💞 زندگی مشترک هر انسانی ،
💞 دارای فراز و فرود ، سختی و خوشی ،
💞 و ثروتمندی و نداری است .
💞 یقیناً برای هر کسی ،
💞 روزگاری پیش می آید که از نظر معیشت ،
💞 ممکن است در مضیقه و تنگنا قرار گیرد .
💞 در چنین روزهایی ، زنان فهیم و متدینه ،
💞 با تحمل کمبودهای زندگی و فقر و نداری ،
💞 و با تحمل سختی های آن ،
💞 با ناملایمات زندگی می سازند .
💞 و با لبخند شادی آفرین ،
💞 حزن و اندوه و شرمندگی را ،
💞 از دل شوهر و فرزندان خود می زدایند .
💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹 قسمت سی و یکم 🌹
🍎 سمیه به آقای مسلمانی گفت :
🌷 شما مطمئنی مرضیه بوده ؟
🍎 مسلمانی گفت :
☀️ خیلی شبیه ایشون بوده
🍎 سمیه گفت :
🌷 با پای خودش می رفته
🌷 یا به زور و اجبار ؟!
🍎 مسلمانی گفت :
☀️ چیزی که دیدم ، اجباری در کار نبوده
🍎 سمیه گفت :
🌷 ازش عکس هم گرفتید ؟!
☀️ مسلمانی گفت : بله
🍎 مسلمانی ، موبایلش را در آورد ؛
🍎 و عکس هایی که از مرضیه گرفته را ،
🍎 به سمیه نشان داد .
🍎 سپس محمودی گفت :
🌸 دو احتمال وجود داره :
🌸 یا خودش بوده یا خودش نبوده
🌸 اگر خودش بود ،
🌸 باز چند احتمال وجود داره :
👈 یا خیلی اتفاقی رفته اونجا
👈 یا برای خرید مواد رفته اونجا
👈 یا اینکه ، از خودشونه
🍎 سمیه گفت :
🌷 این امکان نداره
🌷 من با همه مواد فروشا صحبت کردم
🌷 هیچ کدوم ، اسمی از مرضیه نیاورده
🍎 محمودی گفت :
🌸 به هر حال ؛
🌸 الآن اونا می دونن که شما ،
🌸 همون دختر پوشیه پوش هستین .
🌸 پس باید صبر کنیم و منتظر باشیم
🌸 شاید بخواهند از مرضیه ،
🌸 به عنوان طعمه استفاده کنند .
🍎 دو روز بعد ، سمیه در نمازخانه ،
🍎 مشغول مطالعه و خواندن دعا بود
🍎 که دختری به نام سارا آمد و گفت :
🔥 من مرضیه را در پارک دیدم
🍎 سمیه به اتاق بسیج رفت
🍎 و به آقای محمودی و بچه های بسیج ،
🍎 این خبر را رساند .
🍎 آقای محمودی گفت :
🌸 خانم سیاحی !
🌸 ممکنه این یه تله باشه
🌸 صبر کنید با هم بریم .
🍎 آقای مسلمانی گفت :
☀️ این فکر خوبی نیست
☀️ اونا الآن می دونن که خانم سیاحی ،
☀️ همان دختر پوشیه پوشه
☀️ اگه تله ای در کار باشه ،
☀️ پس جون هر دوی شما در خطره
🍎 محمودی گفت :
🌸 پس میگی چکار کنیم ؟
🍎 مسلمانی گفت :
☀️ دو راه داریم : یا مثل سابق ،
☀️ ایشون تنها برن و ما مراقبشون باشم
☀️ و یا اینکه ، یکی از ما با لباس زنانه و پوشیه ،
☀️ به جای خانم سیاحی به اونجا بریم .
🍎 سمیه گفت :
🌷 نه نمیشه ، خودم باید برم .
🍎 محمودی گفت :
🌸 باشه ؛ شما برید ما دنبالتون میایم .
🍎 سمیه به پارک رفت .
🍎 و بچه های بسیج از همه چیز ،
🍎 عکس و فیلم گرفتند .
🍎 و هنگامی که افراد کامبیز ، سمیه را ربودند
🍎 محمودی به پلیس زنگ زد .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
📚 نویسنده : حامد طرفی
💟 @ghairat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 یکی از عوامل آرامش ،
🇮🇷 آشنایی با دستآوردهای انقلاب است .
🇮🇷 اگر ندانیم چه بودیم و چه شدیم
🇮🇷 از کجا به کجا رسیدیم
🇮🇷 احساس پوچی و حقارت ،
🇮🇷 همه وجودمان را نابود می کند .
🇮🇷 و کلیپ کوتاه بالا ،
👈 نمونه ای کوچک از این دستاوردهاست .
💟 @ghairat
💞 تعریف ها و تمجیدها از همدیگر ،
💞 زندگی مشترک را شیرین و با نشاط می کند
💞 و باعث دلگرمی زوجین به زندگی می شود .
💞 مثل حضرت فاطمه علیهاالسلام ،
💞 که هیچگاه ، دست از تعریف و تمجید شوهرش امام علی علیه السلام بر نداشت
💞 و در سخت ترین دوران زندگی خود ،
💞 یعنی هجوم به خانه او ،
💞 و اهانت به امام علی علیه السلام ،
💞 باز همسرش را ، این گونه تمجید می نمود :
🌹 علی ، امامی است ربانی و الهی و نورانی ،
🌹 او مرکز توجه همه عارفان و خداپرستان ،
🌹 و فرزندی از خاندان پاکان است .
🌹 او گوینده بحق و روا بوده ،
🌹 جایگاه اصلی و محور امامت ،
🌹 پدر حسن و حسین ( دو دسته گل پیامبر و دو سرور جوانان اهل بهشت ) است .
💟 @ghairat
🌹 دختر پوشیه پوش 🌹
🌹 قسمت سی و دوم 🌹
🍎 یکی از افراد کامبیز ،
🍎 اسلحه اش را درآورد ،
🍎 و به طرف سمیه گرفت .
🍎 ناگهان صدای آژیر پلیس از بیرون آمد
🍎 و پس از آن ، صدای بلندگو ؛
🍎 که می گفت :
🚔 این خونه توسط پلیس محاصره شده
🚔 دستاتونو بذارید رو سرتون و بیایید بیرون
🍎 افراد کامبیز ،
🍎 به سرعت به طرف پنجره ها رفته
🍎 و شروع به تیراندازی کردند .
🍎 عده ای نیز به پشت بام رفته ،
🍎 و با پلیس درگیر شدند .
🍎 هر دو گروه ، تیراندازی می کردند .
🍎 کامبیز نیز با خشم و عصبانیت ،
🍎 به طرف سمیه رفت .
🍎 و به او سیلی محکمی زد و گفت :
🔥 ای لعنتی !
🔥 تو همه کارای مارو بهم ریختی .
🍎 سمیه که دستانش به پشت بسته بودند
🍎 با پایش ،
🍎 لگد محکمی به پای چپ کامبیز زد .
🍎 سپس به پای راست او لگد زد .
🍎 کامبیز از روی درد ،
🍎 کمی به طرف سمیه خم شد .
🍎 سمیه نیز با سرش ،
🍎 ضربه محکمی به سر کامبیز زد .
🍎 و او را گیج کرد .
🍎 سپس با آرنج پایش به شکم او ضربه زد .
🍎 و بدون اینکه مهلتی به او بدهد ،
🍎 پرید و با هر دو پایش ،
🍎 ضربه محکمی به سر کامبیز زد .
🍎 و او را نقش زمین نمود .
🍎 پلیس ، کامبیز و افرادش را دستگیر کرد
🍎 و خانه ها و شرکت های وابسته به او را ،
🍎 توقیف و ثبت نمود .
🍎 محمودی و دوستانش نیز ،
🍎 با ترس وارد خانه شدند .
🍎 و دنبال سمیه می گشتند .
🍎 و همه نگران و ترسان بودند
🍎 که خدایی نکرده بلائی سرش نیاورده باشند .
🍎 سمیه نیز تمام خانه را ،
🍎 به دنبال مرضیه می گشت .
🍎 و در طبقه دوم ،
🍎 سمیه و محمودی به هم رسیدند .
🍎 و همه با هم ، خدا را شکر کردند
🍎 که حال سمیه خوب است .
🍎 سپس با همدیگر ، به دنبال مرضیه ،
🍎 به جستجو پرداختند .
🍎 اما هیچ اثری از او نبود .
🍎 در خانه های دیگر هم نبود .
🍎 خانواده مرضیه ، خیلی نگران او شدند .
🍎 از کامبیز و افرادش نیز ،
🍎 در مورد مرضیه سوال کردند ،
🍎 اما کسی او را نمی شناخت .
🌹 ادامه دارد ... 🌹
📚 نویسنده : حامد طرفی
💟 @ghairat
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 یکی از عوامل آرامش ،
🇮🇷 آشنایی با پیشرفت هاست .
🇮🇷 کلیپ بالا ،
🇮🇷 نمونه کوچکی از همین پیشرفت هاست .
💟 @ghairat
🌸 خانمه به شوهرش گفت :
🍎 عزیزم ! برای روز " مرد و پدر " ۷ اسفند ،
🍎 چی برام میخری ؟ ☺️
🌸 بیچاره مرد ، کُپ کرد ، و با تعجب گفت :
🌟 برای تو ؟! 😳
🌸 خانمه گفت :
🍎 بله دیگه ؛ چون اگه من نبودم
🍎 تو الان نه مرد بودی و نه پدر .
🍎 فقط پسر مامان جونت بودی .
🌸 مرد ، کمی فکر کرد
🌸 و دید خانمش درست میگه
🌸 و اینجاست که مرد دوباره کادو گرفت
🌸 خانومااا ، روز مرد هم ، واس ماس
🌸 پیشاپیش ۷ اسفند روز مرد مبارک 😅😉
💟 @ghairat
⚜ اگر زن و شوهری ،
⚜ به دلیل اختلاف ، قهر و یا ترک زندگی
⚜ چه از سوی مرد چه از سوی زن ،
⚜ و چندین ماه یا چندین سال ،
⚜ عمل زناشویی نداشته باشند ،
⚜ آیا عقد و ازدواجشان باطل می شود ؟!
🌹 خیر
🌹 رها کردن زندگی و ترک زناشویی ،
🌹 هر چند که گناه بسیار بزرگی است
🌹 اما موجب فسخ ازدواج نمیشود .
🌹 و این دو ، زن و شوهرند تا زمانی که ،
🌹 مرگ یا طلاق غیابی ، حاصل شود .
🌷 فرا رسیدن یوم الله ۲۲ بهمن ،
🌷 بر همه شما عزیزان ، مبارک باد .
👕 همانطور که دورى از لباس ،
👕 مایهى رسوایى است ،
👕 دورى از ازدواج و همسر نیز ،
👕 سبب انحراف و رسوایى انسان می گردد .
💟 @ghairat