eitaa logo
گاندو
34.8هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
7.8هزار ویدیو
9 فایل
﷽ •|گانـدو؛اطلاعاتی‌امنیتی‌‌ضدجاسوسی|• . تقدیم‌به‌‌سربازان‌‌گمنام‌‌امام‌عصـر"عج" شهدای‌گمنام‌‌و‌مظلوم‌امنیت به‌امید‌گوشه‌ی‌چشمی ۹۸.۴.۱۷ .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻چهره جدید تحریرالشام؛ از حرف تا واقعیت 🔹تو سوریه، تکفیری‌ها و گروه‌های تروریستی جنگ اصلی‌شون فقط روی زمین نیست؛ تو رسانه‌ها هم جنگ راه انداختن! 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📲💭 استوری همسر شهید مدافع حرم محمد بلباسی در پاسخ به جسارت به ساحت رزمندگان اسلام خانم محبوبه بلباسی نوشت: تیکه انداختن سایبری های تازه انقلابی به فرماندهان و سران سپاه که ۱۵ سال توی سوریه به دور از زن بچه و وطن مجاهدت کردند و خون خودشون و عزیزترین رفیقاشون اونجا ریخته شده و امروز به هر دلیلی مجبور به سکوتند و استخوان در گلو دارند، کمتر از حرامی هایی که خاک سوریه رو نشونه گرفتن نیست‌. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻یک پدر و پسر به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شدند 🔹شبکه ۱۲ اسرائیل در گزارشی مدعی شد: سرویس امنیت داخلی (شین‌بت) و پلیس اسرائیل از بازداشت یک پدر و پسر در روستای مسعده در جولان به اتهام جاسوسی برای نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خبر دادند. 🔹تحریر صفدی، ۲۱ ساله و دانشجوی مهندسی نرم‌افزار و پدرش بسام صفدی، متهم به جمع‌آوری اطلاعات و تهیه عکس درباره فعالیت‌های ارتش اسرائیل در منطقه شده‌اند. 🔹این رسانه صهیونیستی مدعی شد: این اطلاعات برای فردی به نام حسام زیدان که خبرنگار مقیم دمشق و از افراد مرتبط با نیروی قدس سپاه پاسداران معرفی شده، فرستاده شده است. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
گاندو
قسمت ۳۹/ در همین زمان، دوست محسن با پیام تماس گرفت: «سلام، جناب علوی، می‌خواستم ببینم چه زمانی فرص
قسمت ۴۰/ نوال، که سعی می‌کرد نگرانی‌اش را پنهان کند، گفت: «جدی می‌گی؟ خب من تو این مدت چی کار کنم؟» پیام با لحنی حساب‌شده و آرام پاسخ داد: «منم درگیر همین بودم. تهران می‌تونی باشی. تو الان هم رفیق‌های رسانه‌ای خوبی پیدا کردی، هم خانواده من هستن و حسابی هم عاشقت شدن. اگرم خانواده‌تو می‌خوای ببینی، الان فرصت خوبیه یه سر بری پیششون.» نوال با کمی مکث، در حالی که سعی داشت افکارش را منظم کند، گفت: «می‌تونم تهران باشم. اتفاقاً مصاحبه پیاده‌نشده زیاد دارم. منتها تهران اگر باشم، بدون تو به مشکلات زیادی می‌خورم. از طرفی، من هنوز فارسی مسلط نیستم. بهتره این مدت برم پیش خانوادم. نمی‌دونم، شاید هم یه سر برم لبنان و مصاحبه‌های مربوط به حزب رو کامل‌تر کنم. الان نمی‌دونم...» لحظه خداحافظی: نوال و پیام آخرین کلماتشان را با یکدیگر رد و بدل کردند. در این لحظات، سکوتی سنگین میانشان جریان داشت، سکوتی که از هزاران کلمه پرمعناتر بود. نگاه‌هایشان برای لحظه‌ای طولانی در هم گره خورد؛ نگاهی که گویی هزاران راز پنهان را در خود داشت. سپس، پیام با نوال خداحافظی کرد. او عزم رفتن به بهانه دوره آموزشی داشت؛ هرچند در دلش چیزی بیشتر از یک خداحافظی کوتاه حس می‌شد. در نگاه نوال نیز چیزی سرد و مبهم موج می‌زد، گویی این وداع بخشی از یک سناریوی بزرگ‌تر بود. حرکت پیام: پیام طبق هماهنگی قبلی، به محلی که رفیقِ محسن برایش تعیین کرده بود، رفت. این مکان، برای او دیگر فقط یک پناهگاه نبود؛ بلکه نقطه‌ای بود که قرار بود نقش او را در این ماجرا تغییر دهد. از یک قهرمان سوزانده‌شده در آتش عشق، به یک مهره خاموش در بازی پیچیده‌ای که هر لحظه‌اش پر از نقشه‌های حساب‌شده بود. واکنش موساد: همزمان، در آن سوی ماجرا، مسئول پرونده پیام در موساد، که هر لحظه از گزارش‌های موفقیت‌آمیز نوال باخبر می‌شد، سرشار از غرور و رضایت بود. برای او، این عملیات شبیه به یک شاهکار بی‌نقص بود. او حتی در خواب‌هایش نیز نمی‌دید که بتوان کسی را به قلب تهران فرستاد، مأموریتی بیولوژیک انجام داد و سپس، بدون کوچک‌ترین علامت هشداردهنده‌ای، او را از کشور خارج کرد. برای او، همه‌چیز درست همان‌طور که باید، پیش رفته بود. حرکت نوال: پس از چند روز ماندن در تهران، نوال در یک نقشه دقیق و حساب‌شده، ایران را ترک کرد. مسیر خروج او نیز به‌دقت طراحی شده بود. ابتدا به لبنان رفت، اما حتی یک شب هم در این کشور نماند. همان شب، با پروازی مستقیم به اسپانیا منتقل شد. موساد با دقت فراوان، به او دستور داده بود که به‌صورت مستقیم به اسپانیا نرود. آن‌ها درصدی احتمال داده بودند که شاید عملیات لو رفته باشد. به همین دلیل، لازم بود نوال با واسطه به مقصد نهایی برسد تا هرگونه شک و تردید از بین برود. در لبنان: نوال در لبنان نقشی متفاوت بازی کرد. طبق دستور موساد، او خبر ورودش به این کشور را به چند تن از اعضای حزب اطلاع داد. آن‌ها که نوال را یک خبرنگار وفادار به مقاومت می‌دانستند، تصور کردند که برای تهیه گزارش‌های مستند و اطلاع‌رسانی به لبنان آمده است. این نقشه، تصویر حضور او را در لبنان طبیعی و باورپذیر جلوه می‌داد، در حالی که واقعیت، کاملاً چیز دیگری بود. اطلاع‌رسانی به پیام: از سوی دیگر، مسئول پرونده نوال در دستگاه اطلاعاتی ایران، پس از اطمینان از خروج او، این خبر را به پیام رساند. پیام، با شنیدن خبر خروج نوال، لحظه‌ای در سکوت فرو رفت. ذهنش پر از سوالات بی‌پاسخ و احتمالات خطرناک بود. او هنوز درگیر افکارش بود که رفیق محسن وارد شد و توصیه‌ای جدی به او کرد: «آقا پیام، بهتره این مدت رو در یکی از مراکز رفاهی نیروهای مسلح در مشهد باشی. اینجا جای امنیه و کسی نمی‌تونه ارتباطی باهات برقرار کنه.» توصیه‌های امنیتی: پیام که کمی متعجب شده بود، پرسید: «یعنی نمی‌تونم برم تهران؟» رفیق محسن با لحنی دوستانه گفت: «آقا پیام، نمی‌تونم نداریم! شما هر کاری دوست داری می‌تونی انجام بدی. ما هم اینجاییم تا کنارت باشیم. اما یه درصد احتمال بده موساد هنوز در حال رصدت باشه. اگر بفهمن تو تهران موندی، متوجه می‌شن که عملیات لو رفته. اون وقت نه‌تنها پرونده تو، بلکه اون عملیاتی که یک نفر نزدیک بود توش شهید بشه (محسن) هم لو میره!» پیام که حالا اهمیت موقعیتش را بیشتر درک کرده بود، با لحنی آرام گفت: «خیالت راحت، من مشهد می‌مونم. فقط می‌تونم از مرکز رفاهی برم بیرون؟» محسن با دقت و جدیت پاسخ داد: «شرایط حساسه، آقا پیام. موساد ممکنه هر سناریویی رو برای این مرحله طراحی کنه. به همین دلیل، پیشنهاد می‌کنم ترددت رو محدودتر کنی. اگر هم می‌خوای جایی بری، حتماً به ما اطلاع بده تا هماهنگی‌های لازم رو انجام بدیم.» ادامه دارد... . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻تلویزیون سوریه رسماً پایان حکومت بشار اسد را اعلام کرد! 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیمه‌اش هنوز هم پناه است... پناه آوردن زنان و کودکان شیعه به حرم حضرت زینب (س) 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا