eitaa logo
گنج کاغذی
330 دنبال‌کننده
673 عکس
136 ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ برگی از کتاب: اشک آرام آرام از گوشه ی چشمش👁 راه گرفت… مثل همان اوایلی که گرفته بود. در جشن کلی خندیده بود و با بچه های دانشگاه خوش گذرانده بود و بعد هم کیک سیاه 🍩 🍽را خودش بریده بود. اما همان شب تا صبح دو بار بالشش را عوض کرد، بس که اشک ریخته بود.💦 پذیرش شکست سخت است، برای یک زن سخت تر! چرا این طور شد: _البته اون می گفت من عوض شدم. دعوامون زیاد شده بود. خیلی به رابطه ی من با بعضیا حساس شده بود. دلش می خواست من حواسم بیشتر باشه… 📲 @ganjekaghazi
🙎‍♀️🕸 . فرا داستانی . که از میان . جامعه ایران . سر بلند می‌کند... پ.ن: ماجرای یک پرونده ی ...🔎 📲 @ganjekaghazi
📚 نوشته ی 🖊: امیر من گریزیست از کربلای دیروز به کربلای امروز. نویسنده در هر بخش از کتابش ابتدا به بیان داستانی کوتاه در مورد کسانی که امام حسین را یاری نمودند و یا آن ها که سد راهش شدند پرداخته سپس به دنبال آن با قلم هنرمندانه اش وظایف ما به عنوان را در قبال برایمان روشن می کند. 📲 @ganjekaghazi
📚 ✍🏻 نویسنده: 🌀 انتشارات 🧔🏻 🔖 روایتی خواندنی از یک مرد مخلص… شهیدی از تبار حاج قاسم برگـــ🍀ـــے از کتاب: یک‌بار بانو غذایی طبخ کرد تاریخی، شور و سوخته! بغض کرده منتظر آمدن عبدالمهدی بود. آمد اما نه بویی شنید، نه رویی در هم کشید، خوشی همیشگی را داشت و نشست کنار سفره‌‌ای که بانویش بغض کرده چیده بود. تا خواست بخورد بانو عذر خواست. عبدالمهدی خندید و خورد. بانو معترض شد: _ چه‌طور داری می‌خوری.  عبدالمهدی لب زد:  _ نعمت خدا و دست پخت خانممه. غذا می‌خورم که جون داشته باشم، برای لذتش نیست که. با این حس بخور، نه سوختگی می‌فهمی نه شوری! خورد و سفره را جمع کرد. بانو رفت تا ظرف‌ها را بشوید، عبدالمهدی ایستاد مقابل ظرفشویی و گفت:  -شما خسته‌ای ظرفا رو من می‌شورم!  📲 @ganjekaghazi
📚 📝 📖 🌹 علیه السلام 🕊من عادت کرده ام برکت روزی ام را، از یک خوب بگیرم یک بخشنده، یک مهربان، یک رئوف! اول وقت که روزت را با یک انسان کریم شروع کنی، هیچ شری نیست که خیر نشود من در ایران به دنیا آمدم؛ در خانه ی یک کریم من خانه زاد امام رئوفم، امام رضا (ع) برگــ☘ـی از کتاب: یک وقتهایی هست، یک جاهایی، دلت نمیخواهد زمان بگذرد، حتی دلت نمی خواهد قدم برداری، یا اگر مجبور هستی که بروی قدمهایت را کوتاه برمیداری. دوست داری پاهایت به زمین، به همین قطعه از زمین بچسبد، و تو مجبور بشوی بمانی. ساعتها بیاید و برود. روز، شب بشود. شب به صبح سلام کند، اما تو همین جایی که هستی بمانی. اصلا هم احساس نمی کنی که دارد عمرت تلف می شود و باید بروی دنبال زندگی. 🦋کل زندگی ات همین جاست. 📲 @ganjekaghazi
📚 ❤️ ‌‌ ✍ ‌ اگر زندگی همگام با عشق باشد، رنج برایت مقدس✨ می‌شود... مسیر زندگیت روشن می‌شود و می‌فهمی که باید از کدام سو👣 مسیر زندگیت را پیدا کنی! ☘ می‌دانی... عشق که باشد، از هوای خودت ات اپلای می‌کنی و پرواز🕊 می‌کنی به سوی او... همانی که فقط ♡از او♡ خودش را می‌خواهی... عشق آن‌قدر پر رنگ🌈 است که گاهی فقط باید گفت: 🦋 در زندگی اگر حرف است، همین حرف بس است: عِشـْــــ💝ـــــقْ وَ دِیگَـڕ هِیْچ! 📲 @ganjekaghazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┅┅•🍃🦋🍃•┅┅┄┄ ♨️ 😍 رمان عاشقانه ✍نویسنده:  🌀انتشارات:  ✨ تجربه ✨ ✨بالاتر از علم است✨ ✨مخصوصا تجربه‌ای که،✨ ✨جذابیت هم داشته باشد...✨ . . . معرفی: ❤️من نه ما، ماجرای دو انسان است که پله ‌پله گام بر می ‌دارند برای “ما” شدن! 💚دو انسان با دو جنس مخالف، 🧡با دو دنیای متفاوت، 💛سرشار از تفاوت و اختلاف نظر 💚 در احساسات و تجزیه و تحلیل‌ های گوناگون 💙از زندگی که یاد می ‌گیرند چگونه 💜بزرگ ‌شدن را تجربه کنند 💞و با کنار گذاشتنِ “من”های خود، به یک حقیقت واحد می ‌پیوندند. 📖در مورد کتاب بیشتر بخوانید👇 https://b2n.ir/639832 📬 خرید کتاب ༺🦋 @sefaresh_namaktab 📲 @ganjekaghazi
┄┄┅┅•🍃🦋🍃•┅┅┄┄ تازه ترین کتاب خانم در موسسه ی ♨️ 😍 رمان عاشقانه ✍نویسنده:  🌀انتشارات:  ✨ تجربه ✨ ✨بالاتر از علم است✨ ✨مخصوصا تجربه‌ای که،✨ ✨جذابیت هم داشته باشد...✨ 📲 @ganjekaghazi
✍نوشته ی : 📖نشر: 📚کتابی که خواندنش برای دانشجو شیرینی تلخ است و برای دانش آموزان دبیرستانی مسکن... میثم است و موقعیت بسیار عالی برای اپلای اما ... میثم جوان امروز است با همه تمایلاتش که چیزهایی برایش اهمیت دارد و نمی‌خواهد انها را ندیده بگیرد.... 📲 @ganjekaghazi
📚اپلای: رمانی جذاب درباره یک و که او را دعوت به همکاری می‌ کنند. 📖 : این داستان، به مشکلات در کشور و انگیزه‌های دانشجویان از ایران پرداخته است. نویسنده تلاش کرده است با به تصویر کشیدن توان‌ مندی‌های جامعه ایرانی برای کار و پیشرفت و نیز جاذبه‌های غرب برای تحصیل و کار، علت ماندن یا رفتن دانشجویان را توجیه کند. میثم، شخصیت اول داستان، دانشجوی نخبه ایرانی است که از طرف دانشگاه‌های اروپایی دعوت به همکاری می‌شود. این در حالی‌ست که میثم در فرصت مطالعاتی توانمندی‌ها و امکانات را لمس کرده‌است، در این میان میثم درگیر ابراز علاقه‌های افراطی یکی از هم‌ دانشگاهی‌ هایش به‌ نام سوسن می‌شود. چیزی که درگیرش کرده است و در نهایت… شکوریان فرد پیش از این با رمان «رنج مقدس»، توانسته بود در فهرست پرفروش‌ترین آثار داستانی دهه ۹۰ قرار بگیرد. 📲 @ganjekaghazi
✍نوشته ی : ✂برشی از کتاب: ته دل❤️ گاهی یک چند قلپی خون است که فقط با انگیزه🤩 جابه جا میشود اگر همه ی خون با پمپاژ پر و خالی می شود این چند قلپ فقط گیر چند کلمه یک نگاه یا یک خوش آمد است. جوابش را دادم که «خوبم» همین. هر چند قلپ های خون را ظاهرا کنترل کردم اما بابش باز شده بود دیگر. مخصوصا از وقتی که وحید آدرس پیجم را به همه داد پاین پست هایی که چند شب یک بار می گذاشتم حتما سوسن کامنت می گذاشت و گاهی هم در دایرکت بعضی از نظراتش را… 📲 @ganjekaghazi
📚 🔖 🌀 ☘ برگی از کتاب: ✅ یک ویژگی هست که خاص شهداست؛ زنده اند … ما را مشاهده می‌کنند… همین هم می شود کلید قفل🔐 رمز آلودی که فقط مسلمانان می‌فهمندش! 🍃حاج قاسم و یاران شهید امام زمان عجل‌الله تعالی فرج الشریف نظاره‌گر کار های ما هستند. چه کاری؟ چگونه؟ چرا؟…⁉️⁉️ 🔹و چقدر دلشان می‌خواهد که ما هم، مثل خودشان زندگی‌مان را به ظهور حضرت صاحب، متفاوت از میلیارد ها آدم ببندیم! فرج آقا که بشود آدم‌ها حسرت می‌خورند😔 که چرا کم کار کردن در دوران غیبت. چون بهترین عمل بوده و… همراه شهدا می‌شود کارها 💪کرد؛ حسرت‌زده نمانی… 📲 @ganjekaghazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم 🔶️🔸️او یک سردار بود🔸️🔶️ درون و برون مرز هر اتفاقی برایش می‌افتاد.. 🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️ می‌دانی حاجی جان! یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب ♦️کوچه‌های مدینه!♦️ درد پهلو و کمرت، باشد ♦️به نیابت از مادر!♦️ یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای حساب ♦️جگر تکه تکۀ حسن؛♦️ یک قسمت از ترکش‌هایت بماند پای ♦️روضۀ غریب مادر، حسین؛♦️ دستان قطع شده‌ات پیشکش ♦️علمدار!♦️ پاهای قطع شده‌ات، بدن تکه تکه شده‌ات، سر جدا شده‌ات؛ همه‌اش پای ♦️قاسم، علی‌اکبر، علی‌اصغر♦️ درد ترکش‌هایت آرزوی خودت بود؛ دردی که اماممان، حجة‌ابن‌الحسن(ارواحنا له الفداه) از حال مردمان می‌کشد.😔 از قلّت خوبان و کثرت دشمنان! از دین‌داری بال پشه‌ای مسلمانان از گناهان مردمانش!😢 🍃و شهادت خوب عاقبتی است برای یاران خالص و صادق ایشان🍃 📲 @ganjekaghazi
📚 بــــ☘ـرگی از کتــاب: داعشی ها هم داشتند‼️ به امامت سر کرده ی آمریکایی شان، ! آن روز در به اصطلاح، نماز جمعه شان، ابوبکر خطبه می خواند که گفت: ما اگر را دستگیر کنیم مانند خلبان اردنی او را در آتش خواهیم سوزاند!🔥💥 چند روز بعد حاج قاسم هم جوابش را داد: آقای بغدادی! زمانی که این حرف را زدی، بنده روبه روی شما در صف سوم، بین جمعیت نشسته بودیم!👏👏👏 ┅┅═•❥◎🌹🌹🌹•◎❥•═┅┅ از طریق👇 📦 @ganjekaghazi_admin 📲 @ganjekaghazi
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤ 👌🏼 عشـــــــ❤️ـــــــق و دیــــــــــگر هیچ .......عشـــــق........ ..........عشـــــق.......... ..............عشـــــق .......... .................عشـــــق......... ...................عشـــــق .......... ........................و دیــــــڱر............ ...................هیـــچ.............. ................هیـــچ............ .............هیـــچ.................... ........‌‌‌‌‌‌‌هیـــچ................ ♨️ 📚 کتاب: ✍ نویسنده: 🔖 💙 کتاب عشق و دیگر هیچ، داستانِ شیرین دلدادگے و عاشقے است... اصلا، بندگیے یعنی عاشقے! ✎برشـ♡ــے از ڪتاب: ❣ اولین اثر زندگی با محبوب، شباهت ظاهر است انگار؟...♡ ❣ عاشق ڪه میشے،...♡ ❣ معشوق همه چیزت رو میگیره، حتی رنگ لباس و مدل پوششت رو! آنچه که او مے خواهد تو همان مے شوے!...♡ ____📬🌸__📖__🌸📬____ 📲 @ganjekaghazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق و دیگر هیچ می‌دیدند زیاد کار می‌کند اما ... نه غر میزند نه منت میگذارد👌 🔶️ می‌نشست بین بچه‌ها و از کارهای شاه می‌گفت. دقیق و مستند و با مدرک از خیانت ها می‌گفت. مطالعه می‌کرد 📖 و حرف می‌زد. واقعا کتاب‌ها را می‌خواند. بچه‌ها را هم کتابخوان کرده‌بود. جوانی را قسمت کرده بود، ✅هم دانشگاه می‌رفت، ✅هم کار می‌کرد. حالا بیایید حساب کنیم چند درصد از نوجوانیش، 🔸️یعنی غرورش، 🔸️تنبلی‌اش، 🔸️خودبینی‌اش، 🔸️راحت‌طلبی‌اش باقی است و بقیه‌اش یک پارچه عقل است؟! در بعضی از روزهای زندگی شما، رحمت الهی بر شما می‌وزد🌬؛ پس خودتان را در معرض این نسیم قرار دهید!😌 نسیم رحمت من عبدالمهدی بود. ☘شما هم نسیم الهی خود را دریابید!☘ ____📬🌸__📖__🌸📬____ 📲 @ganjekaghazi
📚 ❤️ ‌‌ ✍ ‌ اگر زندگی همگام با عشق باشد، رنج برایت مقدس✨ می‌شود... مسیر زندگیت روشن می‌شود و می‌فهمی که باید از کدام سو👣 مسیر زندگیت را پیدا کنی! ☘ می‌دانی... عشق که باشد، از هوای خودت ات اپلای می‌کنی و پرواز🕊 می‌کنی به سوی او... همانی که فقط ♡از او♡ خودش را می‌خواهی... عشق آن‌قدر پر رنگ🌈 است که گاهی فقط باید گفت: _ در زندگی اگر حرف است، همین حرف بس است: عِشـْــــ💝ـــــقْ وَ دِیگَـڕ هِیْچ! 📲 @ganjekaghazi
📚📖~•~•~•~ • . . ماجراے اثرگذارے مادرے که زندگے فرزندش را زیبـ🌱ـا رقم‌زد . . • . . 『خـرید اپلیکشن کتـاب‌ 👇😉』 📲 https://b2n.ir/732271 📕| ✍| 🌀| ‌‌📲 @ganjekaghazi
😎📕 ✂️📕 🚓دیشب ماشین سفیر کشور... تک سرنشینه، وارد باغ شد اما موقع خروج یه زن هم توی ماشین بود که پوشش درستی هم نداشت؛ ما فقط تصویر گرفتیم اما سیاه کار گفت قضیه چی بوده! 🤫سر امیر چرخید سمت حمید و نگاه ریز شده اش روی او ماند. طاها سکوت بدی کرده بود، همه می دانستند جز امیر. 😤 طاها طاقت نیاورد و کمی آب خورد و جمله اعتراضی را گفت: آدم باید خیلی رو غیرتش تسلط داشته باشه که این سفرای اروپایی رو تحمل کنه! اما بدتر از اون آدم باید اینو بپرسه که به مردم ما چی خوروندن که بعضی از ایرانی های پر غیرت رو به این جا کشوندن!؟ 😶امیر کلافه شده بود که حمید با صدای گرفته ای گفت: فلانی... که بازیگره دیروز همراه زن و دختر و دومادش توی جلسه بودن؛ بعد از یه عالمه کثافت کاری، سفیر کشور... میگه همسرتون رو بدید برای امشب من، مَرده میگه من مشکلی ندارم اگه خودش بخواد؛ اونی که توی ماشین بوده، همسر بازیگر معروفمون بوده! ‼️ سکوت بر همه اتاق حاکم شده بود؛ حتی بر زمان هم، بر اشیا هم... -به چه قیمتی؟ -به قیمت وعده تبعه همون کشور اروپایی شدن! + پ.ن: رمانی جذاب و امنیتی! تازه ترین اثر نرجس شکوریان فرد با محوریت پشت پرده های سینما را از دست ندهید! 📲 @ganjekaghazi
°•○●○•°•○●○•°•{ !👒! }•°•○●○•°•○●○•° ‌/ \ ➕ما بزرگ‌شون می‌کنیم🎈 اونا کوچیک‌مون می‌کنن❗️ \ / 👣. 🚨.‌‌ 📓. 📲 @ganjekaghazi
📚 🛤✅ رنج مقدس یک رمان نیست، یک زندگی است که بر ریلی آرام آرام تو را از سر زمین ‌ها عبور می‌دهد. 👨‍👩‍👧‍👦✅ در این مسیر همراهانت را به خوبی به تصویر می‌کشد و تو را در وادی زندگی از تنهایی بیرون می‌آورد. 🌸✅ لیلا شخصیت اول این رمان نماد دختر باوقار و با محبت ایرانی، که سال هاست جایش در رمان و داستان بلند و فیلم‌ های ما خالی بوده است. 💔✅ و اگر جامع‌ تر بخواهیم بگوییم جای چنین خانواده‌ای در بین رمان های ما خالی بوده است. 🥀✅ این سال ها هر چه از زنان ما در محیط خانواده ترسیم می‌شده ، نمادی از زن نادان، فریبنده و بی‌هویت بوده است. 🦋✅ اما آن‌چه که در این کتاب لذت‌بخش است نشستن شخصیت‌ها در قالب‌ها و شاخص‌های درست و دل‌نشین است. 💫✅ شاید باید گفت نویسنده قید تمام بایدهای تمدن و فرهنگ وارداتی و تعصب و تقیدهای بی پایه‌ی متحجرانه داخلی را زده و (زن و مرد ) را در جایگاه خود نشانده و خانواده‌ای به تصویر کشیده که بی‌نظیر است، 😉✅ اما قطعا دور از دسترس و تنها یک آرزو نیست. 〽️✅ نه گرفتار تقدس زایی شده است و نه گرفتار غرب زدگی‌. هر کدام از شخصیت‌های داستان ممکن‌ الخطا هستند و می‌توانند در مسیری که خودشان می‌خواهند بروند و در مسیر زندگیشان نه بن بستی است و نه آزادی بی عکس‌العمل. 🌹✅ لیلا دختری که نه با جسمش دل‌ربایی می‌کند و نه عقل کل است، بلکه یک جوان است با معضلات خودش. 🥀✅ شیرین و صحرا هم نماینده‌ی گروهی دیگر با افکار و منشی دیگر… 🌈✅ خلاصه که داستان زندگی لیلا هم شیرین است و هم پر رنج اما یک رنج مقدس! خـرید اپلیکشن کتـاب‌📱 📲 https://b2n.ir/732271 📲 @ganjekaghazi
📚کتاب ✍🏼 نویسنده 🌀 انتشارات 🤩 جواد پسری دبیرستانی است و دور از هر قید و بندی همراه با دوستانش بیشترین لذتشان شکستن حد🚫 و حدودهاست... فرید که بزرگ تر جمعشان بود با سکته ی قلبی💔 در اوج آرزوهایش جان می‌دهد و جواد و بقیه را در بهت و ترس فرو می برد. آن ها که لذت هایشان دچار خدشه شده است و سوال های زیادی از دنیا و داشته ها و نداشته ها، برایشان پیش آمده با هم درگیر می شوند و در این میان سوال ترین لحظات می شود سهم جواد قصه ما…⁉️ و حالا جوادِ درمانده😓 مواجه می شود با معاون مدرسه… 📲@ganjekaghazi
📚 کتاب ✍🏼 نویسنده 🌀 انتشارات 🤩 برگی از کتاب 😌🌿 - شما اصلا لذت رو قبول داری که براش ویژگی تعریف می کنی؟ خلاصه ی تمام حرف های شـما تو رسـاله هاتون اینه که هر چی لذت داره حرامه! دوسه نفر می خندند و من خجالت می کشم. مهدوی خودش هم می خندد و می گوید: - آره این جوکه رو شنیدم. منم قبولش دارم. حالا این ابروی همه ی ماست که بالا رفته است. می گویم: - قبول داری؟ - آره دیگه، فقط یه کلمه بهش اضافه کنید که هر چی لذتش کم باشه حرامه. عقلتون هم همین رو می خواد دیگه: لذت بیشتر. آرشـام دارد می ترکد از عصبانیت و انگار که بهترین جمله را شـنیده تا کار را تمام کند. رو می کند به من و می گوید: -بیا خدا پر. گفت: باید از زندگی تون کیفور بشید، اما این لذت های شما که به روح و روان و جسمتون آسیب میزنه که لذت نیست. یه خوشی کوتاه مدته که اگه بی حساب و کتاب باشه، خرابی هم به بار می آره...... 📲@ganjekaghazi