6.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روایت یک عمر دوستی...
🔹حاج حسین مثل برادر بود برای حاج قاسم
کانال «دکترسلام»:
@Drsalaam
سلام علیکم
بسیجیان روستای گرمه خدا قوت
آماده باشید برای کار جهادی،مخصوصا اشخاصی که نزدیک به خدمت سربازی هستند،باید حسن نیت خود را نشان بدهند.
یک نظافت دسته جمعی انشالله خواهیم داشت.
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ تکنیک زانو بر گردن!
♦️او تنها گناهش در دست داشتن پرچم کشورش بود...
@Afsaran_ir
14.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 متری n میلیون و نیم!
#قیمت_مسکن
کانال «دکترسلام»:
@Drsalaam
⭕️روحانی: "هیچ کشوری فکر نمیکرد که مردم و دولت بتوانند تحریمها را تحمل کنند و خم به ابرو نیاورند."
🔸آقای روحانی کمر مردم زیر بی تدبیریهای شما خم شده؛ یا مشاوراتون شما رو ساده فرض کردن، یا طبق عادت زل میزنید به دوربین و دروغ میگید!
🔹البته که مردم دارن با پراید ۱۰۰ میلیونی، خونه متری ۲۳ میلیون و دلار ۲۳ هزار تومنی کیف میکنن؛ در حالی که رئیس جمهورشون تو سختیها، یا کیش و قشم و شمال بود یا توچال!
@Afsaran_ir
هدایت شده از شمارش معکوس ظهــ🌼ــور
🔴 شبهه حسن آقامیری درباره قیام امام حسین(ع)
🔹آقامیری: چرا حرف یزید را می زنید؟ امام حسین قیام نکرد! امام حسین را در بیابان گیر انداختند و شهیدش کردند❗️
🔹پاسخ از استاد رائفی پور
➖➖➖➖➖➖➖
@shomareshmakooszohor
هدایت شده از شاخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان طوفانی حجت الاسلام سید هاشم الحیدری (معاون حشدالشعبی) در مورد رهبر انقلاب
حتما ببینید👌
🌍 eitaa.com/shakhes1 ایتا
🌍http://sapp.ir/shakhes.1 سروش
محبتش را به من این طوری نشان می داد
خیلی کم خانه بود. ولی ،همان وقت کمی هم که پیش خانواده می گذرانید ،سرشار از مهربانی و ایمان و محبت و آرامش بود. روزهایی که خانه بود،در کار خانه کمک می کرد. همسر شهید می گوید که یک روز صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده آستین ها را بالا زده و رفته در آشپزخانه. ازش پرسیدم :حاج آقا،چرا اینطوری کرده ای؟گفت:به خاطر خدا و برای کمک به شما. بعد هم وضو گرفت و شروع کرد به جمع و جور کردن وسایل ها. ناراحت شدم.رفتم که نگذارم کاری کند. چون می فهمیدم چقدر سخت است تا آمدم وارد آشپزخانه شوم ،در را به رویم بست و گفت:خانم ،بروید بیرون ،مزاحم نشوید.پشت در التماس می کردم:حاج آقا،شما را به خدا،بیایید بیرون.من ناراحت می شوم.خجالت می کشم.می گفت: چیزی نیست.الان تمام می شود.آشپزخانه را مرتب کرد.ظرف ها را چیده بود سر جایش.روی اجاق گاز را تمیز کرده بود.بعد شلنگ آورد و کف آشپزخانه را شست.در را که باز کرد ،آشپزخانه شده بود مثل دسته گل.نمی دانستم چه بگویم.تکیه داده بودم به دیوار،گفتم:آخه چرا این کار را می کنی من خجالت می کشم.گفت :می خواستم من هم کمی کمکتان کنم.از من ناراحت نباشید.محبتش را به من این طوری نشان می داد.
[خاطره ای ازشهید صیاد شیرازی به روایت همسر شهید ، کتاب یادگاران، انتشارات روایت فتح]
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🌹کانال درس اخلاق🌹
✨✨✨✨✨✨
🆔 @dars_akhlaq
⚡️تربیت⚡️
در مراسم عروسی، پیرمردی در گوشه
سالن تنها نشسته بود که داماد جلو آمد
و گفت: سلام استاد آیا منو میشناسید؟
معلم بازنشسته جواب داد: خیر عزیزم
فقط میدانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم
داماد ضمن معرفی خود گفت: چطور آخه
مگه میشه منو فراموش کرده باشید؟
یادتان هست سالها قبل ساعت گران قیمت
یکی از بچهها گم شد و شما فرمودید که
باید جیب همه دانشآموزان را بگردید و
گفتید همه باید رو به دیوار بایستیم و من
که ساعت را دزدیده بودم از ترس و
خجالت خیلی ناراحت بودم که آبرویم
را میبرید، ولی شما ساعت را از جیبم
بیرون آوردید ولی تفتیش جیب بقیهی دانشآموزان را تا آخر انجام دادید و تا
پایان آن سال و سالهای بعد در اون
مدرسه هیچ کس موضوع
دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد.
استاد گفت: باز هم شما را نشناختم! ولی
واقعه را دقیق یادم هست. چون من موقع تفتیش جیب دانشآموزان چشمهایم
را بسته بودم.
تربیت و حکمت معلمان،
دانشآموزان را بزرگ مینماید!
.
🎀 @RomaneMazhabi 🎀
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#خاطرات_شهید
●شب #اعزام، زود رفت خوابید. می ترسید صبح خواب بماند. به مامانم سپرده بود زنگ بزند، ساعت کوک کرد، گوشیاش را تنظیم کرد و به من هم سفارش کرد بیدارش کنم.
●طاقتم طاق شد و زدم به سیم آخر. کوک ساعت را برداشتم. موبایلش را از تنظیم زنگ خارج کردم، باتری تمام ساعتهای خانه را در آوردم. می خواستم جا بماند. حدود ساعت سه خوابم برد. به این امید که وقتی بیدار شدم کار از کار گذشته باشد.
●موقع نماز صبح، از خواب #پرید. نقشههایم، نقشه بر آب شد. او #خوشحال بود و من ناراحت. لباس هایش را اتو زدم. پوشید و رفتیم خانهی مامانم.
●مامانم ناراحت بود، پدرم توی خودش بود. همه #دمغ بودیم؛ ولی محسن برعکس همه، شاد و شنگول. توی این حال شلم شوربای ما جوک می گفت. میخواستم لهش کنم. زود ازش خداحافظی کردم و رفتم توی اتاقم.
●من ماندم و عکسهای محسن. مثل افسرده ها گوشه ای دراز کشیدم. فقط به عکسش که روی صفحه گوشی ام بود نگاه می کردم. تا صفحه خاموش میشد دوباره روشن می کردم. روزهای سختی بود...
✍️ به روایت همسر بزرگوار شهید
شهید_محسن_حججی🌷
#محسن_پوراحمد_خمینی
#کانال_تربیتی_همسران_خوب
@hamsaranekhoob