.
✨﷽✨
مصباح یزدی و مسأله #علوم_انسانی_اسلامی
#بخش_پنجم
✨ گفتیم که احمد زیدآبادی در نقدش بر نامگذاری روز ارتحال علامه مصباح به روز علوم انسانی اسلامی، به سه نکته اشاره کرده است. نکته اول، اشاره به مغالطهی علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی مسلمانان بود، که در فقرات پیشین، پاسخ داده شد.
⚜ و اما اشکال دوم:
2⃣ سلطهی ایدئولوژی بر علوم انسانی در سایهی «علوم انسانی اسلامی»
این اشکال از سوی زیدآبادی، همچون اشکال پیشینش، اختصاص به او ندارد.
برای نمونه، مقصود فراستخواه، جامعهشناس و مخالف نظریهی علم دینی، در این زمینه مینویسد: «بنده فکر میکنم در پشت گفتمانهایی مثل علم دینی، علم قدسی و علم بومی، یک ارادهی معطوف به قدرت است. این میل قدرت به کسوت گفتمانی و ایدئولوژیک پوشانده میشود چه در پاکستان و آرای ابوالاعلی مودودی، چه در کنفرانسی که در مکه در اوایل انقلاب برگزار شد. این تعبیرها مستقیماً و غیر مستقیم متعلق به بنیادگرایان و نحلههای سیاسی خاص و ارادههای معطوف به قدرت در جهان اسلام بودند و هستند.»
پاسخ: استدلال به ایدئولوژیک شدن علم در علم دینی، خود شکن است
در خصوص پاسخ به این اشکال، میتوان به چند استدلال اشاره نمود که سادهترین پاسخ، خودشکن بودن این اشکال است؛ بدین معنی که شامل خود علوم غربی هم میشود. زیرا آنها نیز مبتنی بر ترمهای ایدئولوژیک مختص به خود هستند و رها از ایدئولوژی نیستند.
دکتر فراستخواه خودش در ادامهی سخن پیشینش، چنین میگوید که: «جنبش علمی که از سده چهارده و پانزده شروع شد و رشد کرد… ریشهاش در اومانیسم و توسعه اقتصادی بود…»
به عبارت دیگر، ذات علم، ایدئولوژیک است؛ علم غربی بگونهای و علم دینی بگونهای دیگر؛
در نتیجه، نمیتوان با بهانهی ارتباط با ایدئولوژی، یک علم یا ایده را نادیده گرفت؛ بلکه باید به بررسیهای موشکافانه در مبانی و پشتوانههای علم پرداخت.
✍ سیداحمد غفاری
🆔 @ghafari_ir