eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
169 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
‍ 🌷 #دختر_شینا – قسمت ۶۳ ✅ فصل شانزدهم 💥 دیگر ظهر شده بود. نه آبی همراه خودمان آورده بودیم، نه چیز
‍ 🌷 – قسمت ۶۴ ✅ فصل شانزدهم 💥 بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: « مجروح‌‌ها و شهدا چی؟! » جوابی نداد. گفتم: « کاش رانندگی بلد بودم. » دوباره دنده عوض کرد و بیشتر از قبل گاز داد. گفت: « به امید خدا می‌رویم. ان شاءاللّه فردا صبح برمی‌گردم. » 💥 چشم‌هایم در آن تاریکی دودو می‌زد. یک لحظه چهره‌ی آن نوجوان از ذهنم پاک نمی‌شد. فکر می‌کردم الان کجاست؟! چه‌کار می‌کند؟ اصلاً آن سیصد نفر دیگر توی آن دره‌ی سرد بدون غذا چطور شب را می‌گذرانند. گردان‌های دیگر چه؟! مجروحین، شهدا! 💥 فردای آن روز تا به همدان رسیدیم، صمد برگشت پادگان ابوذر و تا عید نیامد. اواخر خردادماه 1364 بود. چند هفته‌ای می‌شد حالم خوب نبود. سرم گیج می‌رفت و احساس خواب‌آلودگی می‌کردم. یک روز به سرم زد بروم دکتر. بچه‌ها را گذاشتم پیش همسایه‌مان، خانم دارابی، و رفتم درمانگاه. خانم دکتری که آن‌جا بود بعد از معاینه، آزمایشی داد و گفت: « اول بهتر است این آزمایش‌ها را انجام بدهی. » آزمایش‌ها را همان روز دادم و چند روز بعد جوابش را بردم درمانگاه. 💥 خانم دکتر تا آزمایش را دید، گفت: « شما که حامله اید! » یک دفعه زمین و زمان دور سرم چرخید. دستم را از گوشه‌ی میز دکتر گرفتم که زمین نخورم. دست و پایم بی‌حس شد و زیر لب گفتم: « یا امام زمان! » خانم دکتر دستم را گرفت و کمک کرد تا بنشینم و با مهربانی گفت: « عزیزم. چی شده؟! مگر چند تا بچه داری؟ » با ناراحتی گفتم: « بچه‌ی چهارمم هنوز شش ماهه است. » 💥 دکتر دستم را گرفت و گفت: « نباید به این زودی حامله می‌شدی؛ اما حالا هستی. به جای ناراحتی، بهتر است به فکر خودت و بچه‌ات باشی. از این به بعد هم هر ماه بیا پیش خودم تا تحت نظر باشی. » گفتم: « خانم دکتر! یعنی واقعاً این آزمایش درست است؟! شاید حامله نباشم. » دکتر خندید و گفت: « خوشبختانه یا متأسفانه باید بگویم آزمایش‌های این آزمایشگاه صحیح و دقیق است. 💥 نمی‌دانستم چه‌کار کنم. کجا باید می‌رفتم. دردم را به کی می‌گفتم. چه‌طور می‌توانستم با این همه بچه‌ی قد و نیم‌قد دوباره دوره‌ی حاملگی را طی کنم. خدایا چه‌طور دوباره زایمان کنم. وای دوباره چه سختی‌هایی باید بکشم. نه من دیگر تحمل کهنه شستن و کار کردن و بچه بزرگ کردن را ندارم. 💥 خانم دکتر چند تا دارو برایم نوشت و کلی دلداری‌ام داد. او برایم حرف می‌زد و من فکرم جای دیگری بود. بلند شدم. از درمانگاه بیرون آمدم. توی محوطه‌ی درمانگاه جای دنجی زیر یک درخت دور از چشم مردم پیدا کردم و نشستم. چادرم را روی صورتم کشیدم و های‌های گریه کردم. کاش خواهرم الان کنارم بود. کاش شینا پیشم بود. کاش صمد این‌جا بود. ای خدا! آخر چرا؟! تو که زندگی مرا می‌بینی. می‌دانی در این شهر تنها و غریبم. با این بی‌کسی چطور می‌توانم از پس این همه کار و بچه بربیایم. خدایا لااقل چاره‌ای برسان. برای خودم همین‌طور حرف می‌زدم و گریه می‌کردم. 💥 وقتی خوب سبک شدم، رفتم خانه. بچه‌ها، خانه‌ی خانم دارابی بودند. وقتی می‌خواستم بچه‌ها را بیاورم، خانم دارابی متوجه ناراحتی‌ام شد. ماجرا را پرسید. اول پنهان کردم، اما آخرش قضیه را به او گفتم. دلداری‌ام داد و گفت: « قدم خانم! ناشکری نکن. دعا کن خدا بچه‌ی سالم بهت بده. » 💥 با ناراحتی بچه‌ها را برداشتم و آمدم خانه. یک‌راست رفتم در کمد لباس‌ها را باز کردم. پیراهن حاملگی‌ام را برداشتم که سر هر چهار تا بچه آن را می‌پوشیدم. با عصبانیت پیراهن را از وسط جر دادم و تکه‌تکه‌اش کردم. گریه می‌کردم و با خودم می‌گفتم: « تا این پیراهن هست، من حامله می‌شوم. پاره‌اش می‌کنم تا خلاص شوم. » بچه‌ها که نمی‌دانستند چه‌کار می‌کنم، هاج و واج نگاهم می‌کردند. پیراهن پاره‌پاره شده را ریختم توی سطل آشغال و با حرص در سطل را محکم بستم » 🔰ادامه دارد...
نام تو حلاوت است مثل صلوات جود است و اجابت است مثل صلوات ریزد گل نور ، از آسمان هشتم میلاد تو برکت است مثل صلوات (ع) (ع)
ما راه علی و آل را میپوییم حق را ز طریق پاکشان میجوئیم میلاد جواد ابن رضا را امشب تبریک به ثامن الحجج میگوییم (ع) (ع)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#افزایش_ظرفیت_روحی 18 ☢ یه نکته ای که با شنیدن بحث مبارزه با راحت طلبی ممکنه به ذهن بیاد اینه که آد
19 🔵 یک موضوع مهم در بحث راحت طلبی اینه که ما باید بدونیم اساسا دنیا برای راحتی انسان خلق نشده و سنت ها و قواعد سخت دنیا اجازه یک زندگی راحت طلبانه رو به آدم نمیده. ✔️ بنابراین ما نباید خیالپردازانه فکر کنیم میشه در دنیا کاااملا راحت بود و هیچ رنجی نداشت! 💢 در مورد بقیه هم همینطور هست. یکی از فریب های ابلیس لعین اینه که به انسان ها میگه: ببین فلان آدمای بالاشهر نشین چقدر زندگی راحتی دارن!😈 ببین چه ماشین های آخرین سیستمی سوار میشن و چه باغ و ویلاهایی دارن! چقدر راحتن اما تو انقدر بدبختی میکشی! حتما خدا خواسته تو رو بدبخت کنه! 💢 اما واقعیت این نیست. هیییچ کسی در دنیا نمیتونه واقعا و کاملا زندگی کنه. هر کسی مشکلات و سختی های خودش رو داره. ⭕️ خود دنیا با قوانین سختش، با رنج هاش با سنت های الهی جایی برای زندگی راحت طلبانه نیست. 🔶 اگه پای درد دل همه افراد ثروتمند و سلبریتی و افراد ظاهرا مرفه بشینید از رنج ها بزرگ و سختی که دارند حرفای زیادی خواهند داشت. ❇️ توصیه ما هم اینه که حتما وقت بذارید و با افرادی که فکر میکنید واقعا خوشبخت و راحت هستند در مورد رنج هاشون صحبت کنید. 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
💠قبل از . مطمئن شوید ک متصل است✔️💥 🔹 @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند ۸۸ ❇️ هفت سال دوم تربیت باید همراه با آموزش ادب بشه و این هم برای دختران هست و هم
۸۹ 🌺 مثلا میتونید یه کیک مثل کیک تولد درست کنید و روش بنویسید جشن ادب مبارک! یا کلماتی مثل این. 🔹 تعدادی از اعضای فامیل نزدیک رو دعوت کنید و اعلام کنید که میخواید برای فرزندتون جشن ادب بگیرید. روی تعدادی از بادکنک ها انواع آداب رو بنویسید. ✅ در زمان آغاز جشن هم کمی در مورد اهمیت ادب در زندگی صحبت کنید و بگید که چرا مهمه جشن ادب برای بچه ها برگزار بشه. میتونید از همین مطالبی که تقدیم شد استفاده کنید. 🔶 بعد هم به فرزندتون جلوی همه بگید که پسرم ، دخترم از امروز قراره وارد یه دوره تربیتی جدید بشی. قراره که تمرین دستور شنیدن کنی تا برای زندگی واقعی آماده بشی. ❇️ از امروز سعی کن کارایی که من و پدرت میگیم رو خیلی دقیق اجرا کنی. تو در سنی هستی که از این به بعد از شنیدن دستور لذت میبری. 🔸 برای همین هم من و بابا بهت دستور میدیم و تو هم سعی کن هرچقدر که میتونی دستورات رو با دقت بیشتری انجام بدی. اگه دستورات رو به خوبی انجام بدی جایزه خوبی هم دریافت میکنی. ضمن اینکه اصلا نگران نباش. هم من و هم بابا مثل همیشه تو رو دوست داریم و آرزوی بهترین زندگی رو برات داریم 😊
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند ۸۹ 🌺 مثلا میتونید یه کیک مثل کیک تولد درست کنید و روش بنویسید جشن ادب مبارک! یا ک
۹۰ 🔶 از سن 7 سالگی به بعد روحیات کودک خیلی فرق میکنه و دوس داره که دستور گوش بده. 🔹 ضمن اینکه نیاز هم نیست که علت هر دستوری رو به بچه بگید. اگه پرسید چرا من باید این ادب رو انجام بدم بگو نیاز نیست دلیلش رو بدونی. تو فقط سعی کن خوب چشم بگی عزیزم. ⭕️ دقت داشته باشید دستور دادن نباید با حالت اخم و بداخلاقی باشه. خود دستور تا حدی تلخ هست اگه آدم بخواد با اخم هم بگه واقعا درست نیست. با مهربانی و لبخند به فرزندتون دستور بدید. ❤️ بهش بگو عزیزم از امروز شما باید آداب کارهای مختلف رو به خوبی یاد بگیری و سعی کنی با دقت انجام بدی.😊 🔶 بعد هم یکی یکی آداب موارد مختلف رو به بچت بگو و باهاش تمرین کن. برای این موارد باید وقت بذاری و آموزش بدی تا کم کم قوی بشه و رعایت آداب براش یه کار خیلی راحت و طبیعی بشه مطالب آداب رو میتونید در همین کانال پیگیری و سرچ کنید