سر صبـح بردن نام #حسیـن﴿؏﴾ بن علے میچسبد:✨🌸
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ
الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً
ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ،
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
•●🕌●•
هر صبح سـلام به آقا🌤
{💕}السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه✋🏻
{💜}السلام علیک یا حجه الله فی ارضه✋🏻
{💚}السلام علیک یا الحجه الله الثانی عشر✋🏻
{❤️}السلام علیک یا نور الله فی الظلمات الارض✋🏻
{💙}السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان✋🏻
{💛}السلام علیک یا فارس الحجاز✋🏻
{🧡}السلام علیک یا خلیفه الرحمن و یا شریک القرآن و یا امام الانس و الجان✋🏻
#صبحت_بخیر آقای من...!✋🏻🍃
⭕ما به یاری شما نیازمندیم با هم دل شدن و متعهد شدن برای فرج حضرت حجت به ما بپیوندید شما هم دعوتید👇
🕊____₪₪🌹₪₪____🕊
@ghadamitazohoor313
🌹قدمی تا ظهور🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#شهیدانه
#شهید_والامقام
#حسین_ولایتی_فر
مادر #حسین آقا تعریف میکرد
یکی از آشناها خواب دیده رفته کربلا.
بعد از زیارت امام حسین (ع) میره واسه زیارت حضرت عباس (ع) ، دم حرم سه آقا رو میبینه و تو خواب این حس رو داره اون آقایی که وسط ایستاده حضرت عباس (ع) هستند و دو نفر هم طرفین حضرت بودن و با صورت پوشیده.
این خانم شروع میکنن از حضرت عباس (ع) حاجت خواستن.
حضرت هم میفرمایند که چرا از #حسین نمیخواین .
خانم میگن بله قبل از اینکه محضر شما برسم پیش امام حسین (ع) بودم و درخواست کردم از ایشون.
حضرت عباس(ع) میفرمایند نه این #حسین رو میگم و با دست اشاره میکنن به فرد کناریشون
خانم بر میگردن به سمت اشاره ی حضرت و #حسین_ولایتی_فر رو میبینن...
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🕊__₪₪🌹₪₪____🕊
@ghadamitazohoor313
🌹قدمی تا ظهور🌹
✍ انتظار ؛ مسیری است؛ از #حسین علیهالسلام تا فرزند #قائم او!
🍀قلبی که با محبت #حسین علیهالسلام، نبض میگیرد؛ در وفاداری به قائمِ آخرین قیام الهی، به بلوغ میرسد!
❤ #حسین_علیه_السلام، نبض حیات و #کشتی_نجات منتظرانِ #مهدی_عجلاللهفرجه است!
#یامهدی_ادرکنا
#امام_زمان_علیه_السلام
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ الْـفَـرَج🌤
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🕊____₪₪🌹₪₪____🕊
@ghadamitazohoor313
🌹قدمی تا ظهور🌹
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴
#خاطرات_شهدا
فرماندهان عراقی میگفتند اسم #احمد_کاظمی، #خرازی و #باکری که میآمد لرزه بر انداممان میافتاد.
#محسن_رضایی فرمانده کل سپاه در زمان دفاع مقدس در خصوص #شهید_کاظمی میگوید: در فتحالمبین ۲۷۰ کیلومتر مربع زمین آزاد و یازده هزار نفر اسیر گرفته شد، دهها توپخانه بدست آوردیم و نقش #احمد_کاظمیبسیار نقش تعیینکننده ای دارد.
دومین عملیاتی که باز #احمد_کاظمی درخشید بیتالمقدس بود عملیات آزاد سازی خرمشهر و عبور از رودخانه کارون چند لشگر باید از کارون عبور میکرد یکی از آنها لشگر ۸ نجف بود.
اولین سرلشگرهایی که وارد شهر خرمشهر شد، لشگر ۸ نجف و لشگر ۱۴ امام حسین (ع) بود، یعنی #حسین و #احمد؛ یعنی همان #حسینی که #احمد در وصیتش گفته بود یکی از درهای بهشت از کنار قبر #حسین_خرازی باز میشود و من را باید همین جا دفن کنید.
دو نفر از فرماندهان عراقی را ما گرفتیم اینها میگفتند وقتی اسم #احمد_کاظمی، #حسین_خرازی و #مهدی_باکری میآمد ما لرزه بر انداممان میافتاد و دعا میکردیم ما روبروی این لشگرها نباشیم چون مطمئن بودیم اینها میآمدند و میزدند و هیچ کس جلودارشان نبود.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🕊____₪₪🌹₪₪____🕊
@ghadamitazohoor313
🌹قدمی تا ظهور🌹
✍ از تمام دنیا ...
دلخوشیاش امّابیهایش بود و اهل آن خانه...
که در #مباهله روی دست گرفتشان و... به میدان آورد.
💫 بگمانم #حسین ع، ادارهی کربلا را، در مکتب مباهلهی جدّش آموخت!
#ٵݪݪہم_عجݪ_ݪۅݪێڪ_ٵݪفࢪج
🥀🕊
#خاطرات_شهداء
#زنده_زنده_سوخت
#اما_آخ_نگفت
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#حسین_خرازی نشست ترک موتورم.
بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت.
فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد!
من و #حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم.
گونی سنگرها را بر می داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش!
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد!
و همین پدر همه ی ما را درآورده بود!
بلند بلند فریاد می زد:
#خدایا!
الان پاهام داره می سوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی!
#خدایا!
الان سینه ام داره می سوزه!
این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه!
#خدایا!
الان دست هام سوخت!
می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم!
نمی خوام دست هام گناه کار باشه!
#خدایا!
صورتم داره می سوزه!
این سوزش برای امام زمانه!
برای ولایته!
اولین بار حضرت زهرا این طوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:
خدایا! دیگه طاقت ندارم،
دیگه نمی تونم،
دارم تموم می کنم.
لااله الا الله،
#خدایا!
خودت #شاهد باش!
خودت #شهادت بده آخ نگفتم!
آن لحظه که جمجمه اش ترکید، من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم!
بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال #حسین_آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد و می گفت:
#خدایا!
ما جواب اینا را چه جوری بدیم؟
ما فرمانده ایناییم؟
اینا کجا و ما کجا؟
اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم.
تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد.
________________
⋮❥↳⸽‹ @ghadamitazohoor313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام من را بنویسید بدهکار حرم
لقبم را بنویسید گرفتار حرم
شده مضمون تمامیّ غزلهام #حسین
دفترم هم شده مجموعه ی اشعار حرم
خط خطیهای مرا نمره ندادید، که هیچ
خط زدید اسم مرا از صف زوار حرم
اصلاانگار زیادی تر از این سائل نیست
حسم این است شدم،نوکر سربار، حرم
بارها هم شده گفتم به خودم، بیچاره
یک کمی زار بزن، نوکر بی عار حرم
زائران تو همه مثل گل و گلزارند
این وسط من شدم انگارفقط خار حرم
برده ای هستم و بی قیمتی ام کشته مرا
کاش من را بفروشید به بازار حرم
حال من سخت وخیم است، دوایی بفرست
یک عیادت بکن از نوکـرِ بیمار حرم
دل من سوخته از دوری شش گوشه ی تو
آتش حسرتش افتاده به نیزار حرم
کاشکی خانه ی من کرب و بلا بود حسین
بود، همسایه ی دیوار به دیوار حرم
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
این شب جمعه دلم خیلی گرفته یاحسین
کـربلا را بسته اند، آقا بگو من چه کنم
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمداینانلو
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم