🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_شانزدهم: ✅
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
از سوالش جا میخورم...
ادامه میده: نه، تو بگو... ما چه فرقی با این حیوونا داریم؟!!
ته ته رفاهی که آرزو داریم، چیزیه که اینا خیلی ساله دارن...
لباس آن چنانی، غذای آن چنانی و خونه ی لوکس و...
میگن: اعتماد به نفس داشته باش و بهش فکر کن تا جذبش کنی... حتما بهش میرسی...
همه عمرمون رو بذاریم پای خواسته هایی که ته زندگیمون بشه مثل این حیوون؟ ارزشش رو داره؟
بعد با یه نیشخندی میگه: البته به بعضیا یه وقت برنخوره...
بر میگردم که یه چی بهش بگم اما دهنم قفل میشه...
با خودم میگم: خب راست میگه... منم یه عمر دنبال همین چیزا بودم...همین چیزایی که فکر میکردم ارزشمندن و تمام زندگیم بودن، اما حالا...
واقعا من چه فرقی با این حیوون میکنم؟!!
نمیخوام به راحتی حرفشو قبول کنم، فکر میکنم تا یه جواب دندون شکن بهش بدم...
آهان!
با یه غروری برمیگردم سمتشو میگم:
خب ما عقل و شعور داریم...
میگه: آفرین... نه بابا ... ترشی نخوری یه چیزی میشیا...هه
خب این عقل و شعور به چه دردت میخوره؟
اینارو نداشتی بهتر نبود؟!!
حیوونا بدون خیلی از این چیزایی که ما داریم، دارن راحت زندگیشونو میکنن. نه فکری، نه خیالی..
مثلا تا حالا دیدی یه گاو استرس داشته باشه وقتی میخواد از خیابون رد بشه..هه...سرشو مثل گاو میندازه پایین و رد میشه...
میگم:خب خیلی اوقات، همین استرس نداشتن و بی کله بودنش باعث میشه بمیره...
خب میمیره دیگه... تهش که همین اتفاق میفته...
حالا استرس هم نداشته باشه، یه روز دیگه میمیره...
میگم: خب ...آره... منم داشتم با خودم همین فکرو میکردم که چقدر این حیوونا راحتن... نه فکری دارن نه چیزی ذهنشونو درگیر میکنه ...همینطور زندگیشونو میکنن بدون اینکه حتی هدفی برای زندگی کردن داشته باشن...
میگه: اما همین فکر و عقلی که ما داریم،این استعدادهای اضافی ای که نسبت به حیوون داریم،
نشون میده که هدف ما با حیوونا متفاوته...
وقتی این استعداد هارو به ما دادن، لابد جایی بدردمون میخوره و باید ازشون استفاده کنیم...
میگم: چه کاربردی داره؟! خودت داری میگی که اضافیه...اضافیه دیگه... هدف و جای دیگه هم الکیه... دلت خوشه...
میگه: استادم حرف قشنگی میزد. میگفت:
ما چون خودمون و دنیا رو نشناختیم، خودمونو فدای هیچ ها میکنیم...
💢 ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan
Story8.mp3
6.44M
🎧#داستان_صوتی
✨تصمیم سرنوشت ساز
🔻"قسمت پانزده و شانزده"🔻
نظرتون؟👇
📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
هدایت شده از رضا یوسف زاده
این پنج کار رو نکن!.mp3
3.67M
🚫 این پنج کار رو نکن!
پنج کاری که امام باقر علیه السلام فرمودند، انجام ندهید.
🎉🎉 میلاد حضرت باقرالعلوم علیه السلام مبارک باد 🎉🎉
🎙حجت الاسلام یوسف زاده
https://eitaa.com/rezyoos
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_شانزدهم: ✅ #تصمیم_سرنوشت_ساز: از سوالش جا میخورم... ادامه مید
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_هفدهم: ✅
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
این حرف روکه زد، یاد اون پسر جوون که جمله ای از یه کتاب رو میخوند افتادم، چی بود؟!!! آها...
« ما فکر میکنیم که دنیا یه مکانیه برای خوشگذرونی...اما دنیا راهیه که باید ازش عبور کنیم... دنیا کلاسه و زندگی کوره...»
آره همین بود...
نگاهم با آرش گره میخوره که با چشمای گرد شده از تعجب به من زل زده...
تازه متوجه میشم که حرفمو بلند گفتم و اونم شنیده...
دستپاچه میشم و میگم: چیزه... اینو... از یه نفر شنیدم که میخوند...
تعجبش به لبخند تبدیل میشه و میگه: جمله ی قشنگی بود...
دنیا کلاس و راهه ...
دقیقا همینه...اگه همین رو بفهمیم، دیگه اینقدر برای دنیا بال بال نمیزنیم و حرص نمیخوریم...
میگم: خیلی خیلی قشنگه... خصوصا ادامش...زندگی کوره است...کوره...باید دائما بسوزی...
من یکی که خوب دنیا رو شناختم...
دنیا یه جاییه برای سوختن و درد کشیدن...واقعا فکر میکنم شاید اگر یه حیوون بودم کارم راحت تر بود...
از حرفم تعجب میکنه و میگه:
خب چرا از یه زاویه دیگه به قضیه نگاه نمیکنی؟!! کوره که معنی بدی نداره!!! یه کوزه برای اینکه کوزه بشه، باید بره تو کوره و گرما رو تحمل کنه...
میگم: من که کوزه نیستم بخوام برم تو کوره... آدمم...یعنی چی که باید بسوزم؟!!!
داشتم زندگیمو میکردم...
همه چی داشتم
کار... خونه...زن و بچهم کنارم بودن...
اما یدفعه همرو با هم از دست دادم...
چرا؟!!
چون باید برم تو کوره؟
چون باید بسوزم؟
چون دنیا برای سوختن و رنج دیدنه؟
یعنی اینه هدف دنیا....؟
منو باش که یه عمر برای چه چیزایی دویدم و تلاش کردم...
بی خبر از اینکه دنیا کوره است...
اگه میدونستم، هیچ وقت اینقدر تلاش نمیکردم...
ولم کن بابا...
جمله ی قشنگ...!!
اینبار آرش با صدای ناراحتی میگه: داشتی؟!! یعنی الان نداری؟!! چه اتفاقی افتاده؟!!
صدای ناراحتش منو آروم میکنه، اما یاد اتفاقاتی که برام افتاده به شدت عصبیم میکنه...
میگم:هیچی دیگه، حسابی سوختم...
حسابی کوزه شدم و پختم و بعدشم شکستم و خورد شدم...
شرکتی رو که با کلی چنگ و دندون سرپا نگه داشتمو از دست دادم و ورشکست شدم...
همه داراییمو از دست دادم...
حتی خونوادمم ترکم کردن...
آرش با تعجب میگه: ترکت کردن؟!! طلاق گرفتید؟!!
نه، هنوز...
مکث میکنه و بعد از چند دقیقه سکوت میگه:
ببین، درکت میکنم که سخته همه چیزو از دست بدی... اما به قول استادم:
سختی ها برای اینن که ما بزرگ بشیم...باید درس بگیریم ازشون...
همون کوزه رو در نظر بگیر...
کوزه میره تو کوره تا پخته شه...
در واقع این سختی رو تحمل میکنه تا رشد کنه و بهتر بشه...
ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan
✨سلام خدمت همراهان گرامی✨
ماه رجب ماه رحمت و مغفرت الهی و همچنین اعیاد رجب رو تبریک و تهنیت عرض میکنیم.💐
در این ماه با برنامههای خاص و جالب با شما همراه هستیم😍
روزهای یکشنبه و سه شنبه با برنامه « در کلاس رجب » کنارتون هستیم
با هم درسی از ماه رجب رو مرور میکنیم
راجع بهش فکر میکنیم
و با چالشی که مطرح میشه همراه میشیم😊
همچنین شرح دعای رجب « بهره ای از نهر » رو هم براتون آماده کردیم
دعایی شیرین و جذاب و آکنده از معارف ناب😍
امید داریم با نظر به لطف خدا و همراهی شما برنامه ی مفیدی باشه😇
همراهی صمیمانه ی شما موجب دلگرمی ما و پربارتر شدن کانال هست😊🌺
همراهمون باشید🌹
🌙مــاه رجــب
ماه دل تکونیه، تکوندن و هرس علف های هرزی که گوشه و کنار دلمون سبز شدن و قد کشیدن...
به خطا زیبا میدیدیمشون،
اما طولی نکشید که فهمیدیم با اینکه انرژی زیادی ازمون میگیرن، اما نه تنها ثمر و فایده ای ندارن بلکه سبب آسیب و زیان هم هستن...
🌙مــاه شـــعبان
وقتی بستر دلمون مهیا و آماده شد،
از آلودگی ها پاک شد
شرایط برای کاشت بذر فراهم میشه
بذر رو میکاریم و از آب و نور و مهر سیرابش میکنیم...
🌙مــاه رمـــضان که از راه رسید
بذرمون مهیای ریشه زدن و عمق گرفتنه
میل به ثمر نشستن بذر را شکوفا میکنه و فطر جوانه زدن را با شکوه به نمایش میذاره...
✨این سه ماه پربرکت برامون فصــل رویــش رو رقم میزنه
فصلی که بهار دل هاست...
ان شاالله همگی در این بهــار به رویش و جوانه زدن برسیم🤲🌺
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز
🔸 #قسمت_هجدهم: ✅
#تصمیم_سرنوشت_ساز:
حوصله ی این حرفا رو ندارم..
میگم: هی میگی کوزه و کوره...
اینا چه ربطی به من داره؟!!!
سختی بکشم که چی بشه؟!!
از چی درس بگیرم؟!!
مگه من کم سختی کشیدم تو زندگیم؟!!
از تفریح و خونوادم زدم، تا اون شرکت لعنتی رو سرپا نگه دارم و موفقیتی رو که همیشه دنبالش بودم به دست بیارم....
چیزی نمونده بود برم پای قرارداد با کشورهای خارجی و کلی سود کنم...
من کل زندگیم برای موفقیت جنگیدم و سختی کشیدم...
میگه: خب مشکل رو باید بررسی کنی.. چی شد که ورشکست شدی؟
خودت باعثش شدی؟یا دیگران؟
شایدم هیچ کدوم! در اینصورت باید سعی کنی بفهمی چه درسی برات داشته و ازش استفاده کنی...
همونطوری که خودت گفتی، دنیا کلاسه...باید درسشو بفهمی...
-اصلا نمیتونم حرفاشو قبول کنم...
شایدم نمیخوام!
میگم: درس بگیرم که چی بشه؟!!
اینم شد روش درس دادن؟!! باید حتما سختی باشه؟!!!
میگه: دنیا راهیه که باید ازش بگذریم ...
خب اگه دنیا، همیشه خوشی باشه و خوش بگذرونی که دیگه ولش نمیکنی و دودستی بهش میچسبی...هه
داد میزنم: من میچسبم؟!! من که داشتم خودمو ...
یدفعه ساکت میشم...
نمیخوام قضیه خودکشیم رو بفهمه... البته شایدم میدونه و به روی خودش نمیاره...!
میگه:ببین امید، ما مثل ورزشکاری میمونیم که باید تو دنیا تلاش و تمرین کنیم و سختی هارو تحمل کنیم تا ساخته و آماده بشیم و برای مسابقه ...
برای هدفی که به خاطرش به دنیا اومدیم...
اصلا اینا رو ولش کن،
یادته وقتی یه امتحان داشتیم، چطور از خواب و خوراکت میزدی تا بتونی بهترین نمره رو بیاری؟!
میبینی...
وقتی که یه هدفی داری، برای رسیدن بهش هر سختی ای که باشه رو تحمل میکنی و چرا نمیگی...
میگم: دقیقا مشکل همینجاست..
هدف...
من هدفی برای این دنیا نمیبینم...
تهشم قراره بمیریم و تموم ...
پس چه بهتر که زودتر تمومش کنیم و الکی هم این همه سختی نکشیم...
تا میاد جواب بده، میگم:
میشه دیگه تمومش کنی...
خیلی خسته ام... سرم داره منفجر میشه...
باید استراحت کنم...
دراز میکشم رو کاناپه و چشمامو میبندم، یهو سوزشی تو کمرم حس میکنم،
دست میکشم ببینم چی شده...
بله! یکی از فنرای مبل دراومده رفته تو کمرم...
بفرما...
اینم یه سختیه دیگه: تو دیگه چه حرفی داری برام؟!!ها؟!!
💢 ادامه دارد...
https://eitaa.com/ganj_penhan