eitaa logo
غدیر
1هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
5.5هزار ویدیو
711 فایل
امام خامنه ای: هركس در راه #روشنگرى فكر مردم تلاش كند، از يك انحرافى جلوگيرى كند و از يك سوء فهمى مانع شود، چون در مقابل دشمن است، #جهاد است. #جهاد_ادامه_دارد ... ارتباط با ادمین 1️⃣ @sajd01 تبادل و پشتیبانی: 🔄 @sajd01
مشاهده در ایتا
دانلود
شرافت این ماه ،در بیانها و در عقلها و در فکرها نمی‌گنجد. و از برکات این ماهها ادعیه‌ای است که وارد شده است در این ماهها. صحیفه نور،ج17،ص265 https://rubika.ir/ghadir_16 🆔https://eitaa.com/ghadir_14 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روح‌الله اصول اساسی مکتب امام خمینی (ره) ۱. توحید به‌مثابه مبنای جهان‌بینی و نظام‌سازی: در نگاه امام خمینی، توحید صرفاً یک اصل اعتقادی نیست، بلکه شالوده‌ای برای تمام ساختارهای اجتماعی، سیاسی، و حتی اقتصادی است. توحید در اندیشه او به معنای نفی همه قدرت‌های طاغوتی و وابستگی‌ها به غیرخدا است. این نگاه در شعار محوری انقلاب "نه شرقی، نه غربی" تجلی یافت که ریشه در نگاه هستی‌شناسانه امام دارد. ۲. ولایت فقیه به‌عنوان پیوند فقه و حکومت: امام خمینی با عنایت به تراث دینی ضمن بازتعریف نقش فقیه در عصر غیبت، نظریه ولایت مطلقه فقیه را بر پایه ضرورت اجرای احکام شریعت و تحقق عدالت اجتماعی مطرح ساخت. او معتقد بود فقیه جامع‌الشرایط باید در رأس ساختار قدرت باشد تا دین از حاشیه به متن حکومت بیاید. این نظریه برخاسته از فقه شیعی اما توسعه‌یافته با درک زمان‌مند از نیازهای جامعه بود. ۳. مردم‌سالاری دینی؛ تلفیق مشروعیت الهی و رضایت مردمی: امام هیچ‌گاه مشروعیت دینی را جدا از رأی مردم نمی‌دید. تأکید مکرر او بر "میزان رأی ملت است" نشان از درک عمیق او از پیوند بین دین و مردم سالاری دارد. در این چارچوب، مردم نه‌تنها در تعیین حاکم، بلکه در همه عرصه‌ها بازیگر اصلی هستند. ۴. عدالت‌خواهی و حمایت از مستضعفان: یکی از ارکان فکری امام، محوریت عدالت به‌ویژه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی بود. او مستضعفین را صاحبان اصلی انقلاب می‌دانست و همواره خطر نفوذ اشرافیت در ساختار قدرت را گوشزد می‌کرد. از منظر امام، عدالت بدون تحقق در سطح معیشت، مبارزه با فقر، و رفع تبعیض، بی‌معناست. ۵. عرفان، اخلاق و سیاست در امتداد هم: برخلاف دوگانه‌سازی‌های رایج، امام عرفان و سیاست را در تعارض نمی‌دید. او با تأکید بر سلوک معنوی، تهذیب نفس، و بندگی، رهبری سیاسی را وظیفه‌ای الهی می‌دانست. عرفان او نه گوشه‌نشینی، بلکه حضور فعال برای تحقق قسط در جامعه بود. ۶. ضدیت با استکبار جهانی: مبارزه با آمریکا، صهیونیسم و استعمار در اندیشه امام صرفاً جنبه سیاسی نداشت؛ بلکه ادامه همان اصل توحیدی و نفی عبودیت غیر خدا بود. نگاه او به روابط بین‌الملل، اخلاق‌محور و بر پایه عزت، حکمت و مصلحت بود. ۷. پویایی فقه؛ ضرورت توجه به زمان و مکان: امام فقه را نظام‌ساز و پویا می‌دانست. او معتقد بود اجتهاد باید پاسخگوی مسائل نوظهور باشد و لذا عنصر زمان و مکان را در اجتهاد داخل کرد. این نگاه باعث شد فقه امام توان ورود به عرصه‌هایی چون اقتصاد، حقوق، سیاست و روابط بین‌الملل را بیابد. ۸. نفی تحجر و التقاط؛ مرز میان اصول‌گرایی و عقل‌گرایی: امام با تحجر (جمود بر ظواهر بدون توجه به روح دین) و با التقاط (خلط افکار وارداتی با اسلام) هر دو مقابله کرد. او با تکیه بر عقلانیت اسلامی، راه میانه‌ای را پیمود که هم به اصالت‌های دین وفادار ماند و هم از تحولات جهانی غافل نماند. ۹. نظام‌سازی بر پایه شریعت: بر خلاف نگاه سکولار یا رویکرد غیرسیاسی به دین، امام معتقد بود که اسلام قادر است نظام اقتصادی، فرهنگی، قضایی و مدیریتی کامل ارائه دهد. تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصرار بر اجرای احکام شریعت در تمام حوزه‌ها، از باور او به جامعیت دین نشأت می‌گرفت. ۱۰. نقش تربیتی انقلاب: انقلاب از منظر امام نه صرفاً یک تحول سیاسی، بلکه یک تحول درونی و اخلاقی بود. او انقلاب را فرصتی برای تربیت انسان‌هایی متعهد، مؤمن، و آگاه می‌دانست که حامل تمدن نوین اسلامی باشند. ╔═--🍃🌺🍃--═╗ @ghadir_16 ╚═--🍃🌺🍃--═╝
روح‌الله اصول اساسی مکتب امام خمینی (ره) ۱. توحید به‌مثابه مبنای جهان‌بینی و نظام‌سازی: در نگاه امام خمینی، توحید صرفاً یک اصل اعتقادی نیست، بلکه شالوده‌ای برای تمام ساختارهای اجتماعی، سیاسی، و حتی اقتصادی است. توحید در اندیشه او به معنای نفی همه قدرت‌های طاغوتی و وابستگی‌ها به غیرخدا است. این نگاه در شعار محوری انقلاب "نه شرقی، نه غربی" تجلی یافت که ریشه در نگاه هستی‌شناسانه امام دارد. ۲. ولایت فقیه به‌عنوان پیوند فقه و حکومت: امام خمینی با عنایت به تراث دینی ضمن بازتعریف نقش فقیه در عصر غیبت، نظریه ولایت مطلقه فقیه را بر پایه ضرورت اجرای احکام شریعت و تحقق عدالت اجتماعی مطرح ساخت. او معتقد بود فقیه جامع‌الشرایط باید در رأس ساختار قدرت باشد تا دین از حاشیه به متن حکومت بیاید. این نظریه برخاسته از فقه شیعی اما توسعه‌یافته با درک زمان‌مند از نیازهای جامعه بود. ۳. مردم‌سالاری دینی؛ تلفیق مشروعیت الهی و رضایت مردمی: امام هیچ‌گاه مشروعیت دینی را جدا از رأی مردم نمی‌دید. تأکید مکرر او بر "میزان رأی ملت است" نشان از درک عمیق او از پیوند بین دین و مردم سالاری دارد. در این چارچوب، مردم نه‌تنها در تعیین حاکم، بلکه در همه عرصه‌ها بازیگر اصلی هستند. ۴. عدالت‌خواهی و حمایت از مستضعفان: یکی از ارکان فکری امام، محوریت عدالت به‌ویژه در ابعاد اقتصادی و اجتماعی بود. او مستضعفین را صاحبان اصلی انقلاب می‌دانست و همواره خطر نفوذ اشرافیت در ساختار قدرت را گوشزد می‌کرد. از منظر امام، عدالت بدون تحقق در سطح معیشت، مبارزه با فقر، و رفع تبعیض، بی‌معناست. ۵. عرفان، اخلاق و سیاست در امتداد هم: برخلاف دوگانه‌سازی‌های رایج، امام عرفان و سیاست را در تعارض نمی‌دید. او با تأکید بر سلوک معنوی، تهذیب نفس، و بندگی، رهبری سیاسی را وظیفه‌ای الهی می‌دانست. عرفان او نه گوشه‌نشینی، بلکه حضور فعال برای تحقق قسط در جامعه بود. ۶. ضدیت با استکبار جهانی: مبارزه با آمریکا، صهیونیسم و استعمار در اندیشه امام صرفاً جنبه سیاسی نداشت؛ بلکه ادامه همان اصل توحیدی و نفی عبودیت غیر خدا بود. نگاه او به روابط بین‌الملل، اخلاق‌محور و بر پایه عزت، حکمت و مصلحت بود. ۷. پویایی فقه؛ ضرورت توجه به زمان و مکان: امام فقه را نظام‌ساز و پویا می‌دانست. او معتقد بود اجتهاد باید پاسخگوی مسائل نوظهور باشد و لذا عنصر زمان و مکان را در اجتهاد داخل کرد. این نگاه باعث شد فقه امام توان ورود به عرصه‌هایی چون اقتصاد، حقوق، سیاست و روابط بین‌الملل را بیابد. ۸. نفی تحجر و التقاط؛ مرز میان اصول‌گرایی و عقل‌گرایی: امام با تحجر (جمود بر ظواهر بدون توجه به روح دین) و با التقاط (خلط افکار وارداتی با اسلام) هر دو مقابله کرد. او با تکیه بر عقلانیت اسلامی، راه میانه‌ای را پیمود که هم به اصالت‌های دین وفادار ماند و هم از تحولات جهانی غافل نماند. ۹. نظام‌سازی بر پایه شریعت: بر خلاف نگاه سکولار یا رویکرد غیرسیاسی به دین، امام معتقد بود که اسلام قادر است نظام اقتصادی، فرهنگی، قضایی و مدیریتی کامل ارائه دهد. تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصرار بر اجرای احکام شریعت در تمام حوزه‌ها، از باور او به جامعیت دین نشأت می‌گرفت. ۱۰. نقش تربیتی انقلاب: انقلاب از منظر امام نه صرفاً یک تحول سیاسی، بلکه یک تحول درونی و اخلاقی بود. او انقلاب را فرصتی برای تربیت انسان‌هایی متعهد، مؤمن، و آگاه می‌دانست که حامل تمدن نوین اسلامی باشند. ╔═--🍃🌺🍃--═╗ @ghadir_16 ╚═--🍃🌺🍃--═╝