eitaa logo
🌺کانال قطعه ای ازبهشت
616 دنبال‌کننده
13هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🌸✨رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند. دوچیزموجب برطرف شدن فقرمی شود✨ 1⃣👈بسیاریاد کردن خدا 2⃣👈فرستادن صلوات برمن #قطعه_ایی_از_بهشت •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈• @gateiazbehesht •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 شامیان در کوچه ها از بام و در شهر را آذین بستند سر به سر چهره ها خندان و دلها شاد بود برلب مردم بود شامیان چنگ و نی و دف میزدند دور کف میزدند😭
⬛شب پنجم صفر به نام علیه السلام ، صغری مکنی به سلام الله علیها⬛ ◾ مرحوم واعظ قزوینی در کتاب شریف ریاض القدس مینویسد: در يكي از شب ها در آن منزل ، شور ديدن پدر به سرش افتاد، و از هجران پدر اشك مي ريخت، سر روي خاك نهاد آن قدر گريه كرد كه زمين از اشك چشمش گل شد. در اين اثنا به خواب رفت خواب پدر ديد، از خواب بيدار شد، فَبَك وَ تَقُول: وا أَبتاهُ، واقُرَّةَ عَيناهُ، واحُسَيناهُ، چنان كشيد كه خرابه نشينان پريشان شدند... هر چه خواستند او را آرام كنند ممكن نشد. امام عليه السلام پيش آمد و را در بر گرفت و به سينه چسبانيد و تسلّي مي داد. آن مظلومه آرام نمي گرفت و نوحه مي كرد، آن قدر روي دامن حضرت گريه كرد «حَتّي غُشيَ عَليهْا وَ انْقَطعَ نَفَسُها» «تا آن كه كرد و او قطع شد». امام به گريه درآمد. اهل بيت به آمدند «فَضجُّوا بِالْبُكاءِ و جَدَّدُوا الْأَحْزانَ وَ حَثُّوا عَلي رُؤُسِهمُ التُّرابَ، وَ لَطمُوا الْخُدودَ وَ شَقُّوا الْجُيوبَ، وَ قامَ الصِّياحُ». آن از ناله اسيران يك پارچه گريه شد. دختر افتاده بود و مخدّرات در خروش بر سر مي زدند و به سينه مي كوبيدند. خاك بر سر مي كردند مي دريدند، كه صداي ايشان در قصر به گوش لعین رسيد. يزيد غلامي فرستاد كه خبري بياورد. غلام آمد و واقعه را براي يزيد نقل كرد. آن ملعون گفت: سر پدرش را براي او ببريد تا آرام گيرد. آن سر مطهّر را در نهادند و رو به خرابه آوردند، و در حالي كه پرده بر روي آن سر بود، در حضور آن مظلومه نهادند، پرده را برداشتند. آن معصومه چون متوجّه سر پدر شد، «فَانْكَبَّتْ عَليهِ تقَبَّلُهُ و تَبْكي و تَضربُ علي رَأسُها و وَجْهِها حَتّي امْتَلأَ فَمُها بِالدَّم» «خود را بر آن سر انداخت و صورت پدر را مي بوسيد و بر سر و صورت خود مي زد تا اينكه پر از شد»..... ☑️درد و دل کردن بی بی سه ساله با سر پدر .. «يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ! يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي! يا أبَتاهُ، مَنْ بَقي بَعْدَك نَرْجوه؟ يا أبَتاهُ، مَنْ لِلْيتيمة حَتّي تَكْبُر» «پدر جان، چه کسی تو را با خونت كرد! اي پدر چه کسی گردنت را بريد! اي پدر، چه کسي مرا در كودكي كرد! پدر جان، بعد از تو به چه کسی اميد وار باشيم؟ پدرجان، اين دختر يتيم را چه کسی نگهداري و بزرگ كند!» 📚 نفس المهموم ص۴۵۶ ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
حسین بن عبدالرزاق تبریزی مینویسد ؛ زید بن صوحان روایت می‌کند سه سال بعد شهادت سیدالشهداء صلوات الله علیه بر إمام سجاد علیه السّلام داخل شدم ، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات میکند و عرضه ميدارد ، ای رب و ای کسی که تکیه گاه من به توست ، حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب‌های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو ، حسین صلوات الله علیه. گریه می‌کرد و صیحه می‌کشید و میفرمود ، آه آه چگونه فراموش کنم استغاثهٔ تو را ای پدر؟ چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟ چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و ریشت خضاب از خون بود؟ این را مکرّر میفرمود تا از هوش رفت ، نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم ، وقتی به هوش آمد فرمود ای پسر صوحان هیچ چشمی محبوب‌تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است. مقتل بشارة الباکین / مجلس ۲۹.