قهرمانان گمنام
پارت شصت و یکم ❤️🕊
از پنجره نگاه کردم و با صحنه عجیبی رو به رو شدم محمد طاها اومده بود خونه ما
. مامان این پسره اینجا چی کار میکنه
مامان : فاطمه درست صحبت کن اومده یه سری مدارک رو به پدرت بده بعد میره
همون لحظه زنگ خونه رو زدن و خانواده اقا داوود اومدن تو خونهمحمد طاها هم باهاشون اومد داخل به خاطر استرسی که داشتم به ارغوان هم گفتم بیاد پیشم
ارغوان: فاطمه نگران نباش مشکلی پیش نمیاد
. خداکنه
بعد از سلام و احوال پرسی با خانواده اقا داوود به فرمان مادرم رفتم اشپزخونه تا چایی رو بیارم با استرسی که داشتم مطمئن بودم چایی رو رو اقا داوود میریزم رسولم متوجه استرسم شد و موقعی که میخواستم چایی رو پخش کنم بهم گفت بشین و سینی رو بده من
رفتم نشستم رسول هم بعد پخش چایی نشست کنارم منم اصلا حواسم به حرفایی که رد و بدل میشد گوش نمیکردم که یهو محمد طاها گفت : فاطمه من چیم از این پسر کمتر بود که منو انتخاب نکردی
با حیرت داشتم نگاش میکردم فکر نمیکردم که بخواد به خاطر کینش زندگی منو داغون کنه
بابا : اقا محمد طاها لطفا برو خونتون تا من با پدرت تماس بگیرم
محمد طاها:چشم عمو جان ببخشین ناراحتتون کردم با اجازه
بابا وقتی اون پسره بیشعور رفت گفت : ببخشید این پسر خواستگار فاطمه خانوم بود چون فاطمه بهش جواب منفی داده اینطوری کرد
مادر داوود : عیب نداره اقای حسنی این مشکلات برای هر دختری پیش میاد حالا اگه اجازه بدین این دو تا جوون برن و حرفاشون رو بزنن
بابا : بله فاطمه جان اقای محندی رو به اتاقت راهنمایی کن
. چشم پدر جان
با اقا داوود رفتیم اتاق من
. بفرمایید اینجا بشینین
اقا داوود : ممنون
نگاهش افتاد به عکسای حاج قاسم که روی دیوار اتاقم بود
اقا داوود : خدا از قاتلاش نگذره 😔
. انشالله
اقا داوود : ما که همه حرفامون رو زدیم تو گلزار شهدا فکر میکنم شما هم در مورد شغل من همه چیزو نیدونین درسته ؟
. بله درسته
#گمنام
قهرمانان گمنام
پارت شصت و دوم 🧡🕊
فاطمه
اقا داوود : میتونم ازتون درخواستی بکنم
. حتما بفرمایین
اقا داوود: مراسم عقد رو گلزار شهدا بگیریم
. بله خیلی هم عالیه
اقا داوود : فاطمه خانوم من همسری میخوام که همیشه همراهیم کنه
. من شما رو تا اخر عمر همراهی میکنم ولی یه شرط داره میدونم چقدر عاشق شهادتین اگه یه روز شهید شدین باید بهم این قول رو بدین که توی اون دنیا برای من همسری کنین
اقا داوود: به روی چشم حرفای این پسره رو هم فراموش کنین
. چشم بریم پایین ؟
اقا داوود : بریم
رفتیم پایین مادر اقا داوودگفت : خب چیشد
منو اقا داوود هر دو از خجالت سرامون رو پایین انداختیم که همه گفتن : مبارکه
روز عقد منو و اقاداوود بود خیلی خوشحال بودم توی اینه جلوی سفره خودم و اقا داوود رو می دیدم
وقتی عاقد برای بار سوم ازم سوال پرسید گفتم : با اجازه اقا امام زمان و پدرو مادرم بله
همه صلوات فرستادن و از اقا داوود هم پرسیدن ایشون هم جواب مثبت رو دادن دوباره صدای صلوات همه جا رو پر کرد
اقا داوود دستم رو گرفت و یه حلقه خیلی زیبا دستم کرد منم حلقه اقا داوود رو دستش کردم
قرار شد باهم بریم بیرون وبقیه هم برن خونه ما خیلی احساس امنیت می کنم وقتی اقا داوود کنارمه یهو اقا داوود گفت : عشقم میخوام برم برات بستنی بخرم
از خطابش خندم گرفت
. ممنونم
اقا داوود : اینقدر رسمی حرف نزن الان ما زن و شوهریم
. چشم
اقا داوود: با تمام وجود عاشقتم عشق من
قند تو دلم اب شد با این جمله تو دلم اعتراف کردم چقدر این مرد رو دوست دارم ....
#گمنام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصمیم هوشمندانه ایه😏👌
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظریف رو نابود کرد اقا ممد 😂
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درس خوندن من
درس خوندن بقیه🤣
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقا رسول تو زیر پای مادر
میخواد ازدواج کنه 😂
عکس العمل باباش 😐😂
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشم گفتن های اقا رسول 🙄😐
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردان ماموریت سخت
مردان روز کارزاریم ✌️✌️🖤
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرخصی خبری نیس اقا داوود😐
#ادمین_یا_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای چه صدا گذاری خفنیه 😍😂
ینی عالیه🤣
#ادمین_یا_زینب
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
میکس گاندویی #ادمین_یا_زینب
اولش خانه امنی نبود؟ 😐
بچہهاتــون رو از خدا نترسونین !
آدمهـا اگر از چیزۍ بترسن،
نمۍتونـن اونـو دوست داشتـہ باشن ..
اونا رو از دورۍ خدا بترسونین،،
نه از خودِ خــُدا
#اُحبڪیــااللھ((:🌱'
#بهخودمونبیایم 🙂🌿
#صرفاجهتاطلاع🌱
وقتی پاتو میزاری تو "جبهه "
هرجور ادمی رو که فکرشو نمیکنی میبینی
از عشق خالکوبی بگیر
تا اونی که نماز شبش قضا نمیشه ، این تفاوت ظاهر تو جبهه ها زیاده اما یه چیزی که بین همشون مشترکه اعتقاداتشونه و باور عمیق به اون راهی که در اون قدم گذاشتن ..!
#خودبرتربیننباشلطفا
یادتـھ گفتـم منـو ببـر حـرم !؟
فڪری بـرا این دل در بـه در بڪن ؛
میبینـے جامـوندم ، جامـوندم ،جامـوندم . .
اومدم تا شـھرو باخبـر ڪنم !-
″گـٰانـدویـی هـٰا|GANDO"🇵🇸
یادتـھ گفتـم منـو ببـر حـرم !؟ فڪری بـرا این دل در بـه در بڪن ؛ میبینـے جامـوندم ، جامـوندم ،جامـوند
ڪربوبـلا کـہ سھـم ایـن بـے سـر وپـا نیسـت !؟🙂💔
چندروزپیشبرامخواستگاراومدهبود
مامانمخیلےسریعردشکردرفت...
بهمامانمگفتم:واسهچےاینطوری
ردشکردین؟!
گفت:کسےکهتورومیخواد
حتمایهچیزیشهست!😐🤦🏻♀
#شوخی
همه چیز را به خدا بسپار او خوب
میداند چطور دَر و تخته را با هم
جور کند رفیق . . .
#خدای_مهربانم
هروقتحسکردیواقعاهمہتنھاتگذاشتنوکسینبود؛
فقطبہهمینفکرکن:
‹ملوَدَّعَكَرَبُّك›
پروردگارتتورارهانکرده...🙂🌿
فحشمیدھ؛میگہشوخےبود
تھمتمیزنہ؛میگہحسششممبود
دروغمیگہ؛میگہمصلحتیبود
بآنامحـرمصحبتمیکنہ؛میگہضرورۍبود
خودنمآیۍمیکنہ؛میگہتبلیغاسلآمبود . .
اسمخودشمگذآشتہبچہمذهبۍ🚶🏿♂
•.
- خستهنباشیجنــاب!/:
#تباهیات
#حرفلازم
🔴وزیر خارجه اتریش: یک میلیون دُز واکسن آسترازنکا به ایران اهدا میکنیم.
‼️ دقت کردید همه شدن دلسوز ایران و دارن رایگان واکسن هارو میفرستن...
#بیشوخی 🖐🏿'
یک پدیده داریم که طرف با دیدن پروفایل کسی عاشقش میشه
همینحوری پیش بره با بیو وآیدی طرف عاشق میشه :/
#علیبرکتالله
.
همانا ما ایتا را بهخاطرِ تاسیس نداۍ شیعه
طراحی نمودیم [ ویکیپدیا ] 😌😂🚶🏻♂
@neday_shiee
-
مادر شهید سعید علیزادهـ میگفتـ
سعید ببین . . . :
برو من کاری ندارم
یا شهید میشیـ
یا سالم بر میگردیـ
من حوصله جانباز ندارم😁🌱!'
-گرنشدقِسمَتمنڪربُبلا،حرفینیست🚶♂
ڪاش . . .
یڪشبحرَمتجلوهڪنددرخوابَم💔(:
#حسیـن_جانم