eitaa logo
< رمان امنیتی >
46 دنبال‌کننده
12 عکس
1 ویدیو
0 فایل
♡بسم رب خلق المهدی♡ ن.ز هستم نویسنده رمان های کانال🥲 رمان هایی از جنس سریال گاندو... ورود اقا پسر ها به کانال و خوندن رمان ها ممنوع¡🚫 فروارد رمان ها در هر صورت ممنوع¡🚫 لفت نده🙃 بی صدا کن🤭 ۴۰🛩........۵۰
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ‌: (: هـمه‌مون یه داعشِ درون داریم؛ که دونه دونه عقایدمون رو سر می بره! دقیقا همون جایی که میگیم، یه شب که هزار شـب نمیشه.....
قراره چند وقت دیگه رمان گاندو ۳ رو شروع کنیم😍❤️‍🔥 بیا داخل...دم در بده...😁 @gando_3 @gando_3 @gando_3 خودمانیم...هیچ کس به جز تو نفهمید مرا...حسین...
دلت یک رمانی میخواد که متفاوت باشه؟ دلت یک رمانی میخواد که تکراری نباشه؟ دلت یک رمانی میخواد که با شخصیتای گاندو نباشه؟🤦🏻‍♀ولی موضوعش امنیتی باشه؟ پس بیا اینجا و رمان شنود رو بخون😍🤍 @gando_3 @gando_3 @gando_3 اللهم الرزقنا همانی که میدانی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لفت ندید دیگه...🥲
سلام دوستام...🤍
ظهرتون بخیر🌻😁
بریم برای پارت جدید😉
📟 از زبون +شهرام کیارش ۳۵ ساله متولد ۲۵ خرداد ۱۳۶۷ تحصیلات: لیسانس حسابداری فعلا برای سفارت انگلیس کار میکنه. توی کار صادر کردن ویزاست نام پدر: عباس نام مادر: ریحانه قنبری خواهر و برادر: ۱ خواهر و ۲ تا برادر داره. اقا، من با فرشته هماهنگ شدم و تونستیم آدرس پیچ اینستاگرامش رو پیدا کنیم. اتفاقا پیچش فعاله و اخرین پستش هم مال دیروز ساعت ۵ عصره. آرمین: خب، دیگه؟ +چند تا عکس توی پیجش بود که...خودتون ببینید. آرمان: اینا که... فرسته: عکسای خودش و سوژه اصلی پرونده یعنی هارپر وینسلت. سهیل: پس اینم با هارپر ارتباط داشته. آرمین: اتفاقا چون با هارپر ارتباط داشت برامون عجیب بود...ارتباط با یک افسر ارشد MI6 جرم سنگینیه. آرمان: خب الان باید چیکار کنیم؟ آرمین: دست خودتو میبوسه آرمان جان😁 آرمان: من باید چیکار کنم😶(ذهن آرمان:یا خدا چه نقشه ای برام کشیدن😬) شیوا: باید به عنوان کسب که میخواد ویزای انگلیس رو بگیره بری توی سفارت. بعدش به محل کارش شنود وصل میکنی. آرمین بعدم دستگاه تخلیه اطلاعات و هک رو به گوشیش وصل میکنی. شیوا: به همین راحت☺️ آرمان: به همین راحتی هم نیستااا😑 آرمین:😄...خانم نظری اقا آرمان رو ببرید اتاق گریم😁 آرمان: عه😶اتاق گریم برا چی؟😦...همینطوری میرم دیگه😨عه نکن شیوا😠😟 +بیاااا بیاااااا😂 آرمین:😂❤️ آرمان: عه اقا آرمین برا چی؟😐...سهیل تو یه چیزی بگو😰 سهیل: من کاره ای نیستم😁😂 آرمان: عه...اقا آرمین😭😰 آرمین: برو دیگه😂 فرشته: اقا من برم روی پرونده کار کنم. شاید بتونم یک چیز جدید پیدا کنم ازش. آرمین: 😂...بفرمایید😁... ادامه دارد...🌱 نویسنده: N.Z پ.ن: بیچاره آرمان😂...