داود رَقّی گوید:
از امام صادق (علیه السلام) دربارهی تفسیر آیه: کَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْماءِ سؤال کردم.
فرمود: «نظر دیگران در این زمینه چیست»؟
عرض کردم: «میگویند: عرش بر رویآب بود و پروردگار بالای عرش»!
💫امام (علیه السلام) فرمود: «هرکسی که چنین پنداری داشته باشد، دروغ گفته است! او [با این توصیف] خداوند را بر روی چیزی قرار داده و او را به صفت مخلوقات (مکان داشتن)، توصیف نمودهاست و لازمهی چنین پنداری آن است که چیزی که خدا را حمل میکند، قویتر از او باشد». عرض کردم: «فدایتان شوم! [این موضوع را] برایم توضیح دهید».
فرمود: «خداوند پیش از آنکه آسمان یا زمین، جنّ یا انس، خورشید یا ماه را بیافریند، دین و علم خود را بر روی آب قرار داد و زمانی که خواست مخلوقات را بیافریند، آنان را در مقابل و حضور خویش پراکنده ساخت و پرسید: «خدای شما کیست»؟
✨ اوّلین کسانیکه سخن آغاز کردند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) و ائمّه اطهار (بودند که عرض کردند: «خداوندا! تو پروردگار مایی». پس خداوند علم و دین را به آنان تحویل داد. سپس به فرشتگان فرمود: «اینان حاملان دین و علم من و جانشینان و مسئولان من در میان مخلوقات من هستند».
آنگاه به فرزندان آدم (علیه السلام) گفت: «به ربوبیّت خداوند اعتراف کنید و ولایت و طاعت این افراد را بپذیرید»».
#امام_زمان
از ابنعبّاس (رحمة الله علیه) نقل شده که روزی در مجلس عمربنخطاب حاضر شدم که کعب احبار هم نزد او بود. عمر گفت: «ای کعب! آیا تورات را از حفظ میدانی»؟ کعب گفت: «مقدار زیادی از آن را حفظ هستم». مردی که کنار عمر بود، به عمر گفت: «ای امیرمؤمنان! از او بپرس خدای عزّوجلّ قبل از آنکه عرش خود را بیافریند کجا بود؟ و آبی را که عرش خود را بر روی آن قرار داد از چه چیزی آفرید»؟ عمر گفت: «ای کعب! آیا در این مورد چیزی میدانی»؟ کعب گفت: «بله ای امیرمؤمنان! در اصل حکیم آمده است که خدای تبارکوتعالی قبل از آنکه عرش را بیافریند؛ قدیم [و موجود ازلی] بوده و در هوا بر روی سنگ بیتالمقدس بوده، وقتی خواست عرش خود را بیافریند؛ یک بار آب دهان انداخت که از آن دریاهای عمیق و متلاطم به وجود آمد. در اینجا خدا عرش خود را از بخشی از آن سنگی که در زیرش بود، آفرید و آخرین بخش آن سنگ که باقیماند، مسجدی (بیتالمقدس) است که آن را مقدس گردانید». علی (علیه السلام) [در این مجلس] حاضر بود. ... [به نشانهی تعجّب و تأسف از سخنان دروغ و بیپایهی کعب] الله اکبر گفت و برخاست و لباسش را تکان داد [و میخواست برود که] عمر او را سوگند داد که به مجلس باز گردد و علی (علیه السلام) برگشت. عمر گفت: «ای غواص دریاهای عمیق علم و معرفت، در این بحث علمی غوّاصی کن! چه میگویی ای اباالحسن (علیه السلام)؟! که ما تو را برطرفکنندهی ناراحتیها [که ناشی از ندانستن مطالب علمی است] میشناسیم»! علی (علیه السلام) رو به کعب کرد و فرمود: «یاران یهودی تو اشتباه گفتند و کتابهای الهی را تحریف کردند و باب دروغبستن بر آن را گشودند. وای بر تو ای کعب! سنگی که تو میپنداری [عرش خدا بر آن است]، بزرگی خدا را برنمیتابد و طاقت عظمت او را ندارد و [زمان وجود] هوایی که بیان کردی، اطراف [زمان وجود] او را برنمیگیرد. و اگر سنگ و هوا نیز به همراه خدا قدیم [و ازلی] باشند آنها نیز صفت قدیم بودن خدا را خواهند داشت؟! [که چنین نیست] خدا عزیزتر و بزرگتر از آن است که گفته شود او جایی دارد که در آن ساکن است. خدا آنچنان که منحرفان میگویند و نادانان گمان میکنند، نیست. حقیقت آن است که خدا بود و هیچ مکانی نبود، به نحوی که ذهنها به درک آن نمیرسند. و اینکه گفتم: «خدا بود» برای شناساندن وجود اوست و این از سخنانی است که خدا آموخته است، آنجا که خدای عزّوجلّ میفرماید: [خدا] انسان را آفرید و سخنگفتن را به او آموزش داد. (الرحمن/ ۴۳) پس این سخن من در مورد خدا که میگویم «بود» و از سخنانی است که به من آموخته، تا با دلیل بزرگیِِ خدایمنّان، سخن بگویم [وگرنه بیان همین مقدار نیز بدون بیان خداوند و راهنمایی او، برای ذهن و زبان بشر مقدور نبود]. و پروردگار ما همیشه به آنچه میخواهد قدرت دارد؛ به همه چیز احاطه دارد. سپس هرآنچه اراده کرد، بدون اینکه [برای خلق موجودات جدید]، فکر جدیدی به [ذهن] او برسد و بدون شبههای که در ارادهی او وارد شود، آفرید. خدای عزّوجلّ [در ابتدای آفرینش] نوری آفرید و آفرینش آن نور را از «هیچ چیز» شروع کرد. سپس از آن نور، تاریکی آفرید درحالیکه میتوانست تاریکی را از هیچ بیافریند، همچنانکه نور را از «هیچچیز» آفرید. سپس از تاریکی، نوری آفرید و از نور، یاقوتی آفرید که بزرگی آن مثل بزرگی هفت آسمان و هفت زمین است. سپس به آن یاقوت تشر زد بهطوری که [آنیاقوت] از هیبت او ذوب گردید و آبی لرزان شد و تا روز قیامت همیشه لرزان است. سپس عرش خود را از نور آن آفرید و بر روی آب قرار داد. عرش الهی دههزار زبان دارد که با هر زبانی به ده هزار زبان (لغت) خدا را تسبیح میگوید که هیچ زبان و لغتی از آن شبیه دیگری نیست. عرش الهی بر روی آب بود که پایینتر از آن حجابی (پردههایی) از مه بود. [و این مطلب] تفسیر آیه: وَ کَانَ الْعَرْشُ عَلَی المَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ میباشد. وای بر تو ای کعب! کسی که بنا به گفتهی تو، دریاها بر اثر یکبار آب دهان انداختن او ایجاد شده باشد، بزرگتر از آن است که سنگ بیتالمقدس او را در بر گیرد. یا هوایی که به آن اشاره کردی که در آن جای گرفته بود، او را در خود داشته باشد»! عمربنخطاب خندید و گفت: «واقعیّت همین است و علم اینچنین است نه مثل علم تو ای کعب! آرزو میکنم زمانیکه اباالحسن (علیه السلام) را نبینم [و او از دنیا رفته باشد] من نیز زنده نباشم [که بدون او مشکلات حل نمیشود].
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۰۲ بحار الأنوار، ج۳۰، ص۱۰۱/ مجموعهًْ ورام، ج۲، ص۵
مأمون عبّاسی از امام رضا (علیه السلام) دربارهی تفسیر آیِه: وَ هُوَ الَّذِی خَلَق السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کَانَ عَرْشُهُ عَلَی المَاء لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً پرسید. و امام (علیه السلام) فرمود: «دربارهی آیه: لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً خداوند متعال مخلوقاتش را آفرید تا آنان را با مکلّف ساختن به انجام طاعت و عبادتش بیازماید، امّا نه برای تجربه کردن و آزمودن آنها [تا خود چیزی را نتیجه بگیرد]؛ زیرا که خداوند همیشه به همهچیز آگاه و داناست».
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۰
پیامبر (صلی الله علیه و آله)- ای پسر مسعود!
کلام خدای تعالی: لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا
یعنی شما را آزمایش میکند تا بدانید که کدامیک از شما در دنیا پارساتر است،
👈🏻 دنیا سرای فریب و خانه کسی است که، خانهای برای او نیست
📛 و جز فرد نادان، کسی چیزی را به خاطر دنیا جمع نمیکند.
🕺احمقترین مردم کسی است که دنیا را طلب کند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۰
امام صادق (علیه السلام)- لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا؛
مقصود این نیست که کار [و عبادت] بیشتر شما ملاک باشد
👈🏻✅بلکه مقصود این است که عمل شما حق باشد،
👈🏻 💫 و عمل حقّ، ترس از خداوند و نیّت صادق داشتن و نیکوکاری است.
💫💫💫
#امام_زمان
#تفسیر #قرآن
چرا خدا گاهی از بنده هاش قرض می گیره؟!
(منظور قرضالحسنه به بندگان او
و خرج در راه دین اوست)
#امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام)
خدا از روی خواری از شما یاری نمیخواهد و به خاطر تنگدستی از شما وام نمیگیرد.
از شما یاریخواسته؛ درحالیکه از آن خداست لشکرهای آسمانها و زمین، و خدا پیروزمند و حکیم است. (فتح/۷)
👈🏻 از شما وام میگیرد درحالیکه از آن خداست آنچه در آسمانها و زمین است و خدا بینیاز و ستودنی است.
(لقمان/۲۶)
🟢 او خواسته شما را بیازماید؛ تا ببیند کار کدامیک از شما بهتر است.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۲ نهج البلاغهًْ، ص۲۶۶
#امام_زمان
#قرآن
#تفسیر
مگر خدا نمیداند که امتحان میگیرد؟
سبحان الله 🌹
امام علی (علیه السلام)- خداوند از درون بندگان پرده برمیگیرد، نه آنکه بر اسرار پوشیدهی آنان آگاه نیست
و بر آنچه در سینهها نهفته دارند بیخبر است،
👈🏻 بلکه خواست تا شما را بیازماید که کدامیک عملتان بهتر است تا پاداش در برابر نیکوکاری و کیفر مکافات در خور بدیها باشد.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۲
خلاصه زندگی حضرت اباالفضل سلام الله علیه ☀️
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس علیه السلام پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش(ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین علیه السلام از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس علیه السلام ازبرادران دیگرش بزرگ تر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین علیه السلام وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین علیها السلام به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله آنقدر بود که امام حسین علیه السلام را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین علیه السلام باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام به او داده شد، فرمود: رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین علیه السلام.
دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
در روزهای کودکی عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانی اش بر وی تاثیر می نهاد. او از دانش و بینش علی علیه السلام بهره می برد. حضرت در باره تکامل و پویایی فرزندش فرمود: «ان ولدی العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا می گیرد، از من معارف فرا گرفت».
گاه که علی علیه السلام با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره می کرد، با لبختدی رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جاری می کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه می پرسید، می فرمود: دستان عباس در راه یاری حسین علیه السلام قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر می داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابی طالب در بهشت پرواز کند. محبت پدری گاه علی علیه السلام را بر آن می داشت تا پاره پیکرش را ببوسد، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامی آشنا سازد. از این رو لحظه ای عباس را از خود دور نمی ساخت. فرزند پاکدل علی علیه السلام در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه ای از وی جدا نشد و آنگاه که در سال 37 هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه ای جاوید آفرید
در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین علیه السلام حاضر شد و در راس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین علیه السلام به حضرت عباس علیه السلام فرمود: برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.
روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس علیه السلام از ا سب بر روی زمین افتاد، امام حسین علیه السلام فرمودند: «الان انکسر ظهری و قلت حیاتی؛ یعنی اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد»
امام زین العابدین علیه السلام به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب علیه السلام نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود: هیچ روزی بر رسول خدا علیه السلام سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین علیه السلام فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین علیه السلام به پروردگار نزدیک شوند. به خدا سوگند، آن حضرت، ایشان را موعظه می فرمود ولی در آنان مؤثر واقع نشد و کار را تا آنجا کشاندند که حضرتش را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند.
آنگاه امام زین العابدین علیه السلام فرمود: خداوند حضرت عباس علیه السلام را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب علیه السلام هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس علیه السلام نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند».
امام زمان علیه السلام، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس علیه السلام را چنین مورد خطاب قرار می دهند: «السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له، الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی
#امام_زمان #شعبان
#حضرت_عباس
القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام
-قمر بنی هاشم
بهره مندی بسیار عباس از جمال و جلال و سیمای سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانی، زمینه ساز این لقب است.
-باب الحوائج
کریمی از دودمان کریمان که چون حاجتمندی سوی او روی کند، خواسته هایش را برآورده می سازد.
-طیار
بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس علیه السلام در فضای عالم قدس و بهشت جاودان است.
-الشهید
شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل علیه السلام است و در چهره حیات او درخشندگی بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است.
-سقا
دلاوری عباس در صحنه های حیرت آور آب رسانی به تشنگان، سبب این لقب شد.
-عبد صالح
لقبی که حضرت صادق علیه السلام در زیارت عموی گرانقدرش بدان اشاره دارد:
«السلام علیک ایها العبد الصالح؛ سلام بر تو، ای بنده صالح خدا»
-سپه سالار
صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامی است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
-پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوی و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمداری عباس علیه السلام این لقب را برایش به ارمغان آورد.
-ابوقربه
(صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر(نماینده حجت خدا)، صابر(شکیبا)، محتسب(به حساب خدا گذارنده تلاش ها)، مواسی(جانباز و مدافع حق)، مستعجل(تلاش گری مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و. .. از دیگر لقب های ابوالفضل است.
#امام_زمان
#حضرت_عباس
#شعبان
چند حدیث در زمینه ادب
1✅امام صادق عليه السّلام فرمودند : بهترين چيزى كه پدران براى فرزندان خود به ارث مى گذارند، ادب است نه مال، زيرا مال از بين مى رود و ادب باقى مى ماند.
2🔹 امام صادق عليه السّلام فرمودند :
ما از شيعيان خود كسى را كه عاقل، فهميده، آگاه، بردبار، با ادب، سازگار، صبور و راستگو باشد دوست داريم.
3📚 اميرمؤمنان عليه السلام در وصيتى به فرزندش امام حسن عليه السّلام فرمودند :
پسرم، بهره ات را از ادب غنيمت بدار، و قلب خود را براى آن آزاد گردان، زيرا قلب بالاتر از اين است كه به آلودگى بياميزى، و بدان كه اگر كمبودى داشته باشى به وسيله ادب بى نياز مى شوى، و اگر غريب و تنها باشى ادب دوست و همراه تو خواهد بود كه با وجود آن وحشتى نخواهد بود.
4☀️امام باقر عليه السلام فرمود: سكوت انسان باادب دردرگاه الهى برتر ازتسبيح گفتن نادان است.
5💫امام على عليه السلام فرمود: مؤمن در دنيا صادق است، و حركت او مؤدّبانه است و سخنش همراه با خير خواهى است و پندش نرم و آرام است، و از كسى جز خدا نمى ترسد.
6✨مولاى متقيان فرمود: اى مؤمن! علم و ادب قيمت و بهاى توست، پس در بدست آوردن آنها تلاش كن، هر چه علم و ادب تو زيادتر گردد ارزش و عظمت تو بيشتر مى شود، توسط علم و آگاهى به طرف خدا راهنمايى مى شوى و بواسطه ادب بهتر مى توانى در خدمت پروردگارت قرار گيرى و بنده بواسطه ادب خدمت مى تواند ولايت و قرب الهى را به دست آورد، پس نصيحت را بپذير تا از عذاب الهى نجات يابى.
7🦋از امام على عليه السلام نقل شده كه فرمود: هر كه خود را به ادب مجبور کند، بديـهاى او كم خـواهـد شد.
8🌹از امام حسين عليه السلام سؤال شد: ادب چيست؟
امام فرمود: ادب آن است كه از خانه خود كه بيرون مى روى، با هيچ كس بر خورد نكنى جز آنكه او را برتر و بهتر از خود ببينى.
9🏆از امام على عليه السلام آمده است: نيـكوتـريـن ادب، آن است كه تو را از گناهان باز دارد. (يعنى در مقابل خـدا مـؤدب بـاشى)
10🎙️ امام على امیرالمؤمنین عليه السلام فرمود:
بـاارزش تـرين ادب حفظ جوانمردى است.
#امام_زمان
#حدیث
#شعبان