🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند 23 ☢️ خیلی از خانم ها رو میبینیم که مدام دنبال راه های معجزه اسای تربیت فرزند هست
#آداب_تربیت_فرزند 24
✅ وقتی فضای یه خونه خوب باشه دیگه چه یه بچه باشه چه ده تا بچه همشون خیلی خوب و عالی تربیت میشن.
🔸 پس والدین عزیز اگه هر رفتار نادرستی در فرزندشون دیدن اول از همه باید به رفتار خودشون نگاه کنند. خیلی بعیده که پدر و مادر درست زندگی کنند ولی بچه هاشون خراب بشن. از هر یک میلیون نفر شاید یکی اینجوری در بیاد.
💢 مثلا یکی از مسائلی که خیلی پدر و مادرها ازش ناراحتن بدحجابی دخترانشون هست. پدر و مادری که ممکنه خیلی هم مذهبی باشن ولی میبینن که دخترشون نسبت به حجاب بی خیال هست.
چرا؟
مهم ترین دلیلش اینه که پدر بلد نبوده به مادر محبت کنه خصوصا جلوی بچه ها.
بچه ها باید ببینن که پدر داره به مادر محبت میکنه. پدر خیلی مراقب دل مادر هست.
✅ 💕 ضمن اینکه پدر باید دخترش رو از محبت سیراب کنه تا اون دختر نخواد به هر قیمتی شده توی خیابون جلب توجه کنه.
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند 24 ✅ وقتی فضای یه خونه خوب باشه دیگه چه یه بچه باشه چه ده تا بچه همشون خیلی خوب و
#آداب_تربیت_فرزند 25
⭕️ اگه به تک تک بدحجاب ها نگاه کنید و باهاشون رفیق بشید تا سفره دلشون رو برای شما باز کنند میبینید که چقدر خانواده هاشون مشکل دارن.
🔶 دختری که بدحجابی میکنه حتما توی خانواده سیراب از محبت پدر و برادرانش نشده. بیچاره دنبال محبت های خیابونی افتاده.
🔺 خانمی که بدحجابی میکنه به خاطر اینه که شوهرش آدم مقتدری نیست. مردی که اقتدار خودش رو از دست بده دیگه نمیتونه زندگی خودش رو جمع و جور کنه.
👈🏼💥 خانم ها خیلی بیشتر از هر چیز نیاز به یک پناهگاه محکم و قوی دارن به نام شوهر مقتدر.
اونوقت رسانه های غربی و غربگرا چیکار میکنن؟
☢️ میان توی فیلم هاشون همیشه زن و مرد رو مقابل هم میذارن و میندازن به جون همدیگه.
🔺نتیجش این میشه که زن اقتدار شوهرش رو میشکنه و دیگه اون مرد نمیتونه تکیه گاه اون زن باشه
👈🏼🔺 و در نتیجه اون زن میره بیرون توی خیابون برای سایر مردها جلب توجه کنه.
ریشه بی حجابی رو اگه کسی خواست بدونه کجاست باید اینجا رو با دقت ببینه..
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
خدای من
چگونه از تو ناامید باشم
در حالی که نسبت به من
سخت مهربانی...🍃
#شب_بخیر
#شبانه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
🔹🌺🔹🌹 #رمان #دختر_شینا 9 قلبم تالاپ تلوپ می کرد و نفسم بند آمده بود... _/\|/\❤️ 🌷 صمد که صدایم را
🔹🌺🔸🌹
#رمان
#دختر_شینا 10
🌺 کم کم حرفِ عقد و عروسی پیش آمد. شب ها بزرگ ترهای دو خانواده می نشستند و تصمیم می گرفتند چطور مراسم را برگزار کنند؛
⭕️ امّا من و صمد هنوز دو کلمه درست و حسابی با هم حرف نزده بودیم...
🌌 یک شب خدیجه من را به خانه شان دعوت کرد. زن برادرهای دیگرم هم بودند. برادرهایم به آبیاری رفته بودند و زن ها هم فرصت را غنیمت شمرده بودند برای شب نشینی. 😊
موقع خواب یکی از زن برادرهایم گفت: «قدم! برو رختخواب ها را بیاور.»
🔹رختخواب ها توی اتاقِ تاریکی بود که چراغ نداشت؛ اما نورِ ضعیف اتاقِ کناری کمی آن را روشن می کرد. واردِ اتاق شدم و چادرشب را از روی رختخواب کنار زدم.
حس کردم یک نفر توی اتاق است. می خواستم همان جا سکته کنم؛ از بس که ترسیده بودم. با خودم فکر کردم: «حتماً خیالاتی شده ام.» 😇
چادرشب را برداشتم که صدای حرکتی را شنیدم. قلبم می خواست بایستد. گفتم: «کیه؟!» 😨
اتاق تاریک بود و هر چه می گشتم، چیزی نمی دیدم.
ـ منم. نترس، بگیر بنشین، می خواهم باهات حرف بزنم.
🌷 صمد بود.... می خواستم دوباره دربروم که با عصبانیت گفت: «باز می خواهی فرار کنی، گفتم بنشین.»😤
❇️ اولین باری بود که عصبانیتش را می دیدم.
گفتم: «تو را به خدا برو. خوب نیست. الان آبرویم می رود.»😥
می خواستم گریه کنم...
🔸 گفت: «مگر چه کار کرده ایم که آبرویمان برود. من که سرِ خود نیامدم. زن برادرهایت می دانند. خدیجه خانم دعوتم کرده. آمده ام با هم حرف بزنیم. ناسلامتی قرار است ماهِ بعد عروسی کنیم.
🔺 _ امّا تا الان یک کلمه هم حرف نزده ایم. من شده ام جن و تو بسم الله. امّا محال است قبل از این که حرف هایم را بزنم و حرفِ دلِ تو را بشنوم، پای عقد بیایم.»
خیلی ترسیده بودم...😰
گفتم: «الان برادرهایم می آیند.»
🌺 خیلی محکم جواب داد: «اگر برادرهایت آمدند، من خودم جوابشان را می دهم. فعلاً تو بنشین و بگو من را دوست داری یا نه؟!» ⁉️
🔷 از خجالت داشتم می مردم. آخر این چه سؤالی بود. توی دلم خدا را شکر می کردم. توی آن تاریکی درست و حسابی نمی دیدمش. جواب ندادم.
🌷 دوباره پرسید: «قدم! گفتم مرا دوست داری یا نه؟! اینکه نشد. هر وقت مرا می بینی، فرار کنی. بگو ببینم کس دیگری را دوست داری؟!»
ـ وای... نه... نه به خدا. این چه حرفیه. من کسی را دوست ندارم.
خنده اش گرفت. 😊
❤️ گفت: «ببین قدم جان! من تو را خیلی دوست دارم. امّا تو هم باید من را دوست داشته باشی. عشق و علاقه باید دوطرفه باشد. من نمی خواهم از روی اجبار زنِ من بشوی. 💞
اگر دوستم نداری، بگو. باور کن بدونِ اینکه مشکلی پیش بیاید، همه چیز را تمام می کنم...»
🔹همان طور سر پا ایستاده و تکیه ام را به رختخواب ها داده بودم. صمد روبه رویم بود. توی تاریکی محو می دیدمش.
✅ آهسته گفتم: «من هیچ کسی را دوست ندارم. فقطِ فقط از شما خجالت می کشم...»
🌹 نفسی کشید و گفت: «دوستم داری یا نه؟!»
جواب ندادم.
💍 گفت: «می دانم دخترِ نجیبی هستی. من این نجابت و حیایت را دوست دارم. امّا اشکالی ندارد اگر با هم حرف بزنیم. اگر قسمت شود، می خواهیم یک عمر با هم زندگی کنیم. دوستم داری یا نه؟!»
جواب ندادم. گفت: «جانِ حاج آقایت جوابم را بده. دوستم داری؟!»
🔹 آهسته جواب دادم: «بله.»
✅💖 انگار منتظرِ همین یک کلمه بود. شروع کرد به اظهار علاقه کردن.
گفت: «به همین زودی سربازی ام تمام می شود. می خواهم کار کنم، زمین بخرم و خانه ای بسازم. قدم! به تو احتیاج دارم. تو باید تکیه گاهم باشی.»
🌺🌷 بعد هم از اعتقاداتش گفت و گفت از اینکه زنِ مؤمن و باحجابی مثل من گیرش افتاده خوشحال است.
قشنگ حرف می زد و حرف هایش برایم تازگی داشت.
🖋 ادامه دارد...
نویسنده؛ #بهناز_ضرابی_زاده
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
#سلام_مولای_مهربانم♥️
هزاران بار هم که سلام دهم
انگار اولین سلام است
و دل در تمنای درودهای دوباره،
انتظار صبحگاهان را می کشد
سلام آرام دلهای بی قرار
اللهم عجل لوليڪ الفرج🌤
🌹🍃🌹🍃
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
#منتظࢪآنہ❤️
.
مامنتظرلحظہدیدار
بھاریم!💕🌱
آرامکنیدایندلِ
طوفانےمارا...😭
عمریستهمہ
درطلبوصلتوهستیـم
پایانبدهـاینحالِ
پریشانےمارا..😔💔
#السَّلامُعَلَيْكَيَا
حُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ✋🏻
🍂⃟꙰ صَدْ ݜُڪرْ کہ اݫ ٺبآر زهڔاٮیم
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز ششم ┄═❁❈🌼❈❁═┄ 📘 #حکمت51 : عيب تو تا آنگاه كه روزگار با تو هم
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز هفتم
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄
📒 #حکمت66: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نااهل است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒#حکمت67 : از بخشش اندك شرم مدار، كه محروم كردن از آن كمتر است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت68 : عفت ورزيدن زينت فقر و شكرگزاری زينت بی نيازی است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت69 : اگر به آنچه كه می خواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت70 : نادان را يا تندرو يا كندرو می بينی.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت71 : چون عقل كامل گردد سخن اندك شود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت72 : دنيا بدن ها را فرسوده، ولی آرزوها را تازه مي نمايد؛ مرگ را نزديك ولی خواسته ها را دور و دراز مي سازد، كسی كه به آن دست يافت از آن خسته مي شود و آنكه به دنيا نرسيد رنج می برد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت73 : كسی كه خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران پردازد، خود را بسازد و پيش از آنكه به گفتار تربيت كند با كردار تعليم دهد، زيرا آن كس كه خود را تعليم دهد و ادب كند سزاوارتر به تعظيم است از آنكه ديگری را تعليم دهد و ادب بياموزد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت74 : انسان با هر نفسی كه می كشد، قدمی به سوی مرگ نزدیک می شود.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت75 : هر چيز كه شمردنی است پايان مي پذيرد و هرچه را كه انتظار می كشيدی، خواهد رسید.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت76 : حوادث اگر همانند يكديگر بودند، آخرين را با آغازين مقايسه و ارزيابی می كنند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌸🍃❀✿┅┅┄┄
📒 #حکمت77 : (ضرار بن ضمره ی ضبایی از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد، معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت علی (علیه السلام) را در حالی ديدم كه شب پرده های خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مارگزيده به خود می پيچيد و محزون می گريست و می گفت:)
ای دنيا! ای دنيای حرام! از من دور شو، آيا برای من خودنمایی می كنی؟ يا شيفته من شده ای؟ چنانكه روزی در دل من جای گيری؟ هرگز مبادا! غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازی نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا بازگشتی نباشد، دوران زندگانی تو كوتاه، ارزش تو اندك و آرزوی تو پست است. آه از توشه اندك و درازی راه و دوری منزل و عظمت روز قيامت!
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
1_886259534.mp3
3.16M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز هفتم از حکمت ۶۶ تا حکمت ۷۷
🔹️@Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
😇ادب» مخصوص آدمهای قوی است اول باید بچهها را به شخصیتهایی قوی و استوار تبدیل کنیم👏 اینها باید س
💎در دوران ادب، زندگی کودک باید توأم با نظم و مقررات باشد
او باید کارهایی مثل🔰
🌷 مرتب کردن وسایل شخصی و محل زندگی،
🌷رعایت وقت خواب و بیدار شدن،
🌷احترام به بزرگتر و خیلی از آداب را در این سالها رعایت کند تا بفهمد که دنیا جای راحتطلبی و بیمبالاتی نیست.✔️👏
#تربیت_فرزند
#معجزه_ادب
#ادب_فردی
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
8.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کودکی بیش نبودم به تو وابسته شدم....
@Ghadami_Bara_Zoohor ⚘️🌱
🔥 بهترین قاب برای درمان مرض غربزدگی و خودتحقیری
♨️مقایسه کنید:
📌دو تصویر متفاوت
📌دو تاریخ متفاوت
📌دو نگاه متفاوت به زندگی
#یلدا
#زمستان
🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor