eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
170 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#تقویت_عزت_نفس 67 🔹 حالا چی باعث میشه آدم دلش همیشه زنده باشه؟ 💥 یکی از بهترین راه هاش مانوس بودن
از امروز با خودمون عهد کنیم که هر شب حداقل 3 تا آیه قرآن بخونیم. ❇️ امشب یه جای قرآن رو به صورت تصادفی باز کنید و بخونید و بعد معناش رو دقت کنید. ببینید خداوند مهربان چه نکته ای رو برای زندگی شما در نظر گرفته و بهتون میفرماید.
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
وقتی کارفرهنگی را شروع میکنید با اولین چیزی که باید بجنگیم خودمان هستیم. وقتیکه کارتان میگیرد تازه
♥️🍃 گفتم: من آدم عصبی هستم، بد اخلاقم، صبرم کمه، امکان داره شما اذیت بشی، حمید که انگار متوجه قصد من از این حرف ها شده بود گفت: شما هرچقدر عصبانی بشی، من آرومم، خیلی هم صبورم، بعید میدونم با این چیزها جوش بیارم. گفتم: اگر روزی برم سرکار، دانشگاه خسته باشم، حوصله نداشته باشم، غذا درست نکرده باشم خونه شلوغ باشه شما ناراحت نمیشی؟ گفت: اشکال نداره، زن مثل گل میمونه، حساسه، شما هرچقدر هم که حوصله نداشته باشی من مدارا میکنم... "گزیده ای از زندگی نامه شهید حمید سیاهکالی مرادی به روایت همسر"📚 شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی 6️⃣5️⃣ گاهی در فضای مجازی با چنین اظهاراتی روبرو می‌شویم که «امروزه به
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی 7️⃣5️⃣ مگر امامان علیهم‌السلام علم غیب نداشتند؟! پس چرا زهر نوشیدند؟! مگر از زهر بودن آن اطلاع نداشتند؟! اول: علم غیب امامان با اجازه خداوند است. هر موقع خدا بخواهد و امامان درخواست کنند چیزی را بدانند، به آن‌ها نشان می‌دهد. دوم: ویژگی‌ای که باعث شده مردم پیامبران و امامان را بپذیرند این است که آن‌ها مثل بقیه انسان‌ها هستند؛ درد را تحمل می‌کنند، بیمار می‌شوند وعوامل طبیعی روی آن‌ها تاثیر می‌گذارد. اگر غیر از این بود، مردم آن‌ها را قبول نمی‌کردند و نمی‌توانستند آن‌ها را الگوی خود قرار دهند. پس باید مثل مردم زندگی کنند. سوم: هرچند امامان از طرف خدا علم غیب داشتند و زمان و مکان و نحوه شهادت خود را می‌دانستند، ولی موظف نبودند از علم الهی خود استفاده کنند؛ مگر در موارد خاص و به دستور خدا که مصلحتی باشد. بنابراین امامان وظیفه داشتند مثل مردم عادی زندگی کنند. اگر از راه طبیعی به زخمی شدن یا کشته شدن خود آگاه می‌شدند یا کسی به آن‌ها خبر می‌داد، آن موقع جلوی آن کار را می‌گرفتند و با احتیاط عمل می‌کردند؛ مثل زمانی که امام حسن علیه‌السلام از نقشه دشمن اطلاع پیدا کرد و آن‌گاه زیر لباسش زره پوشید. چهارم: .... 📝 پاسخ تکمیلی در لینک زیر👇👇 https://b2n.ir/w69375 📎 📎 📎 📎 📎 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی 7️⃣5️⃣ مگر امامان علیهم‌السلام علم غیب نداشتند؟! پس چرا زهر نوشیدند؟! م
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی 8⃣5⃣ چگونه بفهمیم قرآن که امروزه در دست ماست، همان قرآن زمان پیامبر است و تحریف نشده؟ 🔶 اول: خود خدا ضمانت کرده که محافظ قرآن است، قطعاً چیزی که خدا محافظش باشد کسی نمی‌تواند به آن آسیب بزند. 🔷 دوم: اگر قرآن قابل تغییر و دستکاری بود تا الان دشمنان اینکار را کرده بودند؛ چون خود قرآن معجزه است و کسی نمی‌تواند یک سوره و حتی یک آیه مثل آن را بیاورد. ♦️ سوم: علاوه بر این، قرآن‌های قدیمی و نسخه‌های خطی در کتابخانه‌ها و موزه‌های کشورهای مختلف وجود دارد که برخی از آن‌ها با خط خود امامان و شاگردان آن‌ها است. این نسخه‌ها با قرآن امروزی یکی هستند و این سندی بر ثابت بودن قرآن است. 🔸 چهارم: این قرآن دست به دست از زمان پیامبر تا الان به ما رسیده است. اگر این قرآن دستکاری میشد، باید حداقل یک نسخه متفاوت با بقیه قرآن‌ها پیدا میشد. همین‌که همه قرآن‌های جهان یکی است دلیل بر حفظ شدن این کتاب آسمانیست. 💎 پنجم:کسانی مثل ملا کاظم ساروقی که معجزه‌وار و یک شبه قرآن به آن‌ها الهام شد و حافظ قرآن شدند، وقتی قرآن را تلاوت کردند، با قرآن‌های امروزی هیچ فرقی نداشت. 📝 پاسخ تکمیلی در لینک زیر👇👇 https://b2n.ir/h37068 📎 📎 📎 📎 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
. نکته نـــــ🖤اب امام زمانی شب بیست و دوم: 🌹 #سؤال مجرب‌ترین توسل به امام زمان (عج) را معرفی بفرم
. نکته نـــــ😍اب امام زمانی روز بیست و سوم: 🔍 ⁉️شکل و روش تربیت انسانی امام عصر عجل الله چگونه میباشد ؟ 🔎 امام زمان وقتی معارف درست دین رو بین مردم پخـــــش میکنه و دیـــن رو از بدعـــــت و خرافــات و از مسائل اشتباه پاک میکنه و دیــــن درست رو به شکل درســــت در همـــــه اقشـــــــار جامعه به صورت عادلانه بسط و گستـرش میدن خروجـــی این کـــار تربیت الهی هـست و حضـــــرت با امکانــــــاتی که در دست دارنـــــد دین درســــت رو به انســــان‌ها آموزش می‌دهند. حضــــــرت دین درست و روش زندگی درست را به مـــــــردم آموزش میدهند و نحـــوه تربیت همین است و انسان از سر درگمی نجات میابد 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هشتم 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب #آمرلی، از سرمای ترس می‌لرزی
✍️ 💠 برای اولین بار در عمرم احساس کردم کسی به قفسه سینه‌ام چنگ انداخت و قلبم را از جا کَند که هم رگ‌های بدنم از هم پاره شد. در شلوغی ورود عباس و حلیه و گریه‌های کودکانه یوسف، گوشه اتاق در خودم مچاله شده و حتی برای نفس کشیدن باید به گلویم التماس می‌کردم که نفسم هم بالا نمی‌آمد. 💠 عباس و عمو مدام با هم صحبت می‌کردند، اما طوری که ما زن‌ها نشنویم و همین نجواهای پنهان، برایم بوی می‌داد تا با صدای زهرا به حال آمدم :«نرجس! حیدر با تو کار داره.» 💠 شنیدن نام حیدر، نفسم را برگرداند که پیکرم را از روی زمین جمع کردم و به سمت تلفن رفتم. پنهان کردن اینهمه وحشت پیش کسی که احساسم را نگفته می‌فهمید، ساده نبود و پیش از آنکه چیزی بگویم با نگرانی اعتراض کرد :«چرا گوشیت خاموشه؟» همه توانم را جمع کردم تا فقط بتوانم یک کلمه بگویم :«نمی‌دونم...» و حقیقتاً بیش از این نفسم بالا نمی‌آمد و همین نفس بریده، نفس او را هم به شماره انداخت :«فقط تا فردا صبر کن! من دو سه ساعت دیگه می‌رسم ، ان شاءالله فردا برمی‌گردم.» 💠 اما من نمی‌دانستم تا فردا زنده باشم که زیر لب تمنا کردم :«فقط زودتر بیا!» و او وحشتم را به‌خوبی حس کرده و دستش به صورتم نمی‌رسید که با نرمی لحنش نوازشم کرد :«امشب رو تحمل کن عزیزدلم، صبح پیشتم! فقط گوشیتو روشن بذار تا مرتب از حالت باخبر بشم!» خاطرش به‌قدری عزیز بود که از وحشت حمله و تهدید عدنان دم نزدم و در عوض قول دادم تا صبح به انتظارش بمانم. گوشی را که روشن کردم، پیش از آمدن هر پیامی، شماره عدنان را در لیست مزاحم قرار دادم تا دیگر نتواند آزارم دهد، هر چند کابوس وحشیانه‌اش لحظه‌ای راحتم نمی‌گذاشت. 💠 تا سحر، چشمم به صفحه گوشی و گوشم به زنگ تلفن بود بلکه خبری شود و حیدر خبر خوبی نداشت که با خانه تماس گرفت تا با عمو صحبت کند. اخبار حیدر پُر از سرگردانی بود؛ مردم تلعفر در حال فرار از شهر، خانه فاطمه خالی و خبری از خودش نیست. فعلاً می‌مانَد تا فاطمه را پیدا کند و با خودش به بیاورد. 💠 ساعتی تا سحر نمانده و حیدر به‌جای اینکه در راه آمرلی باشد، هنوز در تلعفر سرگردان بود در حالی‌که داعش هر لحظه به تلعفر نزدیک‌تر می‌شد و حیدر از دستان من دورتر! عمو هم دلواپس حیدر بود که سرش فریاد زد :«نمی‌خواد بمونی، برگرد! اونا حتماً خودشون از شهر رفتن!» ولی حیدر مثل اینکه جزئی از جانش را در تلعفر گم کرده باشد، مقاومت می‌کرد و از پاسخ‌های عمو می فهمیدم خیال برگشتن ندارد. 💠 تماسش که تمام شد، از خطوط پیشانی عمو پیدا بود نتوانسته مجابش کند که همانجا پای تلفن نشست و زیر لب ناله زد :«می‌ترسم دیگه نتونه برگرده!» وقتی قلب عمو اینطور می‌ترسید، دل من حق داشت پَرپَر بزند که گوشی را برداشتم و دور از چشم همه به حیاط رفتم تا با حیدر تماس بگیرم. 💠 نگاهم در تاریکی حیاط که تنها نور چراغ ایوان روشنش می‌کرد، پرسه می‌زد و انگار لابلای این درختان دنبال خاطراتش می‌گشتم تا صدایش را شنیدم :«جانم؟» و من نگران همین جانش بودم که بغضم شکست :«حیدر کجایی؟ مگه نگفتی صبح برمی‌گردی؟» نفس بلندی کشید و مأیوسانه پاسخ داد :«شرمندم عزیزم! بدقولی کردم، اما باید فاطمه رو پیدا کنم.» و من صدای پای داعش را در نزدیکی آمرلی و حوالی تلعفر می‌شنیدم که با گریه التماسش کردم :«حیدر تو رو خدا برگرد!» 💠 فشار پیدا نکردن فاطمه و تنهایی ما، طاقتش را تمام کرده بود و دیگر تاب گریه من را نداشت که با خشمی تشر زد :«گریه نکن نرجس! من نمی‌دونم فاطمه و شوهرش با سه تا بچه کوچیک کجا آواره شدن، چجوری برگردم؟» و همین نهیب عاشقانه، شیشه شکیبایی‌ام را شکست که با بی‌قراری کردم :«داعش داره میاد سمت آمرلی! می‌ترسم تا میای من زنده نباشم!» 💠 از سکوت سنگینش نفهمیدم نفسش بنده آمده و بی‌خبر از تپش‌های قلب عاشقش، دنیا را روی سرش خراب کردم :«اگه من داعشی‌ها بشم خودمو می‌کُشم حیدر!» به‌نظرم جان به لبش رسیده بود که حرفی نمی‌زد و تنها نبض نفس‌هایش را می‌شنیدم. هجوم گریه گلوی خودم را هم بسته بود و دیگر ضجه می‌زدم تا صدایم را بشنود :«حیدر تا آمرلی نیفتاده دست داعش برگرد! دلم می‌خواد یه بار دیگه ببینمت!» 💠 قلبم ناله می‌زد تا از تهدید عدنان هم بگویم و دلم نمی‌آمد بیش از این زجرش بدهم که غرّش وحشتناکی گوشم را کر کرد. در تاریکی و تنهایی نیمه شب حیاط، حیران مانده و نمی‌خواستم باور کنم این صدای انفجار بوده که وحشتزده حیدر را صدا می‌کردم، اما ارتباط قطع شده و دیگر هیچ صدایی نمی‌آمد... 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستش دارم، خدا را میگویم صبرش را، صلابتش را، مرام و حکمتش را 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
☘☘☘☘☘☘☘☘ 🌎 نحوه جمع شدن ۳۱۳ یار حضرت ولی عصر ارواحنافداه 🌟امام صادق علیه السلام فرمودند: هنگامی که به امام اجازه قیام داده شود، خداوند عز وجل را به اسم عبرانی اش می خواند و پس خدا برای او ۳۱۳ یار برگزیده و آنها را مانند پاره های☁️🌥 ابر پاییزی جمع می کند ایشان یاران محکم واستوارند. 🌟برخی از آنان از بستر خود ناپدید شده و در مکه صبح میکند و برخی از آنها دیده می شود که بر روی 🌥☁️ابرها سیر می کنند در حالیکه به نام خودش و پدرش وحسب و نسبش شناخته میشوند... مفضل گفت : فدایت شوم کدامشان با ایمان تر است؟ امام فرمود: آن که در روز به روی ابر میرود و ایشان ناپدید شدگانند و درباره ی ایشان نازل شده است که: ‌‌{ به سوی خیرات بشتابید ،هر کجا باشید خدا شما را جمع میکند..}بقره/۱۴۸ 📔 تفسیر برهان ذیل آیه ۱۴۸ سوره بقره 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
بسم الله الرحمن الرحیم 💐 #اخلاق_در_خانواده #کلام_دوازدهم 🌷بهترین عملی که در تربیت اسلامی مطرح شد
بسم الله الرحمن الرحیم 💐 در جلسات قبل در مورد حقوق خانواده صحبت کردیم و گفتیم که در خانواده ادب بر حقوق مقدم هست 😊 👨‍👩‍👧‍👦خانواده ای که ادب را رعایت کنند قطعا در رعایت حقوق دیگران هم موفق خواهند بود .✅ امروز می‌خوایم کمی درمورد یکی از آیات معروف که در مورد خانواده نازل شده و سفارشاتی دارد گفتگو کنیم 💞 ⚜آل عمران زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﻣﺤﺒﺖ ﻭ ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﻲ ﻫﺎ [ ﻛﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ] ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﻃﻠﺎ ﻭ ﻧﻘﺮﻩ ﻭ ﺍﺳﺒﺎﻥ ﻧﺸﺎﻧﺪﺍﺭ ﻭ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﻳﺎﻥ ﻭ ﻛﺸﺖ ﻭ ﺯﺭﺍﻋﺖ ، ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩم ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ; ﺍﻳﻨﻬﺎ ﻛﺎﻟﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲِ [ ﺯﻭﺩﮔﺬﺭِ ] ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ; ﻭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻧﻴﻜﻮ ﻧﺰﺩ ﺍﻭﺳﺖ .(١٤) ✨ 💍هدف از ازدواج رسیدن به کمال هست و این هدف رو درمورد هر ۶ کلمه ای که در آیه بیان شده میتوانیم بکار ببریم هدف از ازدواج، هدف از فرزند آوری، هدف از مال زیاد ، هدف از مَرکب ، هدف از حیوانات، هدف از کشاورزی، همه و همه رسیدن به کمال هست .🔆
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
بسم الله الرحمن الرحیم 💐 #اخلاق_در_خانواده #کلام_سیزدهم در جلسات قبل در مورد حقوق خانواده صحبت ک
⬅️شهوت به معنای علاقه شدید به چیزی داشتن است .لذا به هر چیزی که علاقه شدید داشتی میشود شهوت ❤️ ☝️ذکر یک نکته در مورد آیه شریفه لازم هست و اینکه این آیه مخاطبش صرف مردان نیست بلکه عمومیت دارد👌 دوست داشتن شدید همسر، چه زن و چه مرد ، دوست داشتن شدید فرزندان ، چه دختر و چه پسر ، 💖 🐎و همچنین در مورد مَرکب فقط اسبهای نشاندار و ممتاز منظور نیست هر نوع وسیله سواری (ماشین) مد نظر هست🚙 حُبٓ الشهوات همان عشق هست ❤️ حب مقدس است😇 ولی عشق مقدس نیست . چون عشق اول زیاد هست و یکدفعه از بین می‌رود لذا به پیچک کنار دیوار عَشَقه میگویند چون زود از بین میرود .🎋 اگر به چیزهای دنیایی عشق پیدا کردی و دیدی که یواش یواش کم شد بدان که عشق بوده .👌 💚حُبٓ: محبتی است که اول کم هست ولی بتدریج زیاد می‌شود اگر یکدفعه عاشق خدا شدی یکدفعه هم کم میشود. عشق یکدفعه زیاد می‌شود ویکدفعه کم میشود . بنابراین حب💞 از عشق بهتر است ❤️ شیطان اول این ۶ مورد را طوری جلوه میدهد که عاشق آنها شوی عاشق هم کر و کور هست حب الشهوات یعنی به یکی از مادیات دنیا یا معنویات کاذب چنان محبت شدید پیدا کنی که عقل خود را از دست بدهی 🤯 💢خداوند می‌فرماید: اینها بد نیست ولی بحدی به زن و فرزند علاقه مند نشو که خدا رو فراموش کنی .👉 به اینها حب داشته باشید ولی نه اینکه فرمانبردار آنها بشوید🤡 🔦چیست دنیا ؟ از خدا غافل شدن نی قماش و نقره وفرزند و زن مال را کز بهر دین باشی حَمول نعمَ مالٌ صالحٌ گفتش رسول آب در کشتی هلاک کشتی است آب در بیرون کشتی پُشتی است 🌍اگر دنیا درون تو سوار گردد هلاک توست و اگر تو سوار دنیا شوی پشتیبان توست ☝️موقع ازدواج حواست باشد همسر و فرزند حب الشهوات نشود و خدا را بالاتر از اینها بدانی📿