شاید به خودی خود #اهمیت چندانی نداشته باشد !
👈هر #لحظه ممکن بود این حادثه توسط امریکا یا متحدانش به وقوع بپیوندد !
👈دشمن به صورت علنی ما را به #توپ_تحریم بسته ومهمترین بخش این تحریم ها مربوط به فروش #نفت است !
👈پس اگر #انتظاری غیر از این داشتیم آنوقت باید #تعجب می کردیم !!!
☝️اما نکته ای مهم در #بطن این ماجرا نهفته است !
✖️توقیف نفت کش ایرانی یک #هشدار و #تهدید غیر مستقیم ایران برای #کوتاه آمدن از درخواست های مشروعش در رابطه با برجام بود !
👈آنهم درست در روزهای پایانی مهلت اروپا !
🙏🏻لطفا بخش دوم این مقاله را هم دنبال کنید
✍ #صالح_ادیب
@hafezenevelayat
📍دلایل سست برای کار نادرست
🔺همانطور که پیش بینی می شد #AFC فوتبال باشگاههای ایران را از میزبانی محروم کرد، تا اینجا، کار ای اف سی تعجب همه را برانگیخته و گمانه زنی ها بر سیاسی کاری این فدراسیون را به یقین تبدیل کرد، اما...
اما شگفت انگیزتر از این کار ای اف سی، دلایلی است که اگر ارایه نمی شد برای حفظ شان این فدراسیون بهتر بود تا طرح آن!
این فدراسیون اعلام کرده، به چند دلیل اجازه میزبانی به ایران نمیدهد؛ از جمله اینکه داوران حاضر نیستند در این کشور قضاوت کنند! 🤔
معمولا مهمترین دلیل را در میان دلایل دیگر اعلام می کنند و این مهمترین دلیل فدراسیون بوده است!
باور هر شنونده ای این است که ادعای فدراسیون بیشتر به #بهانه شبیه است تا دلیل! که خود را ناتوان از تامین داوران چند بازی در ایران می داند، در حالیکه کشورهای حاشیه خلیج فارس خود درگیر اختلافات داخلی و جنگ هستند ولی ای اف سی برای تامین داور مشکل ندارند و همچنین داوران #شجاعت لازم برای داوری در این کشورها را دارند!
حالا باید👇
۱. با واکنشهای تند و غیرت ملی از سوی باشگاهها و وحدت همه مردم در مقابل این توطئه، از تبعیت نظر فدراسیون سر باز زد.
۲. از مجاری بین المللی حقوق ایران پیگیری شود.
@gamedovomeenqelab
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
9⃣#قسمت_نهم
💢 زینت همان شتر را عوض کردند...و عایشه را بر آن نشاندند. و #عایشه ، دعوى جنگ با #على کردبهانه چه بود⁉️ خونخواهى عثمان! و خودشان بهتر از هر کس مى دانستند که این #بهانه تا کجا مضحک است.
🖤مروان حکم ، سعید عاص را به همراهى در جنگ دعوت کرد. #سعید عاص پرسید:_همراهان تو کیانند؟گفت :
_#طلحه و زبیر عوام و عایشه و سعد و عبدالرحمن و محمد بن طلحه و عبدالرحمن اسید و عبداالله حکیم و...
سعید عاص گفت : _چه بازى #غریبى ! اینها که همه خود، دستشان به خون💔 عثمان آلوده است!
💢 مروان حکم ، #سکوت کرد و از او گذشت.ام سلمه(5) با اتکاء به آنچه از #پیامبر شنیده بود اعلام کرد:_بدانید هر که به جنگ با على رود، کافر است و عصیانگر بر دین خدا. اما فریاد او در ازدحام جمعیت گم شد....
#مالک_اشتر نامه نوشت📝 به #عایشه که از خدا بترس و حریم پیامبر را نگاه دار.
🖤عایشه پاسخ داد:
_تو هم لابد شریک قتل عثمانى که با من مخالفت مى کنى.#امیرمؤمنان ، ناخواسته پا به این عرصه گذاشت و با هفتصد سوار به ((ذى قار)) فرود آمد.
و عایشه وقتى این را شنید، نامه نوشت به حفصه(6) که:_#على به ذى قار فرود آمده است ، نه راه پس دارد، نه راه پیش... 🦋
💢 حفصه با دریافت این پیام ، #مطریان و مغنیان را جمع کرد و دستور داد که این مضمون را به #شعر درآورند و با دف و تنبک بنوازند و بخوانند تا مگر على بدین واسطه خفیف و #استهزاء شود. تو خبر را که شنیدى ، احساس کردى که دیگر جاى درنگ نیست....
از خانه بیرون شدى و با #رویى پوشیده و ناشناس به خانه حفصه درآمدى.
🖤خانه🏡 شلوغ بود....
مغنیان مى نواختند، کودکان کف مىزدند و زنان دم مى گرفتند:ماالخبر ماالخبر
على فى سقرکالفرس الاشقران تقدم عقر
ان و تاءخر نحر.
راه را #شکافتى تا به مقابل حفصه رسیدى که در بالاى مجلس نشسته بود...
وقتى درست مقابل او قرار گرفتى ، #چهره ات را گشودى ، غضبناك نگاهش کردى ، دندانهایت را به هم #ساییدى و گفتى :
💢راست گفت #رسول خدا که(البغض یتورات)، کینه موروثى است.
اى #دخترعمر! که اکنون با دختر ابوبکر #همدست شده اى براى کشتن پدر من . پیش از این نیز با #پدرانتان همدست شده بودید براى کشتن پیامبر. اما خدا پیامبرش را از #مکر خاندان شما آگاه و کفایت کرد. با پدرانتان در #قتل پیامبر #ناکام ماندید و اکنون کمر به قتل وصى و برادر او بسته اید. شرم کنید.
🖤همین آیه قرآنى📖 براى رسوایى همیشه تان بس نیست ؟
"وان تظاهرا علیه فان االله هو مولیه و جبریل و صالح المؤ منین و الملائکۀ بعد ذلک ظهیر.(7) دوست دارى به برادرت یادآورى کنى که این آتش🔥 #اززمان_پیامبر در زیر خاکستر خفته است.
💢 اینها اگر #جرات مى کردند، پیامبر را از میان برمى داشتند. نتوانستند، سر از #سقیفه در آورند،
#بیست_و_پنج_سال خورشید را به بند کشیدند و در شهر #کوران ، پادشاهى کردندو بعد بر شتر نشستند و بعد، سر از #نهروان(8) درآوردند،
به لباس 👕ابوموسى اشعرى درآمدند و دست آخر، شمشیر🗡 را به دست #ابن_ملجم دادند.
و کدام آخر؟معاویه از همه گذشتگان پلیدتر مکارتر بود. نیش معاویه بود که #زهر را به جان برادرمان حسن ریخت.
🖤دوست دارى فریاد بزنى :
برادرم ! تو که اینها را مى دانى چرا اتصالت را به خدا و پیامبر علم مى کنى ؟اما فریاد نمى زنى ،.
#ادامه_دارد.......
🍃🌹🍃🌹
🔴@gamedovomeenqelab
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
4⃣1⃣#قسمت_چهاردهم
💢فقرا و #مساکین شهر از این خبر، #مطلع و #مسرور شدند....
چرا که #عطرولیمه_ازدواج_تو، اول سحورى در خانه🏘 آنها را نواخت....
و پس از آن ، دیگران و دیگران آمدند و این ازدواج مبارك را تهنیت گفتند.
🖤دو_نوجوانى که اکنون به سوى تو پیش مى آیند، ثمره همین ازداوجند...
گرچه از مقام #حسین مى آیند،
اما ماءیوس و خسته و دلشکسته اند.
هر دو یلى شده اند براى خودشان.به شاخه هاى #شمشاد مى مانند.
هیچگاه به دید فروشنده ، اینسان به آنها نگاه نکرده بودى.... چه بزرگ شده اند،
چه قد کشیده اند، چه به کمال رسیده اند.
💢 جان مى دهند براى #قربانى کردن پیش پاى #حسین ، براى #بازپس_دادن_به_خدا. براى #عرضه در بازار عشق.💗علت خستگى و شکستگى شان را مى دانى... حسین به آنها #رخصت میدان رفتن #نداده است.
از صبح، بى تاب و قرار بوده اند و مکرر پاسخ منفى شنیده اند... #پیش از #على_اکبر، بار سفر بسته اند اما امام پروانه پرواز را به على اکبر داده است...
و این آنها را #بى_تاب_تر کرده است.
🖤علت بى تابى شان را مى دانى اما آب در دلت💕 تکان نمى خورد. مى دانى که قرار نیست اینها دنیاى پس از حسین را ببینند. و ترتیب و #توالى رفتن هم مثل همه ظرائف دیگر، پیش از این در لوح محفوظ رقم خورده است.لوحى که پیش چشم توست.اصلا اگر بنا بر فدیه کردن نبود، #غرض از زادن چه بود؟
💢 اینهمه سال ، پاى دو گل🌸 نشسته اى تا به محبوبت #هدیه اش کنى . همه آن رنجها براى امروز سپرى شده است و حالا مگر مى شود که نشود.در #مدینه هم وقتى #قصد حسین از سفر، به گوش تو رسید، این دو در شهر نبودند،...
اما معطلشان نشدى.... مى دانستى که هر کجا باشند، #نهم_محرم🚩 ، جایشان در #کربلاست!
🖤بى درنگ از #عبداالله خداحافظى کردى و به خانه #حسین درآمدى.
#بهانه زیستن پدید آمده بود،
و یک لحظه بیشتر با حسین زیستن غنیمت بود.هر دو وقتى در منزلى بین راه ، به کاروان #رسیدند و تو را از دیدارشان متعجب ندیدند، #شگفت_زده شدند. گمان مى کردند که تو را ناگهان #غافلگیر خواهند کرد و بهت و حیرتت را بر خواهند انگیخت...
💢 اما وقتى در نگاه وتبسم🙂 تو جز آرامش نیافتند، با #تعجب پرسیدند:مگر از آمدن ما خبر داشتید؟ و تو گفتى :
شما براى همین روزها به دنیا آمده بودید. مگر مى شد #امام من جایى باشد #عون و #محمد من جاى دیگر؟
این روزها باید جاده همه عشقهاى من به یک نقطه #منتهى شود. بدون شما دوپاره تن این ماجرا چگونه ممکن مى شد⁉️
🖤اکنون هر دو #بغض 🙁کرده و لب برچیده آمده اند که :مادر! امام رخصت میدان نمى دهد. کارى بکن. تو مى گویى : عزیزان ! پاى مرا به میان نکشید.
محمد مى گوید:چرا مادر؟ تو #خواهر امامى ! #عزیزترین محبوب اویى.
و تو مى گویى : _به همین دلیل نباید پاى مرا به میان کشید. نمى خواهم امام گمان کند که #من شما را راهى میدان کرده ام . نمى خواهم امام گمان کند که #من دارم عزیزانم را فدایش مى کنم . گمان کند که #من بیشتر از شما #شائقم به این ماجرا.
💢 گمان کند... چه مى گویم . او اما م است ، در وادى #معرفت او گمان راه ندارد. او چون آینه همه دلها 💖را مى بیند و همه نیتها را مى خواند.
اما...اما من اینگونه #دلخوشترم . این دلخوشى را از مادرتان دریغ نکنید.
عون مى گوید: امر، امر شماست مادر! اما اگر چاره اى جز این نباشد چه ؟ ما همه #تلاشمان را کردیم . پیداست که امام نمى خواهد شما را #داغدار ببیند.
🖤اندوه شما را #تاب نمى آورند. این را #آشکارا از نگاهشان مى شود فهمید.
محمد مى گوید: ماندن بیش از این قابل تحمل نیست مادر! دست ما و دامنت!
تو چشم به #آسمان🌫 مى دوزى...
#ادامه_دارد.......
🍃🌹🍃🌹
🔴@gamedovomeenqelab
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
2⃣4⃣#قسمت_چهل_دوم
🏴#پرتوسیزدهم🏴
💢غروب کن خورشید! ☀️
بگذار شب🌙، آفتابى شود و بر روى غمها و اشکها 😭و #خستگیها سایه بیندازد!زمین، دم کرده است....
بگذار #وقت_نماز فرا رسد و درهاى آسمان گشوده شود....خورشید، شرمزده خود را فرو مى کشد و تو شتابناك، #کودك_جانباخته را بغل مى زنى، ...
به #سکینه نگاه مى کنى و به سمت #خیمه راه مى افتى.
🖤#بى_اشارت این نگاه هم سکینه خوب مى فهمد... که #خبرمرگ این کودك باید از زنان و کودکان دیگر #پنهان بماند
و #جگرهاى_زخم_خورده را به این نمک نیازارد.وقتى به خیمه 🏕مى رسى،...
مى بینى که #دشمن، #آب را #آزاد کرده است.یعنى به #فرزندان_زهرا هم اجازه داده است که از #مهریه_مادرشان ، سهمى داشته باشند....
💢بچه ها را #مى بینى که با رنگ روى زرد، با لبهاى چاك چاك و گلوهاى عطشناك ، مقابل ظرفهاى آب💧 نشسته اند اما هیچ کدام لب به آب نمى زنند....
#فقط_گریه_مى_کنند... به آب نگاه مى کنند و گریه مى کنند.. یکى عطش #عباس را به یاد مى آورد،..
یکى تشنگى #على_اکبر را تداعى مى کند،...
🖤یکى به یاد #قاسم مى افتد،...
یکى از بى تابى #على_اصغر مى گوید و...در این میانه ، لحن #سکینه از همه #جانسوزتر است که با خود #مویه مى کند:_✨هل سقى ابى ام قتل عطشانا؟(19)#تاب_دیدن این منظره #طاقت_سوز، بى مدد از #غیب ، ممکن نیست.پرده را کنار مى زنى و چشم به دور #دستهاى مى دوزى؛...
به ازل ، به پیش از خلقت ، به لوح ، به قلم ، به نقش آفرینى خامه تکوین ،
به معمارى آفرینش و...
💢مى بینى که #آب به اشارت #زهراست که راه به #جهان پیدا مى کند و در رگهاى #خلقت جارى مى شود....
#همان_آبى که #دشمن🐲 تا دمى پیش به روى #فرزندان_زهرا بسته بود...
و هم اکنون #بامنت به رویشان گشوده است.... باز مى گردى.دانستن این #رازهاى_سربه_مهرخلقت و مرورشان ، بار مصیبت را #سنگین_تر مى کند....
باید به هر زبان که هست آب را به بچه ها بنوشانى تا #حسرت و #عطش ، از سپاه تو #قربانى دیگرى نگیرد....
🖤چه شبى🌟 تا بدین پایه فرود آمده است یا زمین زیر پاى تو تا جایگاه خدا اوج گرفته است؟#حسین ، این خطه را با خود تا عرش بالا برده است... یا عرش به زیر پیکر حسین بال گسترده است ؟
🌸الرحمن على العرش استوى🌸
#اینجاکربلاست_یاعرش_خداست؟!
اگر چه خسته و #شکسته اى زینب !
اما نمازت را ایستاده بخوان ! پیش روى خدا منشین!
💢آدمى به #سر، شناخته مى شود یا #لباس؟ 👕کشته اى را اگر بخواهند شناسایى کنند، به #چهره_اش مى نگرند یا به #لباسى که پیش از رزم بر تن کرده است؟ اما اگر دشمن 👹آنقدر #پلید باشد که #سرها را از بدن جدا کرده و برده باشد، چه باید کرد؟... اگر دشمن ، #کهنه_ترین پیراهن را هم به غنیمت برده باشد، چه باید کرد؟...
لابد به دنبال علامتى
،
🖤نشانه اى ، #انگشترى ، چیزى باید گشت.اما اگر #پست_ترین سپاهى دشمن در سیاهى شب ، به #بهانه بردن انگشتر، #انگشت را هم بریده باشد و هر دو را با هم برده باشد، #به_چه_علامت نشانه اى کشته خویش را باز مى توانشناخت ؟... البته نیاز به این علائم و نشانه ها مخصوص #غریبه_هاست....
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
🔴@gamedovomeenqelab
📚#رمان_واقعی_مفهومی_بصیرتی
⛅️#افتاب_در_حجاب
0⃣6⃣#قسمت_شصت
💢به زحمت از مرکب فرود مى آیى و #سرکنیز را به #دامن مى گیرى . کنیز انگار سالهاست که مرده است....
مصیبتى #تازه براى کاروانى که قوت دائمى اش مصیبت شده است.
صداى فریاد و شیون ، توجهت را جلب مى کند.... #زنى را مى بینى ، با سر و پاى برهنه که افتان و خیزان پیش مى آید،... مى افتد، برمى خیزد، شیون مى کند، چنگ بر صورت مى زند و خاك بر سر مى پاشد.نزدیکتر که مى آید، مى بینى #حمیده است.... خبر، او را از جا #کنده است و با #سر_وپاى_برهنه به اینجا کشانده است.
🖤سر کنیز را زمین مى گذارى و به استقبال او مى شتابى تا مگر سر و رویش را #بپوشانى.... #پسر که خود، #بى_تاب و #وحشتزده است با تکه پارچه هایى در دست به دنبال او مى دود.... براى اینکه #زن را در #بغل بگیرى و #تسلا دهى ، #آغوشى_مى_گشایى،...
اما زن پیش از آنکه آغوش تو را درك کند #صیحه اى مى کشد و بر #روى_پاهایت مى افتد.... مى نشینى و سر و شانه هایش را بلند مى کنى ، #یال_چادرت را برسرش مى افکنى و #گرم در #آغوشش مى گیرى....
💢و به #روشنى درمى یابى که هم الان #روح از بدنش مفارقت کرده است،...
اگر چه از #خراشهاى صورتش خون تازه مى چکد... و اگر چه #پوست و #گوشت صورتش در زیر ناخنهاى خون آلودش رخ مى نماید... و اگر چه #چشمهاى اشکبارش به تو خیره مانده است.
سعد #گریان و #ضجه_زنان پیش پایت زانو مى زند و نمى داند که بر #مصیبت شما گریه کند یا #ازدست_دادن_مادر.
#ماموران ، حتى مجال #گریستن بر سر #جنازه را به تو نمى دهند.
🖤#باخشونت، کاروان را راه مى اندازند و به سمت دروازه، پیش مى برند....
#پیش از ورود به شام ، صداى ، #دف و #تنبور و #طبل و #دهل ، به #استقبال کاروانآیدشهریکپارچه_شادى_ومستى_است . #مغنیان و #مطربان در کوچه و خیابان به #رقص و #پایکوبى مشغولند....
👈 #حجاب_برداشته_شده_است....👉
💢دختران و زنان ، #بى_پوشش در #ملاءعام مى چرخند....
پارچه هاى #زرنگار و #پرده هاى دیبا، همه دیوارهاى شهررا پر کرده است....
هر که با هر چه توانسته ، کوچه و محله و خیابان را #آذین بسته است.
جا به جا شدن #پرچم_شادى افراشته اند... و قدم به قدم ، #نقل بر سر مردم مى پاشند.همه این #افتخارات به خاطر #پیروزى یک لشگر چندین هزار نفرى بر یک سپاه کوچک صد و چند نفرى است⁉️ ...
🖤همه این ساز و دهلها و بوق و کرناها براى اسیر گرفتن یک مرد بیمار و هشتاد زن و کودك داغدیده و رنج کشیده و بى پناه است!؟آرى آنکه در #کربلا به دست سپاه #کفر کشته شد، #برترین مخلوق روى زمین بود... و همه عالم و آدم در ارزش با او برابرى نمى کرد...
و این #بزرگترین_پیروزى #کفرظاهر و #شیطان_باطن بود.... ولى مردمى که به پایکوبى و دست افشانى مشغولند که این چیزها را #نمى_فهمند.
💢آرى، تمام #کوفه و #شام و #حجاز و #عراق و پهنه گیتى با #کودك_خردسالى از این کاروان ، برابرى نمى کند...
و #ارزش این کاروان به معنا بیش از تمام جهان است.اما این عروسکان دست آموز که دنبال #بهانه اى براى #غفلت و بى خبرى مى گردند که این حرفها را نمى فهمند.#شیعه_پاکدلى که قدرى از این حرفها را مى فهمد و از مشاهده این وضع ، حیرت کرده است ، مراقب و هراسناك ، خودش را به تو مى رساند و مى گوید:
🖤_قصه از چه قرار است ؟ شما که از چنان منزلتى برخوردارید، به چنین ذلتى چرا تن داده اید؟ چرا خدا به چنین حال و روزى براى شما رضایت داده است ؟!
تو به او مى گویى : _✨به آسمان🌫 نگاه کن!نگاه مى کند... و تو پرده اى از پرده ها را برایش کنار مى زنى...
در آسمان تا چشم کار مى کند، لشکر و سپاه و عده و عده است...
که همه چشم انتظار یک اشارت صف کشیده اند..... غلغله اى است در آسمان و لشگرى به حجم جهان ، داوطلب یاورى شما خاندان ، گشته اند....
مرد، #مبهوت این #جلال و #شکوه و #عظمت ، زانو مى زند...
#ادامه_دارد....
🍃🌹🍃🌹
🔴@gamedovomeenqelab
🏴بمیرم برایت آقا که به #بهانه خرید خرما باید اصحاب خاصهات را ببینی و کمی دلگرم 🖤شوی و به آنها #امید وصل بدهی، بمیرم برایت آقا که کسی نبود تولد #مهدی را تبریک بگوید، بمیرم برایت آقاترس جان #بقیهالله داشتی و یاری برای کمک نه، بمیرم برایت آقا میان آن لشکر تنها باید مواظب ناموست باشی، #بمیرم برایت آقا زهر که اثر میکرد
🏴 کسی نبود پیالهای #شیر دستت بدهد، بمیرم برایت آقا در همان زندان دفن شدی، بمیرم برایت آقا بمیرم، بمیرم از امتی که میدیدی چه بر سر اجدادت آوردهاند اما هنوز #غصه اصلاحشان را میخوردی، بمیرم کاش لااقل نالهات، کاش صدایت، کاش دستت آن موقع بجایی میرسید تا مهدی پنج سالهات #داغ را تنها به دوش نکشد و #تسلیتی از جانب کسی بشوند و اندکی از تنهاییاش بکاهد.....
.
🏴همه و همه از همان لگد شروع شد که کمر شیعه را شکست💔
تاکنون لاجرعه از غم خوردهای⁉️
تاکنون سیلی محکم خوردهای؟
مادرت را سمت خانه بردهای؟
گوشواره دانه دانه بردهای؟؟؟؟
همه مصیبتها از #مدینه است، مدینه النبی، مدینه شهر پیغمبر...
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
#شهادت_امام_حسن_عسگری_تسلیت #امام_زمان #ربیع_الاول
🍃🌹🍃🌹
🏴@gamedovomeenqelab
🔹رسانه ها و شبه رسانه های فارسی زبان و سیستم های امنیتی در #لندن و #واشینگتن و #تلاویو با تدارک گسترده در حال آماده شدن برای سالگرد هواپیمای اوکراینی هستند!
#کاسب_خون
💬عبدالله گنجی
🔸داغ جوانان ایرانی در ماجرای #هواپیمای_اوکراینی هزار مرتبه جگرسوزتر از داغ حاج قاسم بود...
غم حاج قاسم با همهی سنگینیاش، غم شیرین، غم زیبا، اندوه افتخار آور بود. غم ماجرای هواپیما اما دشمنشاد کن بود و کمرشکن...
مگر خدا جبران میکرد. همین
💬مسعود دیانی
🔹از سقوط هواپیما عصبانی نبودند تشییع میلیونی بود که حرصشان را درآورد، آن شلیک اشتباهی بهترین #بهانه را داد تا جمع شوند و شعار بدهند و عکس سلیمانی را پاره کنند، چه بسا خوشحال شدند که با آن مصیبت سیلی نظام به آمریکا هم از ارزش افتاد، تقلایشان فقط برای پاشیدن نمک به زخمهای پیاپی بود!
💬دانشطلب
🔴کانال گام دوم انقلاب ✌️
🔴https://eitaa.com/joinchat/3861577738C3c3b839fff
4.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بهانه #پول #فرزندآوری
🚨 پول حمایت از فرزندآوری کجاست؟!
آقای رئیس جمهور پول هست به شرط اینکه دولتقانون را اجراء کند!!
❗️منابع پولی اجرای قانون جوانی جمعیت👇
🔸 ماده ۷۲ قانون👇
الف ـ یک درصد(۱%) از اعتبارات بودجه کلیه دستگاهها، نهادها و موسسات
ب ـ یک درصد(۱%) از اعتبارات مالیات بر ارزش افزوده
پ ـ یک درصد(۱%) از اعتبارات جدول هدفمندی یارانه ها
ت ـ سه درصد(۳%) از محل موضوع مابه التفاوت نرخ ارز
ث ـ ده درصد(۱۰%) منابع حاصل از اجرای ماده (۳۷)
ج ـ دو درصد (۲%) از یک دوازدهم هزینه های جاری شرکت های دولتی، بانک ها و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت
چ ـ صد درصد(۱۰۰%) از محل افزایش بیست درصدی جرایم تخلفات رانندگی
ح ـ هفتاد درصد(۷۰%) از درآمد اجرای اصل (۴۹) قانون اساسی
د ـ اعتبارات مرتبط با توزیع عموم اقلام پیشگیری از بارداری، عقیم سازی وسایر مواردی که تحت هر عنوانی به کنترل جمعیت منجر می شده است.
ذ ـ صد درصد (۱۰۰%) درآمد حاصل از افزایش نهصد (۹۰۰) ریال به تعرفه هر متر مکعب گاز مصرفی واحدهای تولیدکننده فولاد
ر ـ صد درصد (۱۰۰%) درآمد حاصل از افزایش هزار (۱۰۰) ریال به ازای هر متر مکعب فروش آب شرب شهری مشترکان پرمصرف آب
ز ـ صد درصد(۱۰۰%) درآمد حاصل از افزایش سه برابری جرایم مربوط به کالا، تجهیزات و داروهای قاچاق
س ـ صد درصد(۱۰۰%) جرایم تعزیرات حاصل از احتکار و گران فروشی
ش ـ کاربر بستههای ارائه دهنده خدمات مخابراتی علاوه بر قیمت هر پیامک مبلغ ده (۱۰) ریال
سه درصد(۳%) از محل اعتبارات تملک داراییهای سرمایه ای
و ....
🖍محمدمسلم وافی ۲۹مهر