eitaa logo
گاندو
34.1هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
7.9هزار ویدیو
9 فایل
﷽ •|گانـدو؛اطلاعاتی‌امنیتی‌‌ضدجاسوسی|• . تقدیم‌به‌‌سربازان‌‌گمنام‌‌امام‌عصـر"عج" شهدای‌گمنام‌‌و‌مظلوم‌امنیت به‌امید‌گوشه‌ی‌چشمی ۹۸.۴.۱۷ .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻زمان مراسم تشییع پیکر سید حسن نصرالله اعلام شد 🔹مسئول کمیته هماهنگی و ارتباطات حزب‌الله لبنان امروز یکشنبه با اشاره به اینکه حزب‌الله از قبل قوی‌تر است، زمان تشییع پیکر شهید سید حسن نصرالله را اعلام کرد. 🔹وی درباره زمان تشییع پیکر سید حسن نصرالله نیز توضیح داد که پیکر دبیرکل شهید حزب‌الله، بعد از پایان ۶۰ روز آتش‌بس در ضاحیه جنوبی بیروت تشییع خواهد شد. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 استعفای یک مقام ارشد اطلاعاتی اسرائیل 🔹یک افسر ارشد اطلاعاتی رژیم صهیونیستی به دلیل شکست در عملیات طوفان الاقصی استعفا کرد. 🔹یک رسانه صهیونیستی بامداد یکشنبه گزارش داد که نخستین افسر اطلاعاتی لشکر غزه به دلیل شکست در حمله ۷ اکتبر (طوفان الاقصی) استعفا کرده است. 🔹این تصمیم پس از استعفای سرتیپ «حاییم کوهن»، فرمانده تیپ شمال لشکر غزه، و همچنین استعفای پیشین سرهنگ آوی روزنویلد، افسر اطلاعاتی دیگر، که در تابستان گذشته و به دلیل همین شکست از مقام خود کناره‌گیری کرده بود، صورت گرفته است. 🔹استعفای این افسران نشان‌دهنده فشارهای گسترده داخلی بر نیروهای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی پس از حمله ۷ اکتبر است که با انتقادات جدی از عملکرد امنیتی این رژیم همراه شده است. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻«فریبا» را از شبکه سه تماشا کنید 🔖شبکه سه سیما در نظر دارد برای شب‌های بلند زمستان سریال «فریبا» به تهیه کنندگی سید رامین موسوی ملکی و کارگردانی محمود معظمی، را در کنداکتور پخش قرار دهد. 🔖این سریال در ۴۰ قسمت ۴۵ دقیقه ای است که از ۲۲ دی ماه هر شب ساعت ۲۰:۴۵ از شبکه سه پخش می شود. 🔖این سریال در ژانر اجتماعی، پلیسی و با محوریت مسائل و مشکلات فضای مجازی و اینفلئونسرها با حضور بازیگران مطرحی چون علیرضا خمسه، محمود پاک نیت، ثریا قاسمی، حمیدرضا پگاه، ساناز سعیدی، نسیم ادبی، فرزاد حسنی، امیرمحمد زند، ستاره سادات قطبی، ارسلان قاسمی و ... تولید شده است. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاندو
🔹رمان امنیتی #ضاحیه ▫️قسمت ۲ زنی که روی صندلی جلو نشسته لب تابش را باز می‌کند و بلافاصله هاردی
. رمان امنیتی / قسمت ۳ زن لبخندی از روی رضایت می‌زند و به راننده نگاه می‌کند و می‌گوید: -برو به سمت هتل. در اولین دور برگردان دور می‌زنیم و راننده کمی سرعتش را بیشتر می‌کند. هوا ابری شده و آسمان خاکستری دلشوره‌ی عجیبی را به من تحمیل می‌کند. سعی می‌کنم فکرم را با موضوعات دیگری مشغول کنم و همین موضوع نیز سکوت سنگینی را بر فضای ماشین حکم فرما می‌کند تا این که بعد از چند دقیقه و با پخش شدن صدای اتمام انتقال اطلاعات در ماشین زن به سمتم برمی‌گردد و می‌گوید: -هاردت رو می‌خوای؟ لبخند می‌زنم: -اطلاعات توش وقتی به دردم می‌خوره که بخوام با سرویس دیگه‌ای همکاری کنم! زن و مردی که پشت فرمان است هر دو می‌خندند و ناگهان از دیدن خنده‌های آن‌ها لب‌هایم کش می‌آید. زن هارد را از سیستم جدا می‌کند و داخل کیفش می‌گذارد: -پس این هم کادوی شما برای ما باشه. شانه‌ای بالا می‌اندازم: -مشکلی نیست، فقط اگه امکانش هست کوله‌ام رو بهم پس بدید تا شاید بعد از مدت‌ها امشب بتونم یه دوش بدون فکر و خیال و یه خواب آروم رو تجربه کنم. زن سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید: -خیلی خب، مشکلی نیست... تا آخر شب کوله‌ات رو هم بهت می‌رسونیم. دست‌هایم را به زیر بغلم بند می‌کنم و منتظر می‌شوم تا به هتل برسیم. خیلی طول نمی‌کشد که ماشین جلوی هتل فورسیزنز باکو متوقف می‌شود. هتلی که می‌شود به عنوان انتخابی عالی برای گذراندن یک شب خوب از آن نام برد. از ماشین که پیاده می‌شوم، زن کارت اتاقم را تحویلم می‌دهد و می‌گوید: -اتاق شماره سیصد و بیست برای توئه، امیدوارم شب آروم و بدون استرسی داشته باشی. با لبخند از این آرزوی خوبش تشکر می‌کنم و به سمت اتاقم می‌روم. نمای جذاب و چشم نواز هتل برای چند ثانیه من را مات و مبهوت می‌کند و سپس بعد از رد شدن از کنار آب نمای بی‌نظیر جلوی درب، از بین ستون های بزرگ در ورودی هتل عبور می‌کنم و وارد لابی می‌شوم. خانومی که پشت پیشخوان نشسته به من خوش آمد می‌گویند و سپس وارد آسانسور می‌شوم تا من را به طبقه سوم هتل برساند. بروشور تبلیغاتی هتل که به دیواره آسانسور چسبانده شده از امکانات کم نظیر این هتل سه ستاره مانند وای‌فای، پارکینگ و صبحانه رایگان و همچنین استخر و اتاق آرامش رونمایی می‌کند. بعد از باز شدن درب آسانسور یک راهرو مستطیل شکل رو به رویم قرار می‌گیرد که هر طرف آن درب‌های یک شکلی را نشانم می‌دهد که با تابلوی عددهای مختلف از هم متمایز می‌شوند. سیصد و چهارده، سیصد و شانزده، سیصد و هجده و خیلی زود به شماره اتاق مخصوص خودم می‌رسم. کارت را به دسته‌ی درب می‌کشم و همزمان با شنیدن صدای باز شدن درب اتاق وارد می‌شوم. اتاق بزرگ و دلبازی است که با مبل‌های سلطنتی طوسی رنگ و تخت دو نفره طراحی شده است. یک پنجره‌ی بزرگ در سمت چپ تخت قرار دارد و دو مبل راحتی که فضای مناسبی برای مطالعه و لذت بردن از فضای بیرون هتل را برایم تداعی می‌کند. دکمه‌های پیراهنم را باز می‌کنم و بدون مکث به سمت حمام اتاق می‌روم. یک دوش آب گرم در این هوای خنک بهاری می‌تواند از شدت خستگی ای که امروز متحمل شدم کم کند. اتاقی که برایم رزرو شده بسیار مجلل‌تر از چیزی است که گمان می‌کردم و واقعا از این جهت شگفت زده شدم. بعد از بیرون آمدن از حمام و در حالی که حوله‌ام را پوشیده‌ام به روی تخت می‌افتم و کمی بدنم را کش می‌دهم. سپس تلفن کنار دستم را برمی‌دارم و درخواست یک فنجان قهوه با کمی کیک شکلاتی می‌کنم. همه چیز مطابق میلم پیش می‌رود و امیدوارم اوضاع همیشه مانند امروز باب میلم باشد. چشم‌هایم را برای چند ثانیه می‌بندم تا رسیدن قهوه کمی استراحت کنم؛ اما خیلی زود با پخش شدن صدای پیام چشم‌هایم باز می‌شود. گوشی‌ام را برمی‌دارم و بی‌معطلی پیامی که برایم رسیده را باز می‌کنم و با کلماتی روبه‌رو می‌شوم که به هیچ عنوان انتظار خواندشان را ندارم... صدای کوبیده شدن درب من را از جا می‌پراند، فورا به سمت لباس‌هایم می‌روم تا بتوانم هر طور که شده از این مخمصه رها شوم. وحشت زده به سمت مبل پناه می‌برم تا شاید با خواندن دوباره‌ی پیام واضحی که دریافت کرده‌ام چیزی از واقعیت تغییر کند؛ اما چنین اتفاقی خیال افتادن ندارد و کلماتی که روی صفحه‌ی موبایلم نقش بسته در این لحظه برایم تبدیل به غریبانه‌ترین و وحشتناک‌ترین جملات دنیا می‌شود. به پشت درب می‌روم و نگاهی از چشمی داخل اتاق به بیرون می‌اندازم، سپس چند باری پلک می‌زنم و به پیامی که به دستم فکر می‌کنم... یعنی باید قبول کنم که اینجا گیر افتاده‌ام؟ از درب اتاقم فاصله می‌گیرم و در حالی که می‌خواهم گوشی‌ام را به درون جیب شلوارم فرو کنم، برای اخرین بار متن پیام را با خودم مرور می‌کنم: -بیا بیرون، همین الان! نویسنده: علیرضاسکاکی @RomanAmniyati کپی بدون آی‌دی کانال و ذکر نام نویسنده، به هیچ عنوان مورد رضایت صاحب اثر نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی زیبا از حضور چهارقلوهای کرمانی بر مزار دختر کاپشن صورتی شهیده ریحانه سلطانی نژاد💓 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
36.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻آقای تحلیلگر / خشم سرویسهای غربی از عملیات پیجری اسرائیل: احمقانه ای بود که علیهمان اجرا خواهد شد 🔹پس از عملیات پیجری صهیونیست ها انتظار داشتند دیگر سرویس های اطلاعاتی دنیا به احترام آنها کلاه از سر بردارند اما در اولین جلسه با یک افسر بازنشسته از یک سرویس اطلاعاتی غربی نکته ای به آنها گفته میشود که به طور کلی از انچه انجام داده اند نا امید میشوند. در این برنامه چرایی این مسئله و پیامد های آن را مرور خواهیم کرد. 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo
خشم سرویسهای غربی از عملیات پیجری اسرائیل - @mrtahlilgar.mp3
9.9M
آقای تحلیلگر / خشم سرویسهای غربی از عملیات پیجری اسرائیل... 🇮🇷@ganndo 🇮🇷@ganndo