eitaa logo
گنجنامه شهیدانه
7 دنبال‌کننده
15 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کرامات و معجزات و داستان های جذاب شهدا "به کجا می روی؟ کمی درنگ کن... آیا با خواندن فاتحه ای تنها، بر سر من و امثال من، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم، از یاد خواهی برد؟؟... ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین، چه می کنی...
مشاهده در ایتا
دانلود
چهار ساله بود ، مریضی سختی گرفت . پزشکان جوابش کردند . گفتند : این بچه زنده نمی ماند ! پدرش او را نذر آقا اباالفضل (ع) کرد . به نیت آقا به فقرا غذا می داد . تا اینکه به طرز معجزه آسایی این فرزند شفا یافت !هر چه بزرگتر میشد ارادت قلبی این پسر به قمر بنی هاشم بیشتر میشد . تاریخ تولد شناسنامه را تغییر داد و به جبهه رفت !در جبهه انقدر شجاعت از خود نشان داد که مسئول دسته گروهان اباالفضل (ع) از لشگر امام حسین (ع) شد . خوشحال بود که به عاشقان اربابش خدمت می کند .علیرضا کریمی شانزده سال بیشتر نداشت .آخرین باری که به جبهه می رفت گفت : راه کربــــــــــــــلا که باز شد برمیـــــگردم !شانزده سال بعد پیکرش بازگشت . همان روزی که اولین کاروان به طور رســــمی به سوی کربـــــــــــــــلا می رفت !!!آمدهبود به خواب مسئول تفحص ، گفته بود :زمانشرسیده که من برگـــردم !!! مــــــحل حضورپیکرش را گفته بود !!عجیب بود .پیکرش به شهردیگری منتقل شد . مدتی بعد او را آوردند ، روزی که تشییع شد روز تاســوعا بود . روز اباالـــفضل(ع)در پایان آخرین نامه اش برای من و شما نوشته بود : به امید دیدار در کربلا_ برادر شما علیرضا .حالا هرکس مشکلی برای سفر کربلا داره به سراغ علیرضا میره ... راوی :مادر شهید منبع:کتاب مسافر کربلا
با هشتگ های هر روایت، روایت هارا در کانال"تاثیرنگاه شهید" جستجو کنید🌹🌹🌹: @shohadayebozorgvar شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد و قرض های یکی از افراد جمع تفحص شهدا را داد....😳😳😳😳 شهیدی که فرشته ها او را به کربلا بردند و وقتی قبرش نبش شد، اثری از پیکرش نبود.... شهیدی که کر و لال بود اما هر روز با امام زمانش (عج) صحبت می کرد......😥😭😭 شهیدی که گفت پس از باز شدن راه کربلا برمیگردم....و روزی که پیکرش بعد سالها برگشت، روزی بود که اولین کاروان به کربلا میرفت.....(عاشقان سفر کربلا بخوانند😭....) شهیدی که گفت دوست دارم در فکه بمانم....مرا رها کنید....😓😓 شهیدی که از کودکی محل دفن خود را پس از شهادت میدانست....😳😳😳 شهیدی که در قبر لبخند زد😢😢😢 شهیدی که بدنش با اسید و آفتاب هم از بین نرفت...😱 شهیدی که پس از شهادت با دخترش دیدار کرد.... پس از شهادت، در ساعتی که نماز شب میخواند، چراغ اتاقش روشن شد💡... و روایت های جذاب دیگری که در راه است...... @ganjnameshahidane