#اختصاصی
#محرم
🌑 معیشت، عبودیت و حریت؛ مفاهیم متداخل
✍ حجت الاسلام حسین ثنایی/پژوهشگر دینی و از همراهان نشریه معارف
▪️انسان را موجود دو وجهی، ترکیبی، معجون و دارای دوسازه جسم و جان خوانده اند که به تناسب آن دو، دارای تمایلات خاکی از یکسو و کشش های متعالی از سوی دیگر است. کشش متعالی آدمی برای آنکه بی آسیب بماند و خود تعالی بیابد و تداوم و استمرار پذیرد، نیازمند عبور از معابری است که آن معابر، همان نیازهای خاکی و جسمانی انسان است و در فروماندگی نیاز های خاکی و نابرآوردگی آن از شور و شوق انسان برای سیر او موافق و مطابق جذبات روحانی و کشش های ماورایی و ملکوتی کاسته خواهد شد و چه بسا که به محاق رود.
▫️در میان روان شناسان تربیتی در جهان معاصر، نام آبراهام مازلو که "هرم نیازها" از ابداعات و ایده های اوست، فراوان شنیده می شود؛ که با سطح بندی نیازهای انسان معتقد شد تا سطح اول نیازها و طبقه نخست آن برآورده نشده و بدان پاسخ داده نشود، نیازهای سطوح بعدی عملا ناکامیاب خواهد بود.
او از نیازهای اولیه مانند خوراک و آنچه که زیست انسان بدان وابسته است ،شروع می کند و آن را در طبقه نخست جاسازی می نماید. نیازهای سطح بعدی که عالی است، نیاز به امنیت است. پس از آن نیاز به عشق، همدلی و دلسپاری و نیازهای عاطفی را می نشاند و سپس نیاز به احترام و سرانجام نیاز به خودشکوفایی.
🔹در منطق مازلو نمی توان از انسانی که حرمت و عزت نمی بیند و این دسته از نیازهای او خوار و خفیف شمرده می شود، خودشکوفایی و برآوردن آن را انتظار برد. به سخن دیگر در فقدان عزت نفس و حرمت نفس انسان است که استعداد ها و داشته های انسان برای بالندگی و شکوفایی دچار مرگ و ایستایی می شود و نه از فردی که حرمت و احترام نمی بیند، می توان خودشکوفا شدن را به انتظار نشست (و نه از جامعه ای که در فقدان عزت نفس و احترام می سوزد، شکوفاسازی را شاهد خواهیم بود).
🔸همچنین از منظر او، اگر نیاز نانِ فرد پاسخ داده نشود، به نیاز جانِ او پاسخ داده نخواهد شد و نمی توان عشق ورزی و حس تعلق را در جمع و فرد گرسنه - که هنوز در گیرو دار پاسخ گویی به نیازهای دسته اول اند- به تماشا نشست.
▪️سعدی علیه الرحمه قرن ها پیش، این سخن مازلو را در بیتی به اشتراک و به یادگار نهاده که:
چنان قحط سالی شد اندر دمشق
که یاران فراموش کردند عشق!
وقتی گرسنگی و قحط سالی پدید آید و دشواری ها، اندک اندک مساحت سفره را برباید و قوم را درگیر برآوردن نیاز آب و نان و نیازهای همسو با آن نماید، انتظار رونق عشق و استحکام خانه همدلی ها و تعلقات عاطفی، از دانایان امر شگفتانه ای خواهد بود.
▫️قرآن کریم در سوره قریش مردم را به نیاز برتر، یعنی عبودیت فرا می خواند:"فَليَعبُدوا رَبَّ هٰذَا البَيتِ" اما بلافاصله متذکر می شود که همان خدایی را بپرستید که نیاز های فروتر شما را برآورده کرده و جالب آنجاست که اول از نیاز به آب و نان سخن گفته که آن را برآورده نموده و سپس نیاز به " امنیت" را فرایاد آورده که برآورده شده است: "الّذی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ".
▪️امام سجاد علیه السلام در دعای ۲۵ صحیفه سجادیه که برای فرزندان است از خدا می خواهد که:
"أَدْرِرْ لِي وَ عَلَى يَدِي أَرْزَاقَهُمْ وَ اجْعَلْهُمْ أَبْرَاراً أَتْقِيَاءَ بُصَرَاءَ سَامِعِينَ مُطِيعِينَ لَكَ..."
امام نیازهای دسته اول و طبقه اول را در آغاز می نشاند و خدا را می خواند که به دست او، سفره فرزندان خوش رمق باشد تا جانشان برای پارسایی و بینایی و پیوستن به ابرار و اطاعت از کردگار رونق و خجستگی بیابد.
▫️در همه این ایده هایی که از زبان دین یا اندیشوران بیان شد، نیازها از خاکی به عالی است، تو گویی راه آسمان از زمین می گذرد و سخن پیامبر که فرمود " فَلَولاَ الخُبزُ ما صَلَّينا و لا صُمنا" نشان می دهد انتظار دینداری از فرد و جمعی که ذهن و ضمیرشان در کاستی آب و نان بسوزد، انتظار روایی نیست.
تردیدی نیست که این سخن مثل قاعده علمی "آب در صد درجه به جوش می آید" نیست که نتوان مورد خلاف را برای آن رصد و ردیابی نمود. لذا می توان " سور و کم" قضیه را در آن به تناسب شرایط و اقتضاءات، تغییر پذیر یافت.
▪️امام حسین علیه السلام نیز بین معیشت و حریت ارتباط قریب در می افکند و این دو مفهوم را بر مدار همبستگی قرار می دهد؛ که اگر معیشت انسان دچار آلودگی و شکم از ناپاک پر شد، حریت به مسلخ می رود و آدمی در شنیدن حقایق، گرانجانی نشان می دهد.
@ganjinehnoorDrnasiri
#اختصاصی
🌗 غروب حضور و طلوع غیبت؛ عرصه آزمون عالمان دینی
✍️ حجت الاسلام حسین ثنایی/پژوهشگر دینی و از همراهان نشریه معارف
🔸امام حسن عسکری علیه السلام در کنار امام رضا صلوات الله علیه، دو پیشوایی هستند که شام غریبان شان، شب شادی است؛ یکی به ورودیه بهاریه نخست (ربیع الاول) که در آن نه فقط "ابربشر"که به یک معنا و متکی بر حدیث لولاک،" اباالمخلوق" زاده شد و بهار آفرینش بردمید و دیگری به زعامت گری و پیشوایی پذیری موعود ادیان و جهانیان.
🔹باری؛ امام عسکری در آنچه از او به میراث مانده است، پیروان و شیعیان را برای دوران پردشوار غیبت آماده می ساخته و در عین حال، رسالت و وظایف منتظران را به گونه ای که صف معین و متمایزی از دیگران داشته باشند، گوشزد می نموده است. حدیث علامات پنجگانه مومن، اتفاقا به هدف ایضاح و تمایز صدور یافته و بزرگداشت اربعین(در برابر تبرک اموی نسبت به یوم الشهاده) و تختم به یمین در برابر سنت معاویه (که خلافا للسنه، انگشتر به دست چپ می نمود و هارون رشید پس از سالها، سنت اموی را احیا کرد) برای همین تمایز و تفکیک صفوف بوده است. حدیث کلینی در کافی: اجمع بین الصلاتین الظهر والعصر تری ما تحب( کافی، ج ۳ص۲۸۷) می تواند تمرکز بر تفکیک و تمایز را باز نمایاند.
همچنین هشدار امام: ایاک والاذاعه و طلب الریاسه فانهما یدعوان الی الهلکه (مستدرک،ج۱۱ص۳۸۳) می تواند رهنمودی برای حفظ تشیع در عصر غیبت و مراقبت در تفکیک و تمایز باشد. اگر مقصود از اذاعه، شایعه پراکنی و امر اخلاقی باشد، طلب الریاسه، فقط در غایت که هلاکت است، با آن اشتراک خواهد داشت، اما اگر مراد از آن را پرهیز از فاش ساختن اسرار درون بدانیم، با طلب ریاست، اشتراک خطی پیدا می کند و آنان که در نبود امام و میدانداری مخالفان علویون در عصر غیبت، دل در سودای ریاست داشته باشند، ناگزیر اسرار سیاسی خویش را، روزی عیان یافته و برملا شده خواهند یافت که خطری برای شیعیان است و آن هشدار و تحذیر امام ، توصیه بر حفظ جبهه مومنان و شیعیان.
🔸در عصر تنهایی شیعه، امام عسکری یک وظیفه را بر دوش عموم می نهد و می فرماید: خصلتان لیس فوقهما شیء؛ الایمان بالله و نفع الاخوان. شگفت انگیز است که طبق این روایت، گره گشایی امر دشوار شیعیان و برادران، هم در کنار معرفت صادقانه و خداباورانه نهاده می شود و هم خصلتی ما فوق نخواهد داشت.
رهنمود دیگر امام عسکری علیه السلام_ به شکل خاص- به عالمان شیعی است:
یاتی علماء شیعتنا القوامون لضعفاء محبینا و اهل ولایتنا یوم القیامه؛ والانوار تسطع من تیجانهم علی راس کل واحد منهم تاج بهاء.. ( تفسیر الامام عسکری، ص۳۴۵).
این سخن، با آنکه سیاق خبری دارد، متضمن معنای انشایی تواند بود. در این گزاره_ آن را انشایی بخوانیم یا خبری_
امام علیه السلام تاج کرامت را بر سر عالمانی در عصر غیبت می نهد که مراقب تنگدستان امت باشند و این خصلت را مایه بختیاری و رستگاری جاودانه عالمان دینی می داند؛ آنان که زیردستان را از یاد نمی برند، بلکه مکرر و مستمر، به امر آنان قیام می کنند و قوامون امر فرودستان جامعه می شوند و این نه به معنای قوامیت در امر هدایت است که در این صورت، بین قوی و ضعیف نباید فرق نهاده شود. همچنین تعبیر " اهل ولایتنا" که عطف بر ضعفاء است، نشان می دهد آنان در مساله معرفت امام و بعد فکری و فضیلت شناسی، دچار ضعف و ناتوانی نیستند که بخواهیم ضعفاء را بر ناتوانان در حوزه شناخت و معرفت منزلت پیشوایان پارسا تاویل بریم. تکیه بر واژه " ضعفاء محبینا" نشان می دهد امام علیه السلام، عالمان راستین شیعه را در عصر غیبت، متولی و کارپرداز امر شیعیان تنگدست و ناتوان می خواند و آنان اند که باید انعکاس صدای فروخفته مردم دردمند باشند و مباد که به طلب منزلت اجتماعی و مهتری و ریاست، این رسالت پدرانه را وانهند که همانند " اذاعه" ، فرجام نابختیارانه خواهد داشت.
🔹اطلاق سخن امام علیه السلام هم نشان می دهد که عالمان شیعی، فارغ از آنکه حکومت ها دینی باشند یا غیر دینی، باید مراقبت از تنگدستان و ضعیفان را سیره خویش سازند، به دهش باشد، یا دادگری، یا دادخواهی که این اخیر، از همه اولی و عام است. می توان بین این سخن امام علیه السلام با سخن پیشوای نخست تناظر در افکند که فرمود خدا از دانایان و عالمان پیمان برگرفته است که در مقابل بیداد ستم ورزان ،سکوت پیشه نسازند و آن نور ساطع در روز قیامت، اجر و مزد دادطلبی و غمخواری با بینوایان و کارپردازی فرودستان است.
@ganjinehnoorDrnasiri
#اختصاصی
🌗 حافظ و مدارج سه گانه کمال:
خبریابی، نظربازی و هنرورزی
✍ حجت الاسلام حسین ثنایی/پژوهشگر دینی و از همراهان معارف
🔹اگر " اشتیاق به خبر" را سرشت انسان و نمایه حقیقت جوی نهادش بدانیم، گزافه گو نخواهیم بود. انسان به صورت ذاتی ، شیدای شنیدن خبر است؛ و نه تنها مشتاق خبریابی که مترصد خبرگیری است. رسانه های دیداری و شنیداری ،تنوع در خبر، قلمروبندی اخبار، گزیده گویی، بسط و تحلیل خبر، ابهام گذاری و ایجاد علامت پرسش، تقطیع خبر و برجسته سازی نقاط و نکاتی از آن، استناد خبر به منابع موثق، پیش بینی و احتمال سنجی بر اساس واقعیات اخبار واموری ازین دست بر اهمیت خبر در حیات آدمی تاکید دارد.
🔸خبر، آگاهی از نوعی حرکت است، حرکت و رخدادی در جهان خارج و این آگاهی، سکون و سکوت را از انسان می زداید و جانی تازه در او می زاید و ازین رو گفته اند خبر باعث گشایش جان آدمی است.
🔹خبر هم سرچشمه سمعی دارد و هم سرچشمه استماعی؛ گاه به هر طریق از آن مطلع می شویم و گاه استطلاعی است و اطلاع از آن را طلب می نماییم.
صحنه رویداد و حادثه ای را در نظر بگیریم، گاه به ما که از آن دوریم، سخنی می رسد واقع نما و راستین که حاکی از وقوع ماجراست و در این مرحله، ما به مقام خبریابی و خبرداری رسیده ایم. گاه به جای اکتفا به خبر مخبران، خود عازم صحنه رویداد می شویم و بی واسطه و از نزدیک، ناظر واقعه خواهیم بود. مرحله دیگر آن، این است که نه فقط در صحنه رویداد حاضر می شویم، بلکه در متن ماجرا قرار گرفته، کنشگری کرده و نقش بازیگر و فعال را در آن خواهیم داشت.
🔸حافظ با نگاهی نو به خبر و فراجست از اخبار حسی و ورود به منطقه و مرحله فراحسی خبر، این سه مرحله را در تکامل آدمی موثر می یابد که عبارت است از: خبریابی (از نوع استطلاعی و نه خبرشنوی)، نظر بازی و هنر ورزی؛
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی/تا راهرو نباشی، کی راهبر شوی؟
لحن عتاب آلود حافظ نشان می دهد که در زمانه او، سخن گفتن از چنین اخباری، دشوار بوده است، چنان که در جای دیگر می گوید: چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست.
🔹مانع اصلی بر سر این نوع از اخبار، توغل یکجانبه انسان در نیازهای مادی اوست:
خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد/آنگه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
او اینجا آدمی را از خود دورافتاده می داند(رسی به خویش) و در جای دیگر، آدمی را مهم ترین حجاب خود( تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز). در عین حال، خود حافظ به مثابه یک دیده بان، با: ترا ز کنگره عرش می زنند صفیر، همگان را خبر دار می سازد.
🔸بنابراین، مرحله نخست، همین اراده معطوف به خبریابی است که بر خلاف اخبار حسی، نیازمند کوشش (بکوش که صاحب خبر شوی) و رهاشدگی از تعلقات خفت و خورد و خشم است. اما اگر در جای دیگر گفت:
طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
اینجا می گوید:
وجه خدا اگر شودت منظر نظر/زین پس شکی نماند که"صاحب نظر شوی
وجیه الله، یا وجه الله، همان کسی است که افعالش، وجه الهی دارد، مثل " انما نطعمکم لوجه الله" و چون "ویبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام" ، آنان مانایی دارند و آنان همان انسان کامل اند. انسان با وجه الله، در عرصه خبر، حضور می یابد و بر وقایع و حقایق، نظر می اندوزد و سرانجام:
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه " اهل هنر" شوی
آنان، امین الله هستند که:" عاشقان بنده ارباب امانت باشند" و آسمان و ملک از قبول آن امانت، سرباز زدند: آسمان بار امانت نتوانست کشید و:
فرشته عشق نداند که چیست، قصه مخوان
این عشق، هنر امانت داری آدمی است:
عشق می ورزم و امید که این فن شریف/
چو هنرهای دگر موجب حرمان نشود
🔹خبریابی با رهاشدن از خویش است، نظربازی در همراهی با وجه الله و هنرورزی کنشگری انسان است که استعلاء و خودفزون بینی برنمی تابد (باید که خاک درگه...) و آن خاک شدن و رسیدن به فنا از پل خبر می گذرد و این است که بی خبران را از عشق، خبر نباشد و خبر یافتگان اند که به مقام فنا رسند و زیشان، خبر نرسد؛
آن را که خبر شد خبری بازنیامد
۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ
@ganjinehnoorDrnasiri
#اختصاصی
#واژه_شناسی
🌗 كتاب مقدس، عهد قديم و عهد جديد
«كتاب مقدس» عنوان مجموعهاي از نوشتههاي كوچك و بزرگ است كه مسيحيان همه و يهوديان بخشي از آنها را «كتاب آسماني و الهي» خود ميدانند. عنوان معروف اين مجموعه در زبان انگليسي و بيشتر زبانهاي اروپايي (Bible) و يا كلمههاي همخانوادة آن است كه از كلمه يوناني Biblia ، به معناي «كتابها»، گرفته شده است.
در زبانهاي فارسي و عربي عنوان «عهدين» نيز براي اين كتاب به كار ميرود. اين عنوان به اين اعتقاد مسيحيان اشاره دارد كه خدا دو عهد و پيمان با انسان بسته است:
يكي «عهد قديم» ، كه در آن خدا از انسان پيمان گرفته است كه بر شريعت الهي گردن نهد و آن را انجام دهد. اين عهد و پيمان ـ كه نماد آن ختنه كردن است ـ ابتدا با حضرت ابراهيم (ع) بسته شده و سپس در زمان حضرت موسي (ع) تجديد و تحكيم شده است.
📚منبع: نشریه معارف 58.
@ganjinehnoorDrnasiri