eitaa logo
خبرهای قباق تپه
1.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
573 ویدیو
26 فایل
ارتباط با ادمین @Abahrami67
مشاهده در ایتا
دانلود
کوثر جاری آمدی تا واژه ی لولاک را معنا کنی دامنی لبریز عشق پاک را معنا کنی بیگمان از عرش حق روی زمین نازل شدی تا فرود آسمان بر خاک را معنا کنی میتوان با تو گذشت از چارچوب آسمان آمدی تا تکیه بر افلاک را معنا کنی از بیانت می تراود اقتدار حیدری باید آن روحیه ی بی باک را معنا کنی می شود مادر نگشته، دختران زنده به گور آمدی تا جهل بی ادراک  را معنا کنی جان بابا بودی و مادر، رسول عشق را تا پس از او قصه ای غمناک را معنا کنی جاری کوثر شدی بر روح و جان تشنگان تا شکفتن در میان تاک را معنا کنی انعکاس بانگ مولایی در آن شهر غریب آمدی تا بر همه پژواک را معنا کنی کاوه آهنگری گشتی ولی از جنس زن تا دوباره فتنه ضحاک را معنا کنی پشت در ماندی ولایت تا نیفتد بر زمین در حمایت از ولی کولاک را معنا کنی اینک اما دست ما و دامن پر مهرتان تا شفاعت بر دلی ناپاک  را معنا کنی
حماسه ۹دی بشنو از نی چون حکایت می کند از ۹ دی خوش روایت می کند از همان روزی که یوم الله شد جلوه گاه ملتی آگاه شد از نه دی قصه ها باید نوشت روز ختم غصه ها باید نوشت عده ای آشوبگر پیدا شدند حمله ور بر ظهر عاشورا شدند خیمه و مشک و عَلَم را سوختند دفتر و لوح و قلم را سوختند بر عزادار حسینی تاختند هم به یاران خمینی تاختند بی محابا از تقلب دم زدند اجتماع روضه را برهم زدند ناکسان از خط قرمز رد شدند خارج از دین گشته و مرتد شدند در نهاد عاشقان فریاد بود شکوه ها از فتنه و بیداد بود شیعه گویا آتشی در سینه داشت آه و حسرت از غم آیینه داشت کربلا یکبار دیگر جوش کرد التهاب فتنه را خاموش کرد در میان سوز دی، روز نهم از شرار سینه ها جوشید خم عاشقان سینه زن برخاستند شیعیان از مرد و زن برخاستند با بصیرت فتنه ها تدبیر شد فتنه گرها در غل و زنجیر شد کربلا باید بماند همچنان بذر غیرت تا فشاند همچنان سینه ها لبریز عشق کربلا ست در دل شیعه بلا اندر بلاست رهرو سید علی هشیار باش دیده ها را باز کن بیدار باش در فراق سید مظلوم ها رانده شد بر حاشیه محروم ها بار دیگر فتنه گر برگشته است صاحب دیوان و دفتر گشته است آمده در قالب صلح و سلام تا بگیرد منصب و پست و مقام ناترازیها که اکنون ساختند خلق را بیزار و مجنون ساختند فتنه در بازار بنزین می کنند مرکب آشوب را زین می کنند بر دل مردم شراره می رود بیم آشوبی دوباره می رود دشمنان قول مساعد داده اند بهر آشوب جدید آماده اند رهرو مولا تو هم آماده باش گر مسلمان نیستی آزاده باش در اطاعت از ولایت کار کن فتنه گرها را زبون و خوار کن ما هم اکنون در مسیر قله ایم آن قدر نزدیک، زیر قله ایم هان مبادا فتنه گر فتنه کند در تمام خانه ها رخنه کند رهبر ما تکیه گاه محکم است نقطه ثقل تمام عالم است رهبری را گوش کن تفسیر نه در اطاعت از ولی تاخیر نه رستگاری در اطاعت از علی ست این زمان مصداق آن سید علی ست
سرو سربلند ای سرو سربلند، تنت را تبر زدند صبح علی الطلوع جراید خبر زدند خون می چکید از صفحات جریده ها سردار سرو قامت ما را که سر زدند خونت فرات را به تلاطم کشیده است ناباوران، حدیث قضا و قدر زدند دستی که بود بر سر طفلان بریده شد بر قلب بی قرار یتیمان شرر زدند با کشتنت قوائد عالم دوگانه شد یک تبصره به نام حقوق بشر زدند از حنجری که تیغ جنایت بریده بود دریادلان نقاره ی فتح و ظفر زدند دست بریده ی تو چه فتح الفتوح کرد بر لاله زار سرخ شهادت که در زدند یک انفجار و باقی قصه مشخص است آمد خبر، گروه تو را در سفر زدند با شوکران تلخ تمدن  به کام خلق گویا سری دوباره به عهد قجر زدند خون تو را معامله کردند ناکسان وقتی دم از مذاکره با اهل شر زدند بر تربتت نوشته که سرباز عشق بود زانو،  به احترام تو اهل هنر زدند
توهم پیروزی الا صهیون کجا پیروز گشتی ز پا افتاده و چلغوز گشتی کدامین جا به اهدافت رسیدی فقط تا گِردی نافت رسیدی به دنیا گفته بودی سه هدف را گرو بنهاده ای هرچه شرف را چنین گفتی که لشگر می کشانی گروگان های خود را می رهانی مسیر تازه ای را می گشایی و بر غزه حکومت می نمایی بخشکانی حماس و ریشه اش را براندازی همه اندیشه اش را ولی اکنون پس از یکسال و اندی ببین که با خودت هم چند چندی؟ گروگان های تو دست حماس است تماما با تو ممنوع التماس است نه شهر غزه در دست تو افتاد و نه حتی اسیری گشته آزاد حماس امروز دارد زندگانی تو هم خوار و ذلیل و ناتوانی اگرچه رهبرانش را گرفتی مپندار اینکه جانش را گرفتی شهیدان خدا پایندگانند همانان اسوه ی آیندگانند یقینا می رسد از راه دیگر صفی الدین و نصرالله دیگر تو تنها حاصلت کشتار بوده فقط ویرانی و آوار بوده اگر کشتار و ویرانی هدف بود یقینا در دلت شور و شعف بود چرا اکنون نگاهت بی قرار است که می دانی مهم پایان کار است نه بر اهداف شوم خود رسیدی نه بر تامین قوم خود رسیدی اگر سوریه را اشغال کردی در آنجا مدتی را حال کردی به کام تو یقین دوران نماند نمانده اینچنین اینسان نماند جوانان غیوری شام دارد که حزب الله سوری نام دارد بزودی بر سرت آوار گردند هنیه، مغنیه، سنوار گردند غلط کردی که نصرالله کشتی چنین فرمانده را ناگاه کشتی که لبنان ملتی آگاه دارد وفا با خط حزب الله دارد کجا دیدی که فرمانده بمیرد و تشکیلات او قدرت بگیرد که دشمن را چو خار و خس نماید و مجبورِ به آتش بس نماید توهم در توهم کرده بودی حقیقت را کجا گم کرده بودی؟ خیال باطلی در خاطرت بود که حزب الله لبنان گشت نابود نمی دانی خدا با مؤمنون است و حزب الله لبنان غالبون است یمن زیبا تو را تحقیر کرده به حلقوم کثیفت گیر کرده تلاویوت اگر زیبا و شیک است نصیبش موشک هایپرسونیک است و آخر می شود ایران حریفت به آخر می رسد عمر کثیفت رسد آخر به پایان عمر دشمن به دست مردمی از جنس آهن همانانی که اهل پارس هستند یلانی از خلیج فارس هستند همانانی که فرموده پیمبر که سلمانزاده اند و یار حیدر میان دل شرار و شور دارند به بازوها توان و زور دارند ستمگر را زبون و خوار سازند دوباره غزه را پر بار سازند نماند دیگر از صهیون نشانی چنان که نیست از فرعون نشانی که این هم وعده قرآن و دین است زمین ارث همه مستضعفین است چه زیبا رهبر فرزانه فرمود که صهیون می شود از ریشه نابود مصلی می شود بیت المقدس چه زیبا می شود بیت المقدس نماز عاشقی می خواند آنجا فلسطین روی پا می ماند آنجا تشیع با خدایش بسته عهدی بماند تا ابد همراه مهدی(عج) و صبح جمعه ای می آید از راه که پیچد نام مهدی عجل الله زمین از زندگی سرشار گردد عدالت نقطه ی پرگار گردد
حجاب ای قلم شرح ائله کی عزت ایران دی حجاب غیرت و عفت و ناموسه نگهبان دی حجاب دین اسلامی تانیر عالم و آدم حجابا اولین توصیه ی شاه شهیدان دی حجاب پرچم دین خدادور کی مسلمانه چاتیب اهل بیت دن یتیشن گوهر تابان دی حجاب حضرت فاطمه دن توصیه واردی بشره چوخ برازنده اولان زینت نسوان دی حجاب پرورش تاپدی بو مکتب ده سلیمانی کیمین پاکدامن لره مکتب دی، دبستان دی حجاب بشریت یتیشیب بیر یره کی عفّتی یوخ بشرین دردینه بی شائبه درمان دی حجاب دشمنین وار هدفی شرم و حیانی گتوره داهی بیلمز بونو برنامه ی قرآن دی حجاب گر حیا اولسا تاپار فرقه ی  زن آزادی آروادا یاخچی شرافتدی، نه زندان دی حجاب بویانیب قانه حجاب اوسته شهیدان کفنی شیرزن لر ایچی سجاده دی میدان دی حجاب    نگران اولما گیلان جامعه نی هرزه دوتوب جامعه پیکرینه جاری اولان قان دی حجاب دوتاجاخ مملکتی عفّت و ناموس و حیا دوشمنین نقشه سینه نقطه پایان دی حجاب یوسف آل محمّد گله جگ بیر  جمعه دیه جگ عالمه کی غایت ایمان دی حجاب
باب الجواد امشب از باب الجوادت سوی درگاه آمدم بر گدایی از حریم حضرت شاه آمدم چشمتان روشن الاای حضرت شمس الشموش من برای مژده ی فرزند چون ماه آمدم  از نگاهش چشمه جود و سخاوت جاری ست تشنه کامی بر لب این چشمه از راه آمدم مانده بودم عرش را باور کنم یا فرش را بر در علم الیقین همچون پر کاه آمدم چون طبیب درد بی درمان خود را یافتم سوی این دار الشفا با درد جانکاه آمدم نور می پاشد ملائک بر شبستان رجب بهر درک جلوه ی انوار این ماه آمدم یوسف عشق مرا عمری به چاه انداختند در پی ابن الرضا از ظلمت چاه آمدم گرچه دارد فاصله کوی رضا تا کاظمین من ولیکن ایندو را با عشق دلخواه آمدم گفت حافظ از حوادث در پناه این درم کی در این خانه برای حشمت و جاه آمدم کوله باری از گناه آورده ام همراه خود با امیدی از شفاعت در بزنگاه آمدم.
شیر خدا نام تو در عرش الهی می درخشد همچون شفق در هر پگاهی می درخشد خورشید همواره تجلی از تو دارد گر همچنان یا گاهگاهی می درخشد کعبه ولادتگاه نه ، قنداقه ات بود مانند تُنگی که ز ماهی می درخشد نرخ طلا را از کجا پرسم بجز تو بی تو طلا هم اشتباهی می درخشد بعد پیمبر پادشاه عرش و فرشی بر تارک تو پادشاهی می درخشد بیهوده دشمن می زند بر آب و آتش نام علی خواهی نخواهی می درخشد کعبه کماکان اقتدا سوی تو دارد تا در مقام قبله گاهی می درخشد باشد شعاعی از جمالت ماه و خورشید انجم به اذنت در سیاهی می درخشد اسطوره ها با نام تو اسطوره گشتند در پیش کوهی، برگ کاهی می درخشد شهر نجف صحرای بی آب و علف بود اکنون ولی با بارگاهی می درخشد شیر خدا را ما چگونه می شناسیم؟ گویی که یوسف قعر چاهی می درخشد
ابرقدرت پوشالی از همان شعله که در غزه و لبنان افتاد شعله زد آتش و بر دامن شیطان افتاد همه دیدند ابرقدرت پوشالی بود همه دیدند به احوال پریشان افتاد آتش قهر خدا می شکفد می سوزد خانه ها در گذر اخگر سوزان افتاد این فقط گوشه ای از ناله مظلومان ست شهر در مهلکه ی آتش و طوفان افتاد آخرین جمله قانون طبیعت این است که ستم پیشه به نفرین یتیمان افتاد غزه باریکه ی ویران شده را می ماند ازهمان شعله که درملک سلیمان افتاد هرکجا آتشی افروخته شیطان بزرگ عاقبت شهر خودش در دل بحران افتاد چشم دنیا که شده خیره به هالیوودش آنچنان سوخت که از سکه و عنوان افتاد بنگر امروز به لطف و هنر خامنه ای نظر لطف خداوند به ایران افتاد امنیت از در و دیوار وطن می بارد بر دل اهل ولا شور دوچندان افتاد دستی از دست خداوند نباشد برتر این مثل بار دگر بر دل یاران افتاد
چه زیبا استقامت کرد زینب(س) تحمّل را خجالت کرد زینب(س) از آن هفتاد و دو مظلوم تاریخ دفاعی با شهامت کرد زینب پرستاری که کار ساده اش بود اسیران را طبابت کرد زینب میان کوله بارش کربلا بود که در هر جا روایت کرد زینب نه در کاخ ستم گر گریه ای داشت نه از دشمن اطاعت کرد زینب امیرالمؤمنین(ع) دیگری بود که بر دل ها حکومت کرد زینب ندیده غیر زیبایی در آن دشت چه زیبا هم حکایت کرد زینب اگرچه جنس او زن بود اما بسی اعمال قدرت کرد زینب که می داند در آن هنگامه ی خون چه صبری بر مصیبت کرد زینب؟ در آن کاخ سراسر ظلم و بیداد خطابه، با صلابت کرد زینب بساط کوفی و شامی به هم ریخت قیامت در قیامت کرد زینب دلی شوریده دارد خواهر عشق که طوفان در بصیرت کرد زینب نماز عاشقی را هم نشسته اقامت با نجابت کرد زینب امید آن که در محشر بگویند که ما را هم شفاعت کرد زینب .
پاسخ به مدعیان عدم قصاص قاتل شهید سلیمانی عزیز و آمادگی گفتگو با قاتل جنایتکار ای مدعی با دشمنان ما کار داریم عزم قصاص قاتل سردار داریم یک روز اگر از عمر دنیا مانده باشد بر گردن قاتل، طناب دار داریم سوگند خورده بر قصاص قاتلانیم درس شرف از حیدر کرار داریم ما نگذریم از خون سردار حماسه از گفتگو با قاتل او عار داریم چون شیعه ی مولا امیرالمؤمنینیم مالک، کنار میثم و عمار داریم برجامتان دارد کنون بوی تعفن از تیمشان هم حالتی بیزار داریم از گفتگو با دشمنان آبی نشد گرم ما هم تنفر از همین رفتار داریم رگ هایمان دارد فقط خون حماسه بر جنگ با اهریمنان اصرار داریم وقتی که خونریزی مسیر ساده اوست کی ما تعامل با چنین خونخوار داریم مکر و فریب و خدعه را صدبار دیدیم نفرت ز اهریمن هزاران بار داریم ای مدعی بر خواندن نهج البلاغه بر مکر دشمن خطبه ها بسیار داریم تا انتقام خون قاسم را بگیریم رزمندگانی همچنان مختار داریم ما وارثان رستمیم و نسل قاسم با دشمن دین و وطن پیکار داریم با دوستان منطقه اهل وفاقیم خوی اشداء علی الكفار داریم شیر غیور بیشه زار انقلابیم حمله به هر جمعیت کفتار داریم ما گفتگو با فرقه ی شیطان نداریم با جمله ی آزادگان گفتار داریم بگیر اینک تو از تاریخ عبرت به تو ما دوستان اخطار داریم ز شاخ و شانه ی دشمن نترسید که صدها قاسم و سنوار داریم نگردد با تعامل رفع تحریم چرا که دشمنی مکار داریم همین برجام نافرجام کافیست مگر بر گفتگو اجبار داریم؟ برای رفع تحریم شیاطین نقاط قوت بسیار داریم معادن، نفت و گاز و پتروشیمی جوان نخبه ی سرشار داریم بیا و تکیه بر بالقوه ها کن مگو که مشکل بسیار داریم اطاعت از ولایت چاره ساز است چرا که رهبری هشیار داریم خداوندا رسان امر فرج را که ما گمگشته در بازار داریم
پیکر خورشید پیکر خورشید بعد از سال ها می رود بر گُرده ی حمّال ها تا نهان گردد هماره سرِّ عشق در میان حیله و جنجال ها گشته او محبوس فی قعر السجون تا که نگشاید حقیقت بال ها از غل و زنجیرها، کفر زبون بسته بر پاهایتان خلخال ها ای امام عاشقان حرفی بزن ای جواب جمله قیل و قال ها خشم تو تا کی غلام کظم تان پرده بردار از رخ دجّال ها دشمن از کظم تو میترسد هنوز هم قسم گشته همه قتّال ها با تو معنا میشود آیات عشقّ سوره ی شمس و فلق، زلزال ها تو کجا موسای پیغمبر کجا؟ سجده آرد پیش تو رمّال ها نوح و عیسی دانش آموز شما از تو جان گیرد همه تمثال ها مدح تو در آسمانها جاری است کی کند مدح تو کور و لال ها؟ شان تو در عرش بالا دیدنی ست از تو دارد قدسیان اجلال ها
مبعث عشق در دل غار حرا رایحه ی جان پیچید جبرئیل آمد و آوازه ی انسان  پیچید باسم ربک که فقط منتظر إقراء بود بعد از آن بر لب پیغمبر دوران پیچید گشته آرام دگر قلب ابو طالب ها مبعث عشق که طومار خدایان پیچید جان گرفتند دوباره همه ی دخترکان زندگی در لحد زنده به گوران پیچید قوم ابلیس به جهل بشری می خندید ناگهان در همه جا ناله ی شیطان پیچید قرنها قحط خدا بود و بشر هم تشنه بر کویر بشری شر شر باران پیچید منطق حاکم بر روی زمین خنجر بود از لب مرد خدا نکهت ایمان پیچید بشریت که فراخوان رسالت را دید مثل هدهد به سراپای سلیمان پیچید چارده قرن پس از زمزمه جبرائیل نغمه ای بار دگر در دل یاران پیچید ملتی بار دگر جهل بشر را فهمید نقشه اهل ستم را به گریبان پیچید با خمینی که فقط دست خدا را می دید ملتی دست وفا داده و پیمان پیچید و چنین بود که بر قلب همه ملت ها بانگ جمهوری اسلامی ایران پیچید