کرامت نفس در تربیت .mp3
زمان:
حجم:
3.68M
بخشی از همایش رفتار
عنوان این بخش #عزت_نفس و حفظ #کرامت_نفس در تربیت فرزند بخصوص #نوجوان
استاد خسروجردی
🔴 تربیت لاتاریوار (۱)
وقتی یه جوون میخواد #ازدواج کنه، والدین نگران هستن که الان باید دویست میلیون برای رهن خونه یا اگه دختر باشه برای جهیزیه، صد میلیون برای ماشین، صد میلیون برای عروسی و مخارجش و ... بگذاریم کنار!! تازه باید براش دنبال #شغل هم بگردیم و به هر کسی که فکر میکنیم رو بندازیم. همین باعث میشه ما سالها پول جمع کنیم تا به وقتش بتونیم براش هزینه کنیم!
همهمون آدمهایی رو دیدیم که سالها #پول جمع میکنن، به خودشون و خانوادهشون کلی سختی میدن تا در آینده، بچههاشون زندگی راحتی داشته باشن. در حالی که همون بچهها وقتی بزرگ شدن با چالش فراوون اون پولها رو از والدینشون میگیرن و در مسیری غیر از ارزشهای اونها خرج میکنن! 🥺 شمام هر وقت اون والدین رو میبینی در حال گلایه از بچههاشون هستن. از بیست سال پیش تا همین امروز ...
واقعاً اگر اونها بیست درصد اون مبلغی رو که جمع کردن برای آیندهی بچههاشون، برای رشد خودشون و بچهها در #کودکی و خصوصاً #نوجوانی سرمایهگذاری میکردن، به احتمال خیلی زیاد الآن شرایط خیلی بهتر بود!
اینم میدونم که امروزه پسانداز تقریباً داره برچیده میشه!! و الآن میگید که پول کجا بود که سرمایهگذاری کنیم و این حرفا!! 😬 بله، پول لازمه برای خیلی از کارها اما کلی کارهای دیگه میشه کرد که به پول نیازی نداره یا برعکس کلی کارهای اضافی رو میشه نکرد و از کنار اونها پول سِیو کرد. (در مورد چهار نوع درآمد و هزینه خانواده صحبت میکنم)
بحث #ثروت و پول هم دقیقاً هیمنجاست. ثروت به هیچ عنوان منحصر در مسائل مادی نیست. خیلی از امور معنوی هستند که ثروت محسوب میشن و اینها دقیقاً از طریق رفتار و #سبک_زندگی خانواده و جامعه به بچههامون منتقل میشن. تمام اینهایی که میگم میتونن ثروتهای یک انسان باشند؛
احساس رضایت و خشنودی از زندگی – که ربطی به پولدار بودن نداره –، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، #عزت_نفس، اعتبار و آبرو و ...
کدومشون لزوماً پول میخواست؟! 🤔 برنامهمون برای انتقال این ثروتها به بچهها چیه؟!
ما بچهها رو راحتطلب، منتظر شانس و پرشهای اقتصادی و اصطلاحاً لاتاریوار تربیت میکنیم و اصلاً توجهی به ابعاد دیگه تربیت نداریم. خانوادهی در مسیر درست، بچههای قوی و ثروتمندی رو تربیت میکنه که قدرت اقتصادی هم دارن، تلاشگرند و این اصلاً ارتباطی با این نداره که امروز چقدر #پولدار هستیم، نداره. حداقل زندگی افراد اثرگذار رو وقتی مطالعه میکنیم به ندرت افرادی رو پیدا میکنیم که خانواده پولداری داشتن و ...
#تفکر_اقتصادی
حمید کثیری
🔶نامه به مدیر مدرسه پسرم
به نام خدا
جناب آقای محمدی،
مدیر خوشفکر دبیرستان .....
با سلام،
از ما خواستهاید تا پیش از شروع سال تحصیلی توقعاتمان را از مدرسه بیان کنیم. دوستتر داشتم بجای پر کردن آن فرم، خواستههایم را در نامهای برایتان بنویسم:
از پسرم کار بخواهید. چون او را هتل نمیآورم، به اولین سال دبیرستان میفرستم. اجازه دهید بریدههای کاغذ و تراشههای چوب را زمین بریزد اما خودش هم جمع کند. به بابای مدرسه بگویید مدیون من است اگر بجای پسرم چیزی را جارو کند. کاش ماهی یکبار از بچهها بخواهید شیشهها را تمیز کنند، خاک نیمکتهای کلاسشان را بگیرند. به پسرم نوبت دهید تا درختها و گلدانهای مدرسه را آب دهد و برگهای زردشان را بگیرد.
کاش صبحانه را در مدرسه بخورند و از پسرم بخواهید سفره پهن کند، چای دم کند، نان خرد کند و آخرش هم به همراه بچههای دیگر جمع کنند و بشویند.
ای کاش همین اول سال قلمو و رنگ و اسپری دهید تا کلاسشان را خودشان رنگآمیزی کنند. روی دیوارهایش به سلیقه روزآمدشان چیزهایی بنویسند، خطهایی بیندازند.
بیشتر سرویسهای بهداشتی عمومی کشور ما بهداشتی نیستند! هر کاری لازم است بکنید تا پسرم و همه بچهها سرویسهای مدرسه را مثل سرویس خانههایشان نگه دارند.
از پسرم بخواهید شما را نقد کند، رفتار و برنامههای دبیران و مشاوران و معاونان را. نترسد از گفتن. توبیخ نشود از فکر کردن. از او بخواهید برای حرفهایش دلیل بیاورد و تا قانع نشد دست نکشد. از مدرسه شما توقع دارم گفتوگو سکه رایج باشد. رفتارهای پسرم را هم ارزیابی کنید و بخواهید در فضای امن گفتوگوی همکلاسیها از دوستانش راه حلهای کارآمد بگیرد. این کار موثرتر از تذکر و توبیخ دبیران است.
لطفا به دبیران مدرسه بگویید جواب سوالهای پسرم را ندهند. هر وقت سوال پرسید، کمکش کنند تا خودش دنبال پاسخ بگردد.
بعد از صبحگاه و قبل از شروع اولین زنگ، پنج دقیقه را اختصاص دهید تا هر کسی در مدرسه است کتاب بخواند. از خود شما گرفته تا تک به تک عوامل اجرایی و دبیران و دانشآموزان، کسی با کسی صحبت نکند و هر کس کتابی که دوست دارد بخواند. مدرسه بشود یک کتابخانه بزرگ. کتابهای درسی نشوند همه دنیایش. دنیایش را بزرگ کنید.
آقای محمدی عزیز، از پسرم بخواهید داستان بنویسد، شعر بگوید، مقاله بنویسد. بخواهید برای پژوهش فیلم بسازد، عکس بیندازد. برود در آزمایشگاه خطر کند. به او بگویید پژوهش فقط در کتابخانه نیست. برود وسط شهر جستجو کند، سوال بتراشد. از پسرم بخواهید در کارگاه با چوب و فلز و چکش و اره وسیله بسازد، اختراع کند. از آنها بخواهید اپلیکیشن بازی طراحی کنند، انیمیشن تولید کنند.
در بوفه مدرسه پسرم را دخالت دهید تا در کنار مسوول بزرگسال بوفه شیوه کاسبی را یاد بگیرد، حساب و کتاب و طرز برخورد با مشتری را. بگذارید خوراکیها را در قفسه بچیند. بار خالی کند و بعد کارتونها و مقواها را در سطل مخصوص بازیافتیها بیندازد.
هنگام مراسم نماز یا صبحگاه فضایی شکل نگیرد که به زور و با خوابالودگی، پسر ۱۳ ساله با خدا مناجات کند. لحظاتی را شکل دهید که وقتی پسرم با خدا خلوت میکند بداند که خدا نزدیکترین است و ارتباط قلبی او با خدا برای خودش تعالی میآورد نه اینکه دل مدیر و مربی پرورشی را راضی کند و کارت امتیاز بگیرد. به او و بچههای دیگر اجازه دهید نیایشهایی را که به زبان خودشان نوشتهاند بخوانند. نیایشهای ساده که خواستههای واقعی خودشاناند و با صداقت هستند.
از معلمهایتان بخواهید قوانین کلاسها را تنهایی وضع نکنند. از بچهها کمک بگیرند و با هم قانون بگذارند. چون این قوانین را بچهها باید اجرا کنند.
به پسرم حالی کنید بجای آنکه از ضعف و نمره کمِ همکلاسیهایش خوشحال شود، احساس بد کند. کاری کنید تا به جای احساس کمبود از نمره پایینِ خودش از کمک نکردن به دوستانش شرمنده باشد.
از پسرم نخواهید در همه درسها و مهارتها نفر اول باشد. راستش او هم مثل بقیه بچهها در خیلی کارها کماستعداد است. به او بگویید همه آدمها برای همه کارها ساخته نشدهاند، راه خودت را پیدا کن.
آقای محمدی نازنین، چون از پیش میدانستم مدرسه زندگی ساختهاید پیشنهادهای بعضا عجیبم را نوشتم؛ حرفهای تکراریام را ببخشید!
با آرزوی خوبی و زیبایی
✍علی اکبر زین...
#تربیت
#یادگیری
#عزت_نفس
#مهارت_آموزی
#اخلاق_کاربردی
#نظام_آموزشی