eitaa logo
🌺کانال قطعه ای ازبهشت
616 دنبال‌کننده
13هزار عکس
11.6هزار ویدیو
1.4هزار فایل
🌸✨رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند. دوچیزموجب برطرف شدن فقرمی شود✨ 1⃣👈بسیاریاد کردن خدا 2⃣👈فرستادن صلوات برمن #قطعه_ایی_از_بهشت •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈• @gateiazbehesht •┈┈••✾•🍃🌹🍃🌹•✾••┈┈•
مشاهده در ایتا
دانلود
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله: دارای ده صفت می باشد که از عقل بی نصیب است،آنها عبارتند از: 1⃣ با هر کس معاشرت نماید، به او می کند؛ 2⃣ بر کسی که زیر دست اوست، می نماید؛ 3⃣ به آن کسی که بالاتر از اوست، می کند؛ 4⃣ گفتارش از روی فکر و اندیشه نیست؛ 5⃣ چون سخن می گوید، گناه می کند، و چون خاموش و ساکت باشد، می گردد؛ 6⃣ اگر با فتنه ای مواجه شود به سویش می شتابد و در دست آن می گردد؛ 7⃣ چون فضیلتی ببیند از آن شود؛ 8⃣ از گناهان گذشته خود باکی ندارد و در باقی عمرش دست از ندارد؛ 9⃣ از کار نیک نماید و در انجام آن کُند باشد؛ 🔟 نسبت به آنچه از دست داده یا ضایع ساخته . 📚:تحف العقول،ص۲۸
#امام_زمان(عج) : در حق یکدیگر #استغفارکنــــید اگر طلب مغفرت و آمرزش برخى از شما براى يكديگر نبود تمام اهل زمیـــن #هلاك مى گشتنـــــــد 📚"دلائل الامامة،ص297"
☀️ بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🍃 «كهيعص» (مریم/1) 🍃 «کاف ها یا عین صاد» 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ✍🏻 سعد بن عبدالله قمی در گفتگویی كه با امام حسن عسكری علیه السلام داشته، روایت می كند كه ایشان به من فرمودند: چه چیز تو را به این جا آورده است ای سعد؟ گفتم: احمد بن اسحاق مرا به دیدار مولایم تشویق نموده است. ایشان فرمودند: پس مسائلی كه می­ خواستی در موردشان بپرسی چیست؟ گفتم: به موقعش ای مولای من. ایشان فرمودند: حال از نور چشمم در مورد آنان بپرس، و با دست به فرزندش (یعنی حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف) اشاره كرد و او به من فرمود: هر آن چه كه برایت مطرح است از من بپرس. ▪️به آن حضرت گفتم: ای فرزند رسول خدا! مرا از تاویل آیه « » باخبر سازید؟ ⚫️ ایشان فرمودند: این حروف از اخبار غیبی است و خداوند بنده­ اش زكریا را از آن مطلع نمود و سپس آن را برای محمد صلی الله علیه و آله و سلم حكایت كرد و قضیه از این قرار است كه زكریا علیه السلام از پروردگارش پرسید كه اسماء را به او بیاموزد و خداوند نیز جبرئیل را بر او فرو فرستاد و آن را بدو یاد داد و هرگاه زكریا، محمد و علی و فاطمه و حسن صلوات الله علیهم اجمعین را یاد می ­كرد، اندوهش از بین می­ رفت و غصه ­اش برطرف می گشت، ‌اما هرگاه حسین علیه السلام را به یاد می آورد، بغض گلویش را می ­گرفت و چشمانش تار می شد. ▪️ به همین خاطر روزی عرض كرد: پروردگارا! مرا چه شده كه هرگاه چهار نفر از آنان را یاد می كنم، با نام هایشان اندوهم برطرف گردد و هرگاه حسین علیه السلام را به یاد می ­آورم، چشمانم اشكبار می­ گردد و آه و ناله­ ام به هوا بلند می­ شود؟ ⚫️ سپس خداوند تبارك و تعالی او را از داستان حسین علیه السلام مطلع نمود و گفت: «كهیعص»، و این چنین كاف، اسم است، و هاء به معنای عترت، و یاء، ملعون است كه به حسین علیه السلام ظلم می كند و عین، حسین علیه السلام می باشد و صاد نیز بیانگر او است. ▪️ هنگامی كه زكریا علیه السلام این را شنید، سه روز از بیرون نیامد و مردم را از داخل شدن به آن منع می كرد و شروع به ناله و گریه می نمود و دعایش این بود: خدایا! آیا بهترین مخلوقت را به مصیبت فرزندش داغدار می ­كنی؟ خدایا، آیا اندوه این مصیبت را بر ساحت او فرود می آوری؟ پروردگارا! آیا جامه را بر تن علی و فاطمه علیهما السلام می­ پوشانی و داغ این مصیبت را بر خانه آنان نازل می­ گردانی؟ 🖤 🙏🏻 در ادامه می­گفت: خدایا! مرا فرزندی عطا كن كه در پیری موجب روشنی چشمم گردد، و او را وارث و وصی من بگردان و جایگاه او را نسبت به من به مانند جایگاه علیه السلام قرار ده و هرگاه او را به من عطا نمودی، مرا با دوستی او مورد آزمایش قرار بده و سپس همان طور كه حبیبت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را داغدار مصیبت فرزندش كردی، مرا نیز داغدار مصیبت فرزندم كن. سپس خداوند، یحیی علیه السلام را بدو بخشید و او را داغدار فرزندش كرد، و مدت بارداری مادر یحیی علیه السلام شش ماه بود، چنان كه مدت بارداری مادر حسین علیه السلام نیز چنین بود. علیه السلام 📚 كمال الدین و تمام النعمة / ص415 / ح21
[عبدالله]_بن_حصین_ازدی  از سرهنگان لشگر ملعون و از عناصر خبیث در که از حسین بن علی علیه السلام و یارانش اظهار می نمود! او را از قبیله «بجیله» می دانند. روز هفتم محرم سال 61 هـ.ق، در نهضت حسینی در کربلا که عمربن سعد به دستور «ابن زیاد» آب را بر سپاه حسینی بست و بسیاری از لشگرش را در اطراف آنجا فرستاد تا میان حسین و یارانش با آب، مانع شدند، «عبدالله بن حصین ازدی» در میان لشگر عمر سعد حاضر بود آنان را در اینکار همراهی و به این عمل، می کرد. از بین قبیله بجیله با صدای بلند فریاد زد و گفت: ای حسین، این آب را که همرنگ می بینی، به خدا ای از آن را نچشی تا از تشنگی بمیرید. حسین بن علی (علیه‌السلام) او را کرد و فرمود: خدایا او را از بکش و هرگز او را نیامرز! 📚(طبری) ☑️پایان زندگی ننگین او: حمید بن مسلم تاریخ نگار کربلا روایت می کند: من بعد از واقعه کربلا او را (عبدالله بن حصین ازدی) که بیمار بود، ملاقات کردم و به آن خدائیکه معبودی جز او نیست، دیدم آب می آشامید تا پر می شد، آنگاه آن را می کرد (برمی گرداند) و فریاد می زد: ام، تشنه ام دوباره آب می خورد تا شکمش بالا می آمد و باز فریاد می زد: العطش، العطش و سیراب نمی شد. و دائما همین کارش بود تا جانش در آمد و شد. (لعنة الله علیه).  📚منابع: 1- نفس‌المهموم     2- ارشاد (مفید ج 2)     3- فرهنگ عاشورا  ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
     از حضرت بن علی (علیه السلام) و جانیان لشگر «لعنته الله علیه». القابش در مقاتل به گونه های مختلفی چون: صالح بن وهب مری، مزنی، صالح بن وهب جعفی آمده است. نام او در حماسه حسینی به عنوان یک عنصر خبیث در چند جا مطرح است. روز ، آنگاه که حسین بن علی (علیه السلام ) به میدان آمد، عمر سعد دستور داد تا لشگرش از هر سو بر آن حضرت حمله کنند. 4000 می زدند و شمر با چند نفر نظام از جمله صالح بن وهب، خولی، سنان بن انس و ... به طرف خیمه های امام که اهلبیت آن جا بودند، رفتند که امام (علیه السلام) فریاد زد: ای پیروان ! اگر لااقل باشید. من و شما با همدیگر کارزار می کنیم، بر گناهی نیست، تا من زنده ام آن سرکشان را از اهل و عیال من بازدارید. از این رو، ملعون دستور داد که از حرم این مرد دور شوید و به خودش حمله کنید زمانیکه دشمنان رو به امام آورده و از هر طرف بر پیکرش هجوم بردند، آنقدر و زدند تا بدنش مانند شد و چون از شدت ضعف و و ، چند لحظه ای ایستاد، ای بر پشت آن حضرت زد و حضرت در حالی که می فرمود: بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله، بر روی گونه راست، از بر زمین افتاد. پس از شهادت امام حسین علیه السلام، عمر سعد فریاد زد: چه کسانی حاضرند بر حسین ؟ صالح بن وهب با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند که: بدن آنحضرت را زیر کوبیدند، آنگونه که و در هم شکست. و بعد این ده نفر نزد عبیدالله رفتند. پرسید اینها کیستند؟ گفتند: آنها که اسب تاختیم! و عبیدالله جایزه بسیار اندکی برایشان مقرر کرد. ابوعمرو زاهد گفت: وقتی نسب اینها را دیدیم معلوم شد که همه این ده نفر بودند. ☑️و سرانجام ننگین زندگی او: سال 66 هـ.ق، زمانیکه ثقفی به خونخواهی حسین علیه السلام و بقیه شهداء کربلا قیام کرد، دستور داد این گروه را دستگیر کرده و همه را به و با های_آهنی دست و پایشان را به زمین کوبید. آنگاه با اسب هایی که داشت بر بدنشان تاختند تا شدند. سپس جسد آنها را سوزاندند. 📚منابع: 1- مقاتل الطالبین ترجمه رسول محلاتی/ 121     2- ابصار العین     3- نفس‌المهموم     4- فرهنگ عاشورا     5- موسوعة‌الامام الحسین ج 4  ✨اللّهمَّ صلِّ علی فاطمهَ و أُمِّهاو أبیها و بَعلِها و بَنیها و السِّرِ المُستَودَعِ فیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بهِ عِلمُک✨
(حیاة)_حضرمی نام پدرش را حریه، یحیی و حویه، نیز گفته اند جنایات : روز ، پس از حسین بن علی علیه السلام، لشگر عمربن سعد به جهت های او بر پیکر مقدسش حمله کردند. ، اقدام به کردن امام حسین علیه السلام نمود او تنها امام را کرد و پوشید، در حالی که در آن بیشتر از 110 و پارگی از و و شمشیر بود. اگرچه این عدد را به اختلاف ذکر کرده اند. وقتی امام علیه السلام شهید شدند، (لعنة الله علیه) در بین یارانش فریاد زد که: چه کسی داوطلب می شود که بر حسین علیه السلام با ؟ او، (اسحاق حضرمی) با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند. آمد و با اسب خویش بر بدن امام علیه السلام تاخت، چندان که و آنحضرت درهم شکست؛ و بعد هم به اتفاق دیگر جانیان، نزد لعنت الله علیه رفتند و اندکی از او گرفتند. ابوعمر زاهد می گوید: در نسب آنها دیدیم که همگی بودند. ملاحظات : اسحاق بعد از این لباس امام به مرض مبتلا شد و موی سر و رویش ریخت سرنوشت او : در زمان ، او و دوستانش را گرفت و دست و پایشان را به بست و دستور داد آنقدر اسب بر بدن آنها تاختند تا شدند 📚منابع : نفس‌المهموم ترجمه کامل ابن اثیر، خلیلی تاریخ طبری منتهی‌الامال ابصار العین موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری،نفس المهموم , کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر