eitaa logo
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
170 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
تمام روزها چشمم به پنجره‌ست، عطرت می‌پیچد اما....نمیایی! عیبی ندارد مولایم،هنوز چشم دارم، هنوز پنجره هست، نور هست، امید هست، خدا هست...... پاسخگویی: @gomnam_65 تاسیس کانال :۱۴۰۱/۱۱/۲۵ پایان کانال: ظهورآقاامام زمان(عج)ان شاء الله⚘️
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسخ فرزند شهید السنوار به خیال‌بافی نتانیاهو «ابراهیم السنوار» فرزند شهید یحیی السنوار: 🔹نتانیاهوی احمق از ما می‌خواهد در برابر صلح و سازش، اسیران (صهیونیست) را آزاد کنیم، او گمان می‌کند که شهادت پدرم، پایان نبرد است. 🔹 آمال و آرزوهایت بر باد رفته، پسر یهودی، به خداوند سوگند، آنچه در روزهای آینده انتظارت را می‌کشد، هزاران بار بدتر از آن چیزی خواهد بود که پدرم، یحیی سنوار به تو چشاند. @Ghadami_Bara_Zoohor
⭕️ شاید آن چوب همان عصای موسی باشد @Ghadami_Bara_Zoohor
📹 ریشه‌دارها ✏️ آنها که ریشه پیدا کرده‌اند و به ثبات رسیده‌اند، هیچ طوفانی آنها را نمی‌لرزاند، که وظیفه‌ها آنها را به امن رسانده و امان داده است. 📄 برشی از کتاب 📚 صراط   @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند 76 🔶 حتما سعی کنید فرزندانتون رو اهل مسجد بار بیارید. 🔹 ببینید مهم ترین عامل تر
۷۷ 💢 یکی از کارهایی که دشمن سال هاست داره تلاش میکنه انجام بده اینه که مردم رو از هم دور کنه. فامیل ها رو میخواد کمرنگ کنه و از بین ببره. برنامه های فرهنگی دشمن طوری چیده شده که روابط فامیلی از بین بره و انسان ها ضعیف بشن. 🔺 ضمن اینکه حتی به خانواده ها رحم نکرده و سعی کرده که هرچقدر که میشه خانواده ها رو کوچک تر کنند. 🔸 مثلا یه زمانی هر خانواده ای ده تا بچه داشت. معلومه که چنین خانواده ای قوی هست و در برابر مشکلات روزگار همگی به هم کمک میدن و دست هم رو میگیرند. ⭕️ اما دشمن اومد و خانواده ها رو کوچک کرد. گفتند پسر یا دختر یک بچه کافیست! خانواده ها تک فرزندی و دو فرزندی شدند و هی ضعیف تر شدند. وقتی آدم ها ضعیف بشن مافیاها خیلی راحت میتونن از اون ها سواری بگیرند... حالا اون چیزی که موجب تقویت اجتماع میشه چیه؟ بله. مساجد و هیات ها... ✅ برای همین حالا که خانواده ها کوچک شدن حداقل با پر کردن و شلوغ کردن مساجد خیلی زود میتونیم از فواید زندگی اجتماعی و جمعی بهرمند بشیم @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند 76 🔶 حتما سعی کنید فرزندانتون رو اهل مسجد بار بیارید. 🔹 ببینید مهم ترین عامل تر
99 💢 یکی از کارهایی که دشمن سال هاست داره تلاش میکنه انجام بده اینه که مردم رو از هم دور کنه. فامیل ها رو میخواد کمرنگ کنه و از بین ببره. برنامه های فرهنگی دشمن طوری چیده شده که روابط فامیلی از بین بره و انسان ها ضعیف بشن. 🔺 ضمن اینکه حتی به خانواده ها رحم نکرده و سعی کرده که هرچقدر که میشه خانواده ها رو کوچک تر کنند. 🔸 مثلا یه زمانی هر خانواده ای ده تا بچه داشت. معلومه که چنین خانواده ای قوی هست و در برابر مشکلات روزگار همگی به هم کمک میدن و دست هم رو میگیرند. ⭕️ اما دشمن اومد و خانواده ها رو کوچک کرد. گفتند پسر یا دختر یک بچه کافیست! خانواده ها تک فرزندی و دو فرزندی شدند و هی ضعیف تر شدند. وقتی آدم ها ضعیف بشن مافیاها خیلی راحت میتونن از اون ها سواری بگیرند... حالا اون چیزی که موجب تقویت اجتماع میشه چیه؟ بله. مساجد و هیات ها... ✅ برای همین حالا که خانواده ها کوچک شدن حداقل با پر کردن و شلوغ کردن مساجد خیلی زود میتونیم از فواید زندگی اجتماعی و جمعی بهرمند بشیم @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#آداب_تربیت_فرزند ۷۷ 💢 یکی از کارهایی که دشمن سال هاست داره تلاش میکنه انجام بده اینه که مردم رو از
۷۸ 🔶 ممکنه در برخی مساجد روحانی مسجد آدم درستی نباشه. در این جور موارد حتما باید با انواع روش ها و انتقاد و پیشنهاد سعی کنید که کار رو اصلاح کنید. اگه طلبه ای حرف غلطی زد حتما در یه موقعیت مناسب یه کناری بکشید و بهش تذکر بدید. یا حتی در برخی موارد متاسفانه برخی طلبه ها افکار فرقه گمراه شیعه انگلیسی رو دارند که این موارد رو حتما به اطلاعات سپاه گزارش بدید. در هر صورت اگه مسجدتون غیر فعال هست حتما سعی کنید تمام تلاشتون رو بکنید که فعال بشن. حتما از هیات امنای مسجدتون بخواید که فعالیتشون رو قوی کنند. ازشون انتقاد کنید و در مشکلات بهشون مشاوره بدید. اصلا بی تفاوت نباشید. مسجد یک محل اگه فعال بشه منشا هزاران خیر و برکت خواهد شد. 🔶 سعی کنید بیشتر قرارهای کاری و درسی و... خودتون با دوستاتون رو توی مسجد بذارید و فرزندانتون رو هم با خودتون ببرید. ✅ هرچقدر که میتونید زندگی خودتون رو به مسجد منتقل کنید. اصلا مسجد جایی نباید باشه که توش صرفا نماز بخونند! یا نهایتا یه مراسم عزایی برپا باشه! @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هفدهم 💠 ما زن‌ها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشت
✍️ 💠 در این قحط ، چشمانم بی‌دریغ می‌بارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لب‌هایم می‌خندید و با همین حال به‌هم ریخته جواب دادم :«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.» توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم :«تقصیر من نبود!» و او دلش در هوای دیگری می‌پرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد :«دلم برا صدات تنگ شده، دلم می‌خواد فقط برام حرف بزنی!» و با ضرب سرانگشت طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت. 💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش می‌رسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند. نمی‌دانستم چقدر فرصت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم شبنم اشک روی نفس‌هایش نم زده است. 💠 قصه غم‌هایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و نازم را کشید :«نرجس جان! می‌تونی چند روز دیگه تحمل کنی؟» از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت :«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...» 💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس ما آتشش می‌زند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید :«دیشب دست به دامن (علیه‌السلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به (سلام‌الله‌علیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما می‌سپرم!» از و توکل عاشقانه‌اش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پرواز می‌کرد :«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!» 💠 همین عهد آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم. از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریه‌های یوسف اجازه نمی‌داد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد. 💠 لب‌های روزه‌دار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما می‌ترسیدم این یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بی‌قراری پرسیدم :«پس هلی‌کوپترها کی میان؟» دور اتاق می‌چرخید و دیگر نمی‌دانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم :«آب هم میارن؟» از نگاهش نگرانی می‌بارید، مرتب زیر گلوی یوسف می‌دمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد :«نمی‌دونم.» و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم. 💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشه‌های فاجعه دیشب را از کف فرش جمع می‌کردند. من و زن‌عمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زن‌عمو با ناامیدی پرسید :«کجا میری؟» 💠 دمپایی‌هایش را با بی‌تعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده می‌شد :«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.» از روز نخست ، خانه ما پناه محله بود و عمو هم می‌دانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانه‌های دیگر هم اما طاقت گریه‌های یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد. 💠 می‌دانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجه‌های کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زن‌عمو با بی‌قراری ناله زد :«بچه‌ام داره از دستم میره! چیکار کنم؟» و هنوز جمله‌اش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت. به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا به‌قدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجره‌ها می‌لرزید. 💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با از پنجره‌ها فاصله گرفتند و من دعا می‌کردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید. یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که به‌سرعت به سمت در می‌رفت، صدا بلند کرد :«هلی‌کوپترها اومدن!» 💠 چشمان بی‌حال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم. از روی ایوان دو هلی‌کوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک می‌شدند. عباس با نگرانی پایین آمدن هلی‌کوپترها را تعقیب می‌کرد و زیر لب می‌گفت :«خدا کنه نزنه!»... ✍️نویسنده: @Ghadami_Bara_Zoohor
اسرار سنوار ۱.گذرنامه منقضی شده فردی دیگر یعنی خیلی عادی و پنهانی، بین مردم بوده. ۲.اسلحه ای که در دست یحیی سنوار پیدا شد، متعلق به سرهنگ "محمود خیرالدین"- دروزی- است که در خان‌یونس در جریان یک ماموریت اطلاعاتی کشته شد. این اسلحه اساسا وجودش معنا دار است. بودنش در دست سنوار نماد شکست نظامی امنیتی اطلاعاتی اسراییل است.سلاح سنوار کهنه و چسب زده است و این خود معنایش مظلومیت و اما قدرت اراده ای است که پشت آن اسلحه آشکار است. ۳.چسب برق مشکی رنگ، تا دور سلاح شکسته اش بپیچد که بتواند با آن بجنگد، نماد مظلومیت حماس. ۴.سیمی که بالای زخم دستش را با آن بسته که جلوی خون ریزی را بگیرد، تا پر امید و پر عزم جنگ را ادامه دهد. ۵.جلیقه جنگی که خشابها را درش بگذارد، دو خشاب خالی، یک فشنگ باقی مانده، یعنی تا آخرین امکانش در میدان ماند. ۶.آب نبات منتوس و آدامس اربیت، با طعم نعنا، یعنی وسط هیاهوی جنگ، طعم یک زندگی و حیات آرام و آسوده. ۷.ساعت که تا مراقب و حاکم بر زمان باشد، تا به خود یادآوری کند نباید زمان از دست برود. ۸.تسبیح که ذکر بگوید وسط جنگ با دشمنی که به او نزدیک شده و اینگونه رشد کند. الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون ۹.چند برگ با عنوان "من الاذکار النبویه الیومیه" با عکس مسجدالاقصی و قدس. ذکرهای روزانه نبوی را میخواند که متوجه باطن و روح روزها باشد. باطن و روح تاریخ آینده آن است؛ مسجد الاقصی. ۱۰.کتابچه ای که روی آن نوشته "ادعیه نافعه للوالدین و الاموات و الابناء" با عکس کعبه و جمعیت حول آن. آری او اهل اتصال معنوی است به کل امت. ۱۱.چراغ قوه ای کوچک تا در تاریکی مادی با کمترین نور راه را به دیگران نشان دهد، آقای فرمانده. ۱۲.بسته کوچک دستمال و ناخن گیر کوچک یعنی زندگی که درش همه پلیدی ها حتی کثیفی های مادی را هم از خود دور کند. ۱۳.پاکتی سفید که داخلش مقداری پول است و این یعنی زندگی در غزه جاری است. ۱۴.عطر. یک شیشه کوچک. بوی زندگی میدهد، زندگی بر محور علایق پیامبر اکرم ص.الگوی او. ۱۵.سربندی که روی آن ذکر توحید نوشته شده، لااله الا الله یعنی زیر بار اراده هیچ خودخواه و مستکبری نمیروم، آزادم و بنده خدا. همشهری ✍ علی مهدیان اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج @Ghadami_Bara_Zoohor
🍃🌸قدمی برای ظهور🌸🍃
#شهید_مسلم_خیزاب هیچ خانم نامحرمی رو نگاه نمی کرد! می‌گفت: اگه قراره چشمی به امام زمان عج الله بیفت
«باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فدا شدن محقق نمی شود حقیقتاً.» شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات @Ghadami_Bara_Zoohor
🔸ببعی، قهرمان غیرایرانی بچه های ایران! ▪️چند روز پیش پسرم را برای دیدن انیمیشن پر سر و صدای این روزها به سینما بردم. هرچند او وسط فیلم خوابش برد اما خودم به دقت تا انتها آن را دیدم. ببعی واقعا قهرمان است اما نه برای بچه های ایران! ▪️از کیفیت ساخت خوب و داستان شسته و رفته و رنگ و لعاب جذاب و حضور شخصیت های مطرح دوبله ایران در صداگذاری آن که بگذریم چند نکته نظرم را به خودش جلب کرد. ▪️هیچ چیز این داستان در ایران و فرهنگ ایرانی جای ندارد. از معماری خانه ها در روستا و شهر گرفته تا زبان نوشتاری مورد استفاده آنها و حتی جشن کدو تنبل یا همان هالوینی که اهتمام جدی به اجرایش داشتند. جغد قهرمانش که پیر هم شده، پیانو می نوازد و کتاب کمیک داستانی اش به سبک کتاب های ابرقهرمانی آمریکایی با زبان غیرفارسی منتشر می شود. خلاصه که شهر و کشور ببعی هرکجا هست، ایران نیست! ▪️اینکه قهرمان فیلم ها از دو سال پیش (!) به یکباره همگی دختر شده اند به جای خود؛ اما ببعی این قصه برای رسیدن به هدفش از هیچ خلافی ابا ندارد. حتی دزدی! غارت و تخریب دکه مرد سیبیلو (که معلوم نیست چه موجودیست!) و چالش های جذاب برای پیدا کردن و سرقت کتاب مدنظر ببعی شاید خنده دار باشد اما قطعا آموزنده نیست! ▪️ضدقهرمان بدجنس قصه هم که خانم بوقلمون نام دارد و به گفته دستیارش «یک اهریمن» است، از قضا و در بین همه تکنولوژی های موجود در جهان فقط به پهپادهای پیشرفته مجهز است که دشمنان خود را با آن از دور خارج می کند! حالا اینکه بچه چندساله چه از پهپاد می فهمد را هم باید از سازندگان پرسید! دشمن اصلی دختر قهرمان قصه ما یک موجود اهریمنی است که تکنولوژی مورد استفاده اش، پهپاد است و دختر با پافشاری بر خواسته اش حتی با شکستن تابوهای روستای خود، او را شکست می دهد. شما از این گزاره ها چه می فهمید؟ ▪️در کنار همه این موارد، موسیقی های بسیار تند و بدقواره و نامناسب برای کودکان، کاملا فیلم را به حاشیه برده است. رپ خوانی،نامفهوم خوانی، ولوم بسیار زیاد و ... هر شنونده ای را آزار می داد. ▪️خلاصه اینکه ببعی قهرمان، روند داستانی خوبی را پیش می برد و ایده «خواستن توانستن است» را به خوبی به تصویر می کشد اما برای این هدف، استفاده از هر وسیله ای را توجیه می کند و در خوشبینانه ترین حالت، اشتباهات و انحرافات محتوایی زیادی دارد. 🔻ببعی قهرمان به نظرم در دسته انیمیشن بزرگسال جای می گیرد که فکر مهمی در پشت آن است. ✍️ رضا مهوشی @Ghadami_Bara_Zoohor
قیمت سکه به قیمت بی سابقه ۵۶ میلیون تومان رسید! پ.ن: عیبی نداره عوضش پزشکیان سینگله و لاتی راه میره :) پ.ن ۲: نگید وضعیت جنگیه! یکساله جنگ شروع شده. یادمون نرفته اراذل رسانه‌ای اصلاحات چی به سر شهید رئیسی آوردن و الان لال شدن ! @Ghadami_Bara_Zoohor
❌️ یکی مرد جنگی به از صد هزار @Ghadami_Bara_Zoohor