هدایت شده از رنگ آرامش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه روزایی هست؛
آدم اینقدر حالش خوبه
که هیچ اتفاقی نمیتونه
حال خوبشو خراب ڪنه !
از این روزا
واسه همتون آرزو میڪنم
حال دلتون خوب
صبحتون به خیر
@haremeeshgh
📘#تو_هفده_ساله_ای
📝میراچ چائری آکتاش
میراچ عاشق دختری به نامِ زُمرا شده، اما نمیداند زمرا عاشق پسر دیگری است. زمرا پاسخی به عشق میراچ نمیدهد، اما بسیار افسرده است و از مادر و ناپدریاش چندان رضایت ندارد. تلاشهای میراچ برای به دست آوردن دل زمرا به جایی نمیرسد؛ تا اینکه با مرگ مادر زمرا، او به شهر دیگری میرود.
دربارهی نویسنده
«میراچ چائری آکتاش» نویسندهی جوان و معاصر ترک، در سال ۱۹۹۵ در آنتالیای ترکیه به دنیا آمد. آکتاش، نویسندهای است که نوشتن را بسیار زود آغاز کرد. نخستین کتابش، «به من نگو دوستت دارم»، را پس از پایان دوران دبیرستان، در سال ۲۰۱۵ منتشر کرد. این کتاب با استقبال خوبی روبهرو شد. استعداد آکتاش، فقط محدود به نویسندگی نیست. در دوران دبیرستان در مسابقات موسیقی در رشتهی آهنگسازی، بسیار خوب درخشید، اما نوشتن برایش دغدغهی بزرگتری بود.
آکتاش به دانشگاه رفت و در رشتهی مدیریت بازرگانی فارغالتحصیل شد. او اکنون با وجود جوانی، چند رمان با شمارگان بالا و پرمخاطب نوشته و منتشر کردهاست.
میراچ آکتاش در ابتدای راهی پرموفقیت و درخشان است. یکی از تازهترین آثارش، «به خودت خوش آمدی»، افزون بر شمارگان و استقبال چشمگیر، نام آکتاش را به اوج رساندهاست. از کتابهای دیگر آکتاش میتوان به «زندگی از جایی شروع میشود که از دستش میدهی»، «هنوز در قلب منی»، «به من نگو دوستت دارم» و «عشق» اشاره کرد.
@ganjeparsi
فصل اول_1.mp3
18.99M
#کتاب_صوتی
📘تو هفده ساله ای
📝میراچ چائری آکتاش
قسمت اول
@ganjeparsi
فصل دوم_1.mp3
14.73M
#کتاب_صوتی
📘تو هفده ساله ای
📝میراچ چائری آکتاش
قسمت دوم
(پایان)
@ganjeparsi
ژیلیات» ماهیگیری گوشهگیر، مردمگریز و اهل مطالعه است که محبوبیت چندانی بین مردم شهر ندارد، زیرا در خانهای زندگی میکند که همه آنرا جنزده میدانند. او عاشق دختر زیبای جزیره، دروشت، میشود. دروشت تحتحمایت عمویش آقا لیتری است. آقا لیتری کشتی معروفی به نام دوراند دارد که عاشق آن است؛ درواقع اولین کشتی بخار در جزیره است. کشتی توسط ناخدایی به نام آق کلوبن غرق میشود، ولی ماشین کشتی سالم است. کشتی شکسته بین دو تختهسنگ ترسناک و خطرناک به نام دوور گیر کردهاست. آقای لتیری بهناچار اعلام میکند که هرکس بتواند ماشین بخار کشتی را نجات دهد با برادرزادهی او (دروشت) ازدواج میکند. همین موضوع باعث پیش قدم شدن ژیلیات میشود.
@ganjeparsi
کارگران دریا ۱.mp3
15.36M
📘کارگران دریا
📝ویکتور هوگو
قسمت اول
@ganjeparsi
کارگران دریا ۴.mp3
14.42M
📘کارگران دریا
📝ویکتور هوگو
قسمت چهارم
@ganjeparsi
کارگران دریا ۵.mp3
15.23M
📘کارگران دریا
📝ویکتور هوگو
قسمت پنجم
@ganjeparsi
کارگران دریا ۷.mp3
20.11M
📘کارگران دریا
📝ویکتور هوگو
قسمت هفتم
@ganjeparsi
کارگران دریا ۸.mp3
16.92M
📘کارگران دریا
📝ویکتور هوگو
قسمت هشتم
(پایان)
@ganjeparsi
❤️لبخندی برای شروع روزتان…
🙏دعایی برای برکت دادن به راهتان…
آهنگی برای تحمل سختی ها…
پیامی برای آرزوی یک روز خوب…
برایتان آرزومندم
صبحتان پر از عشق و امید
@ganjeparsi