📢 #روشنگری کاروان کربلا....
سر شهیدان #کربلا را از دروازه "توما" به #شام آوردند در حالی که شهر را آذین بسته بودند.
هنگامی که #اهل_بیت امام #حسین(ع) در کنار در #مسجد جامع بودند، #پیرمردی نزد آنان آمد و گفت:
📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و #یزید را بر شما پیروز کرد.
📌 امام #سجاد(ع) به او فرمود:
آیا #قرآن خوانده ای؟
پیرمرد گفت آری.
امام فرمود: پس آیه( #مودت) را شنیده ای که خداوند فرمود:
بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳)
#پیرمرد گفت: آری.
امام سجاد(ع) فرمود:
ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد.
پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت:
📢 خداوندا در پیشگاه تو از #دشمنان آل محمد علیهم السلام، از #جن و انس بیزاری می جویم.
📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ
📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰
📍آیت الله سید رضی شیرازی از نوادگان #میرزای_شیرازی بزرگ است .بیش از ۵۰ سال است در محله یوسف آباد تهران ساکن و امام جماعت مسجد شفای محله اند.
ایشان به واسطه زندگی در محله ای #غیرمسلمان، تا امروز صدها نفر را به اسلام دعوت کرده است و پیروان ادیان مختلف در محضر ایشان شهادتین گفتند و به دین اسلام مشرف شدند.
روش ایشان نیز ارتباط عاطفی و محبتی در #مسجد محله شان بود. در همین رابطه دفتری نیز از یادگاری تازه اسلام یافته ها در منزلش به رسم یادبود وجود دارد.
.
📍بسیار خوش مشرب و خنده رو و شوخ طبع و اهل #مهمانداری و رسیدگی به مراجعه کننده است. اما در همین مجلس خاطره ای نیز از جد بزرگوار آقا سید یعنی میرزای شیرازی بزرگ نقل شد که خواندنی است.
📍گفته می شود شبی که میرزا در منزل استراحت می کرده است، فردی پشت در خانه می آید و #سید را می خواند. سید پشت در می رسد و به محض باز کردن درب خانه متوجه زن بدکاره ای می شود که به جهت کار و حاجتی رجوع کرده است.
.
📍سید از دل نگرانی عقب عقب می رود و روی بر می گرداند. زن بدکاره که متوجه این حال #میرزای بزرگ می شود تک بیتی را با این مضمون می خواند؛
.
#عندلیب یک گلستانیم از ما رخ متاب
آنکه رخسار تو را گل کرد ما را خار کرد
.
📍اما سید چنان تحت تاثیر این بیت حکیمانه قرار می گیرد که برای عاقبت بخیری زن دعا می کند. آن زن با همان دعا و #توبه چنان کمالی پیدا می کند که سید بسیاری را برای رفع حاجت به دعای زن حکیم ارجاع می دهد.
📌به نقل از محسن مهدیان
📢 #روشنگری کاروان کربلا....
سر شهیدان #کربلا را از دروازه "توما" به #شام آوردند در حالی که شهر را آذین بسته بودند.
هنگامی که #اهل_بیت امام #حسین(ع) در کنار در #مسجد جامع بودند، #پیرمردی نزد آنان آمد و گفت:
📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و #یزید را بر شما پیروز کرد.
📌 امام #سجاد(ع) به او فرمود:
آیا #قرآن خوانده ای؟
پیرمرد گفت آری.
امام فرمود: پس آیه( #مودت) را شنیده ای که خداوند فرمود:
بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳)
#پیرمرد گفت: آری.
امام سجاد(ع) فرمود:
ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد.
پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت:
📢 خداوندا در پیشگاه تو از #دشمنان آل محمد علیهم السلام، از #جن و انس بیزاری می جویم.
📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ
📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰
📌 آیا امام حسن #عسکری (ع) سفری به #گرگان داشتهاند؟
امروزه در شهر گرگان #مسجد و #قدمگاهی منسوب به امام حسن عسکری(ع) وجود دارد. مبنای این باور، خبری است که برخی علمای #شیعه در سده ششم، از جمله ابن حمزه #طوسی در الثاقب فی المناقب (ص214-216) و قطبالدین #راوندی در الخرائج والجرائح (ج1، ص424- 426) نقل کردهاند.
مفاد این خبر به طور خلاصه آن است که شخصی به نام «جعفر بن شریف #جرجانی» ـ از شیعیان جرجان ـ در سفر حج خود به سامرا نزد امام عسکری(ع) رفت و مبلغی را که #شیعیان این شهر به امانت به وی سپرده بودند، به دست امام رسانید.
امام نیز تاریخ #بازگشت وی به جرجان را سوم ربیعالثانی همان سال پیشگویی کرد و به او وعده داد که خود ایشان نیز در همان روز به #جرجان وارد خواهد شد. در تاریخ تعیین شده، امام به #طیّالارض به جرجان رفت و نزد شیعیان خود حضور یافت.
📍 #پاسخ:
صرف نظر از ضعیف و بیاعتبار بودن این خبر از منظر رجالی به علت #مجهول و ناشناخته بودن #راوی و عدم نقل آن در منابع کهن و دست اول شیعه، که اصل خبر را محل شک و تردید قرار میدهد، اما نکته دیگری که حضور امام را در #گرگان با تردید جدّی موجه میسازد آن است که:
بر اساس خبر فوق، امام عسکری(ع) به شهر «جُرجان» وارد شد که منطبق بر شهر « #گنبدکاووس» کنونی است؛ نه شهر گرگان امروزی که در گذشته به «استرآباد» شهرت داشته است.
از اینرو به نظر میرسد #مسجد و قدمگاه امام حسن عسکری(ع) صرفاً یادمانی است که در دورههای متأخر، پس از ویرانه و متروکه شدن #جُرجان تاریخی(گنبد گاووس کنونی)، و با توّهم انطباق #گرگان کنونی بر جرجان کهن به وجود آمده است، لذا نمیتوان برای آن اعتبار تاریخی قائل شد.
✍حضرت امام حسن مجتبی، علیه السّلام، موقع نماز زیباترین لباسهای خود را میپوشید.
🔹 شخصی از ایشان پرسید:
«ای پسر رسول خدا، چرا هنگام نماز زیباترین لباسهای خود را به تن میکنی؟»
امام حسن، علیه السّلام، فرمودند: ✨«خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.»
🔶سپس آیهی ۳۱ سورهی اعراف را تلاوت فرمودند:
✨«یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ؛
زینت خود را هنگام رفتن به #مسجد، با خود بردارید.»
آن گاه رو کرد به آن شخص و ادامه داد: «برای همین دوست دارم، هنگام #نماز #زیباترین لباسهایم را بپوشم.»
📒منبع: بحار الانوار، ج ۸۳ ، ص ۱۸۵
📢 #روشنگری کاروان کربلا....
سر شهیدان #کربلا را از دروازه "توما" به #شام آوردند در حالی که شهر را آذین بسته بودند.
هنگامی که #اهل_بیت امام #حسین(ع) در کنار در #مسجد جامع بودند، #پیرمردی نزد آنان آمد و گفت:
📢 ستایش خدایی که شما را کشت و نابود کرد و مردم را از شر شما آسوده نمود و #یزید را بر شما پیروز کرد.
📌 امام #سجاد(ع) به او فرمود:
آیا #قرآن خوانده ای؟
پیرمرد گفت آری.
امام فرمود: پس آیه( #مودت) را شنیده ای که خداوند فرمود:
بگو من هیچ پاداشی از شما دربرابر رسالتم درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم.(اهل بیتم) (شورا: ۲۳)
#پیرمرد گفت: آری.
امام سجاد(ع) فرمود:
ما همان اهل بیتی هستیم که خدا این آیه را مخصوص ما نازل کرد.
پیرمرد، خجل شد و گریست. سپس سر به آسمان برداشت و گفت:
📢 خداوندا در پیشگاه تو از #دشمنان آل محمد علیهم السلام، از #جن و انس بیزاری می جویم.
📚شیخ صدوق، امالی، ص۲۳چ
📚ابن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۳۰
💢تهمت دزدی به امام صادق
✅یک نفر در #مسجد خوابیده بود. وقتی بیدار شد، کیسه ی پولش را نیافت.
سراسیمه، لباس نزدیک ترین شخصی که کنارش بود را گرفت و گفت:
تو کیسه ی سکه های من را دزدیده ای!
امام صادق(ع)فرمودند:
من اینکار را نکرده ام!
ولی آن مرد مجدداً به امام صادق، #تهمت دزدی زد.
امام صادق(ع) پرسیدند:
چند #سکه در کیسه داشتی؟
آن مرد پاسخ داد:
صد دینار
امام صادق(ع)، آن مرد را به خانه ی خود بردند و #صد_دینار به او دادند.
✅وقتی آن مرد به منزل خود برگشت، کیسه پول خود را پیدا کرد. با شرمندگی به خانه امام صادق برگشت و عذرخواهی کرد و صد #دینار را برگرداند.
امام صادق(ع)عذرخواهی او را پذیرفتند ولی صد دینار را #قبول نکردند و فرمودند:
چیزی که دادیم را پس نمی گیریم!
📚مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۲۷۴