فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت ما و امام زمان مثل شیشه های رفلکسه..
#امام_زمان
@rah_shahed
وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ
ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻬﺮﻫﺎﻳﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺩﺭﺳﺖ ﻛﺎﺭﻧﺪ ، ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ ﻫﻠﺎﻙ ﻛﻨﺪ .
(١١٧)هود
#آیه_گرافی
@rah_shahed
هدایت شده از آی نقد | inaghd.ir
⭕️پارسال همشون نوشتن
😔ولی امسال برای حادثه تروریستی سکوت کردن
😕چطور باور کنم که شرف دارید؟
📣به زودی علت اینکه استارت آپ ها اینقدر فعالیت ضد عرفی دارند رو میگیم... طلبتون
🆔@inaghd_ir
#آی_نقد #استارت_آپ #کرمان #کرمان_تسلیت
هدایت شده از 🇮🇷وعده صادق🇵🇸
آقای امام حسین میفرمایند :
هر كه خدا را ، آن گونه كه سزاوار او است ، بندگى كند ،
خداوند بيش از آرزوها و كفايتش
به او عطا كند (:
https://eitaa.com/joinchat/3187343608Ceb942d3484
-🥲❤️🩹
هدایت شده از - کفیـل !(:
میگفت:«با مامان و بابا تو مسیر برگشتن بودیم؛ مامان خسته شد و نشست روی جدول خیابون.»
علیرضا که به اینجای حرفهاش رسید، مادر گریهاش گرفت و رفت بیرون. طاقت نیاورد...
پسرک چشمش راه گرفته به جایی نامعلوم و دارد توی ذهنش بازسازی میکند.
- «مسابقه گذاشتیم با بابام، دویدیم که برویم موکب برای مامان شربت بیاریم...»
مکث میکند. چشمش دارد همین چند ساعت پیش را میبیند!
- «... صدای انفجار اومد، موج زد، چشمهام بد جور سوخت، افتادم زمین...»
پاچهی شلوارش را آرام زد کنار. سوختگی و خراشیدگی خودش را نشان داد. همراه مادرش آمده بود بیمارستان. از پدرش اما حرفی نزد. رفتم بیرون تا حالی از پدر علیرضا بپرسم؛ اشک روی صورت زن میریخت پایین:
- «بابای علیرضا رو گم کردیم... علیرضا خبر نداره، بهش گفتم بابا جایی دیگه بستری هست!»
از پیش آنها میروم. بیرون از بیمارستان مسئول بخش را میبینم. علیرضا را بهش میشناسانم تا از پدرش خبری بگیرم؛
- بهشون گفتیم گم شده! چون الان موقعیتِ دادن خبر شهادت باباش نبود...!»
✍️ محمدحیدری
https://eitaa.com/joinchat/3187343608Ceb942d3484
نخواستم تبلیغ کنم دیدم کانالش خوبه خودمم یهویی دیدم