eitaa logo
قلمدار (سعید احمدی)
248 دنبال‌کننده
187 عکس
3 ویدیو
3 فایل
سعید احمدی مدیر👇 @saeidaa110
مشاهده در ایتا
دانلود
چالش ویرایش 👇 تعامل کانال قلمدار با همراهان عزیز! اشکالات این متن چیست و چگونه می‌شود آن را رسا و همه‌فهم کرد؟ ✅ بهترین ویرایش ارسالی در کانال درج می‌شود. 👇 «جهت بررسی این موضوع باید توجه داشت که شرایط خاص دوران پس از وفات پیامبر به‌خصوص مسئله سقیفه و شروع موج ارتداد پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و به خطر افتادن اصل وجودی اسلام و اثر مخرب تفرقه سیاسی در آن مقطع امیرالمؤمنین علی (ع) پس از دوره کوتاهی مخالفت سیاسی، بنا بر مصالح کلی اسلام و توجه به در خطر افتادن وجودی اسلام، یاری به خلفا و دوری از تفرقه را راه حفظ و تقویت کیان اسلام تشخیص داده و در این راه از هیچ‌گونه تلاشی دریغ نکردند و جز مقطع کوتاهی که ذکر شد ایشان تا زمان به حکومت رسیدن خویش از معرفی خویش به‌عنوان امام و حاکم بر حق خودداری کردند.» 😁🤔😰 به همین سادگی 👆 ویرایش کنید و به آیدی @saeidaa110 ارسال فرمایید.
اولین بازخورد اینه که نویسندشو باید کوبید و از اول ساخت 😁
ویرایش فرهنگ با سپاس از توجه و زحمت ایشان 👇 جهت بررسی این موضوع لازم است شرایط خاصّ دوران پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله علیه و آله) را در نظر گرفت؛ وقایع تلخ مربوط به سقیفه و شروع موج ارتداد و تفرقهٔ سیاسی به‌وجودآمده که اثر مخرّب آن می‌توانست اصل وجودی اسلام را به مخاطره اندازد بسیار اهمیت دارد؛ ازاین‌رو، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بنابر مصالح کلی اسلام و دورکردن آن از خطر نابودی، جز همان مدت کوتاه در ابتدای غصب خلافت که مبارزه‌ای سیاسی را با غاصبان خلافت پیامبر (صلّی‌الله علیه و آله) انجام دادند؛ در مقطع تاریخیِ بعد، از معرفی خود به‌عنوان حاکم برحقّ حکومت اسلامی خودداری ورزیدند و تشخیص دادند که جهت حفظ و تقویت کیان اسلام، راهبرد دوری از تفرقه و یاری خلفا را در پیش بگیرند و در این راه از هیچ‌ تلاشی نیز دریغ نکردند. 🙏🌺
قلمدار (سعید احمدی)
چالش ویرایش 👇 تعامل کانال قلمدار با همراهان عزیز! اشکالات این متن چیست و چگونه می‌شود آن را رسا و هم
ویرایش مهتری با سپاس از توجه و زحمت ایشان 👇 برای بررسی این موضوع، باید توجه داشت که اوضاع خاص پس از وفات پیامبر، صلوات‌الله‌ علیه، به‌ویژه «مسئله‌ی سقیفه، شروعِ موج ارتداد، به خطر افتادن اسلام و اثر مخرب تفرقه‌ی سیاسی در آن مقطع» باعث شد که امیرالمؤمنین، علیه‌السلام، به مصالح کلی نظام بیندیشد. ایشان پس از مخالفت سیاسی در دوره‌ای کوتاه، راه حفظ و تقویت کیان اسلام را در این دید که به خلفا یاری برساند و تفرقه را از امت اسلام دور کند. امام، جز همان مقطعِ کوتاه، تا زمان رسیدن به حکومت، از معرفی خویش در جایگاه امام و حاکمِ بر حق، خودداری کرد. 🙏🌺
قلمدار (سعید احمدی)
ویرایش فرهنگ با سپاس از توجه و زحمت ایشان 👇 جهت بررسی این موضوع لازم است شرایط خاصّ دوران پس از رحلت
ویرایش بحیرایی با سپاس از توجه و زحمت ایشان 👇 برای بررسی این موضوع، باید به شرایط خاص دوران پس از وفات پیامبر به‌خصوص مسئله سقیفه، شروع موج ارتداد، به خطر افتادن موجودیت اسلام و اثر مخرب تفرقه سیاسی توجه کرد. این‌ها باعث شد که امیرالمؤمنین علی (ع) فقط در دوره‌ای کوتاه، به مخالفت سیاسی برخیزد. بعد از آن بنا بر مصالح کلی، راه حفظ و تقویت کیان اسلام را «یاری به خلفا و دوری از تفرقه» تشخیص داد و در این راه از هیچ‌ تلاشی دریغ نکرد. ایشان جز همان مقطع کوتاه، تا زمانی که به حکومت رسید، از معرفی خویش در مقام امام و حاکم بر حق خودداری کرد. 🙏🌺
می‌دونم خیلی زحمت کشیدن که بفهمن این جمله‌ها چیو می‌خواد بگه. اینو از ویرایش‌های خوبشون می‌شه فهمید. 👏👏👏
یکی از سختی‌های ویراستاری، فهم منظور نویسنده در میان پریشانی و درهم‌ریختگی جملاته؛ اونم چه جملاتی! شاهکار!😁
غسل قلم درنگی درباره‌ی درست‌نویسی ✍سعید احمدی 🌱 گمان کنیم که در صبحی غافلگیرکننده، شغل ما قنادی است؛ مغازه‌ی شیرینی‌جات داریم. اگر دکان ما سرشار و سرریز باشد از انواع حلوا، باقلوا، سوهان، گز و عسل؛ اما پیاده‌رو، راهرو و چشم‌اندازهای آن را خاک و چرک و زباله گرفته باشد، چند نفر، به سمت ما می‌آید و مشتری پر و پا قرص ما می‌شود؟ نوشتن نیز همین‌طور است. ⚪️ گمان کنیم که می‌خواهیم شب‌های عمرمان را فرخنده کنیم و به کام روح پژمرده‌ی خود، از جام تجلی صفات، آب حیات بنوشانیم. اگر خوره‌ و آفت حسادت، تکبر، کینه‌توزی و الباقی این اراذل و رذایل مثل کنه چسبیده باشند به گوش و گرده‌ی جان ما، جایی برای فضائل و کرامات انسانی می‌ماند؟ برای همین است که عالمان اخلاق و سلوک، نخستین گام تهذیب نفس و سیر در کمالات نفسانی و انسانی را «تخلیه» می‌دانند؛ یعنی تا درون را نپیراییم و ناراستی‌ها و نادرستی‌ها را از جان خود نزداییم خیال پرواز در ملکوت و همدمی‌ و هم‌نفسی با فرشتگان را تا «هم فیها خالدون» جهنم خواهیم برد. نوشتن نیز همین‌طور است؛ این‌طور که ذهن، زبان و قلم را از آلودگی‌ها و لودگی‌های کلامی منزه کنیم. ⚪️ جنس سخن ما اگر قند و نبات هم باشد، از چرک و مگس در امان نیست. «درست‌نویسی» وجه دانشی و عملی پرهیز از محرمات و مکروهات است در نویسندگی. اینکه گلستان سعدی همیشه خوش است، فقط از معانی نغز و سخنان پر مغز آن نیست؛ دیگران هم از این دست حرف‌ها کم نگفته‌اند؛ از آن‌روست که سخن‌کده‌ی شیخ جهان‌دیده‌ی شیراز، همیشه بوی آب‌وجارو می‌دهد. فرش اگر بهارستان هم باشد اعتبار و جذابیت خودش را زیر پاهای نشسته و غرق در عرق‌ و بوی زننده از دست می‌دهد. نه فقط سیرت زیبا، که صورت دلربا در عالم نوشتن شرط لازم است. نمی‌توانیم به بهانه‌ی پرمایگی سخن، به چگونگی نگارش و پردازش آن بهایی ندهیم. بسیاری از نارسایی‌ها و نارس‌بودن متون، نتیجه این آفت است که نویسنده نتوانسته یا نخواسته است قلم خود را از نادرستی‌های زبانی پاکیزه و منزه کند. واژه‌ها و جایگاه آن‌ها را به‌خوبی نمی‌شناسد، جمله‌ها به بحران هویت، دچار و گرفتارند، بندها میزان نیستند و آشفتگی و شلختگی مثل شپش از سر و روی متن بالا و پایین می‌رود. اگر نوشتن ذی‌المقدمه است، فهم موضوع «نوشتن درست» مقدمه‌ی آن است؛ مثل رابطه‌ی نماز با وضو و غسل. آیا می‌شود با حدث اکبر و اصغر به نماز ایستاد؟ پاک شو اول، سپس اقامه بگو و قامت ببند. عیب‌ها و آفات عرصه‌ی زبان شاید برای مشافهان و گویندگان، چندان به چشم ننشیند و توی ذوق نزند؛ اما در جهان مکتوب همانند زباله‌ها و لجن‌های ته‌گرفته و رسوب‌یافته‌ی کف نهر است. شنونده چندان فرصت درنگ و دقت در صدای گوینده را ندارد؛ ولی خواننده می‌تواند همه‌ی عمر، به تفرج صنع نویسنده بنشیند و زودتر و راحت‌تر پی‌ببرد که ظاهر و باطن کلام چه حسن یا عیب و چه نزاهت یا علتی دارد. کسی که قلم را محمل و مرکب معانی و بیان خود می‌کند چاره‌ای جز این ندارد که تفاله‌ها و دورریزهای زبانی را به‌خوبی بشناسد و ته‌نشست آن‌ها را اول از ذهن خود بزداید و دوم از قلم؛ چیزی شبیه تخلیه در عالم سلوک، رفت‌وروب در محیط خانه و مغازه و رسوب‌زدایی از کف نهر و رودخانه. 🌱 شب نوزدهم آبان صفر سه https://eitaa.com/ghalamdar/512 🌱 @ghalamdar
ملت‌سرباز آمریکایی در میدان سوریه تحلیلی بر تحولات شام و منطقه غرب آسیا ✍سعید احمدی 🌱 این‌که بشار دیگر اسد نیست به کنار، این‌که ستاره بخت مخالفان سنتی و صنعتی نظام سیاسی سوریه طلوع کرده است به کنار، این‌که عمق راهبردی ایران و مقاومت اسلامی افول کرده یا نه، باز هم به کنار، این‌که شام برای سفیانی سفره انداخته است و دکمه فرایند جهانِ گل‌وبلبل موعود، سبز شده است، بیشتر به کنار. یک چیز را بگذاریم وسط و کلاه خودمان را قاضی کنیم. یک چیز را بنشانیم جلو چشم ادراکات ظاهری و باطنی خودمان و تا می‌توانیم به آن بیندیشیم و تا جا دارد از آن فهم و شعور و درک و عبرت، دشت کنیم. اگر تا پیش از سقوط ملایم یا سخت پرچمِ ستاره‌دار سوریه، همه چیز متن بود، اکنون همه‌اش را باید با چشم حاشیه‌بین دید. اکنون متن، رو آمده و دم خروس باز هم بالا زده است. کور باد چشمی که نبیند! گل باد دلی که عبرت نگیرد و نپذیرد! ⚪️ نقطه ثقل و کانون ماجرا و تحولات جاری، رفتار و کنش «ملت‌سرباز» آمریکایی‌ها در منطقه است. آنچه در سوریه گذشت و می‌گذرد لایه رویین و روبنای ساختار و نقشه‌ای کهنه و قدیمی است که این‌بار از دریچه و صفحه‌ای دیگر به تماشای آن نشسته‌ایم؛ گرگی که سال‌هاست با گله آشناست این‌بار پوست بره ناقلا پوشیده است. به خود بیاییم و به جای پرداختن و سرگرم شدن به حواشیِ متن‌نما و عادات نخ‌نما، بکوشیم تا با درک بهتر و عمیق‌تری به سیاست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی بپردازیم و محکِ ماهیت سیاست‌های غرب در غرب آسیا را به کار بگیریم. اکنون دست‌و‌دل تحلیل‌گران و سیاست‌پردازان، بیشتر به این گرم است که درباره شاخص‌های تضعیف یا تقویت موقعیت ایران، چگونگی تثبیت و افول قدرت و سلطنت اسدها در سوریه یا موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیکی بازیگران محلی و فرامنطقه‌ای چانه بچرخانند؛ ولی هرچه بیشتر پیش بروند از محور اساسی و نکته از مو باریک‌تر ماجرا پرت‌تر و دورتر می‌شوند. ناگزیر نیز، راهی که می‌روند به ترکستان است. بهترین دلالت بر متنِ ماجرا را باید در رفتار و کنش «ملت‌سرباز» آمریکایی‌ها در منطقه جست: اسرائیل. از این منظر و منظره اگر بنگریم و نیک بیندیشیم، آشکارا به متن اصلی تحولات جاری و درک عمیق‌تر از برنامه‌های غرب برای غرب آسیا پی خواهیم برد. ⚪️ کمی بازگردیم به عقب و سری بزنیم به جنگ عراق و افغانستان و سرجنباندن‌های مستقیم و غیرمستقیم «دایه‌های مهربان‌تر از مادرِ حقوق بشر» در سوریه، لیبی، یمن، فلسطین و لبنان و حتی ایران. تحلیل کدام رفتارها نمی‌تواند ما را به خط‌مشی اصلی و همیشگی غرب برای سرنوشت این منطقه برساند؟ کنش‌گری غرب، به‌ویژه ایالات متحده، در منطقهِ همیشه در بحران، نشان می‌دهد بیش از آنکه این حضورها و دخالت‌ها برای سودهای زودگذر یا گوش‌مالی مقطعی باشد، سر در آخور و آبشخور یک ایدئولوژی و رویکرد کلان و دیرپا دارد: تخریب و تسلط. تخریب زیرساخت‌های مادی و فراتر از آن، فروپاشاندن بنیان‌های هویتی، اجتماعی و فرهنگی منطقه و مردم آن. سیاست‌هایی که در نقاب و جمال موجه دموکراسی و آزادی جلوه می‌آرایند؛ اما چیزی که بر جای می‌گذارند ویرانی، وابستگی، آشفتگی، بحران و بهره‌کشی بی‌توقف است. ⚪️ سبک اسرائیلی تخریب زیرساخت‌های سوریه، در فرصت پیش‌آمده، همان شیوه دیرینه نظام سلطه غربی است. این فرصت‌یابی و اقدام عاجل و کوبنده نشان می‌دهد که فروپاشی دولت‌های مقاومت، نه تنها به آزادی و پیشرفت نمی‌انجامد؛ بلکه هر خشت ویران جهان ما، آسمان‌خراشی برکشیده در دنیای غرب است. چند کشور دیگر در منطقه ما باید شخم بخورد تا به این درک برسیم که آبادانی غرب به زلف سیاه و تاریکِ ویرانی جهان ما گره خورده است؟ چه تعداد دولت مستقل دیگر باید فرو بریزند تا بفهمیم که سوغات راهبردهای اساسی سیاست‌های غربی، جز تحقیر و سرسپردگی برای ما نخواهد داشت؟ تهدید جدی غرب، بشارها و جولانی‌ها نیستند؛ «توانمندی‌های بالفعل و استقلال‌یافته»‌ای است که ساده و راحت به دست نیامده‌اند. گلی به جمال سراب‌اندیشانی که تا اسم آمریکا و غرب می‌آید آب لب‌ولوچه‌شان، آبشار نیاگارا درست می‌کند و در اندرونی‌ترین احساسات قلبی خود به طواف کعبه دودگرفته و خون‌اندود ابرهه می‌روند. ⚪️ پیش‌نهاد این است که رصد کنیم و بشماریم که پس از این رعدوبرق‌ها و فرونشستن غبارها، علاوه بر تخریب زیرساخت‌های مختلف سوریه، چند دانشمند و متفکر سوری سر به نیست یا کشته شده‌اند! از این آب گل‌آلود، چند تن ماهی‌، بهره‌ی شکم سیری‌ناپذیر غرب بوده است؟ https://eitaa.com/ghalamdar/513 منتشر شده در رحا مدیا https://rahamedia.net/?p=7363 قم، بیست آذر صفر سه 🌱 @ghalamdar
1117200129_484023680.mp3
49.01M
🔊 صوت سخنان تحلیلی و تبیینی امام خامنه‌ای، مدظله‌العالی، رهبر و پرچم‌دار مقاومت درباره نظام سلطه و حوادث منطقه تاریخ: ۲۱ آذر ۱۴۰۳ 👇 https://eitaa.com/ghalamdar/514 🌱 @ghalamdar
دیوار دانشگاه تهرانسعید احمدی 🌱 امشب در هوای سرد و سوزناک دم‌دمای زمستان چهارصد و سه، از سینما فلسطین تا سینما بهمن در میدان انقلاب قدم زدم. قدم‌زدنی از جنس «راه رفتن با دل، نه پا». دلم گاهی هوای دوست، آشنا، رفیق یا حتی نارفیقی می‌کند، گاهی هم هوس چیزهایی که انگار از یک عمر دیگر آمده‌اند؛ مثل کتاب. این بار هوای کتاب زده به سرم و چه جایی بهتر از خیابان انقلاب؟ از تئاتر شهر تا کارگر. برای من این خیابان همیشه کتاب‌سرا بوده؛ درست همان‌طور که خیابان فلسطین، عینک‌سراست؛ عجب حکایتی دارند این و آن! ⚪️ آن‌قدر عینک در خیابان فلسطین هست که انگار اگر همه مردم جهان بخواهند دنیا را با عینک نگاه کنند، این‌جا کم نمی‌آورد. نمی‌دانم چرا و از کی، این گذر شمالی‌ـ‌جنوبی، شده است مهد عینک. شاید چون هر کسی با عینک خود، دنیا و حتی فلسطین را می‌بیند. شاید هم چون این‌جا و این دور و بر، گذر کتاب‌خوان‌ها و کتاب‌بازهاست؛ آخر سر باید چهارچشمی به معشوقه‌های خود زل بزنند. ⚪️ آدم‌های این خیابان‌ها شاید ظاهرشان تغییر کرده باشد، اما حال‌وهوایشان نه. هنوز هم بوی همان روزگار نوجوانی‌ام را می‌دهد؛ وقت‌هایی که برای خرید بوم نقاشی، قلم‌نی و ابزارهای تحریر و ترسیم به این خیابان‌ها سر می‌زدم. چه روزهایی بود! «دل خوش سیری چند». آن روزها یار غارم کتاب‌هایم بودند و قلم‌موهایم. ⚪️ امشب اما قصدم تنها قدم‌زدن و دیدن است. به خیابان دانشگاه که می‌رسم، آرامش آن مثل نگاه مادربزرگ است؛ بی‌صدا اما عمیق. این‌جا سمت دانشگاه تاریک‌تر از آن سوی خیابان است؛ مغازه‌ای نیست که نوری بدهد یا شوری بیافریند. از چراغ سبز چهارراه می‌گذرم. نیت می‌کنم سمت روبرو بروم؛ اما دیوارها با نرده‌های سبز و کشیده دانشگاه تهران، دل و نگاهم را می‌ربایند. اگرچه می‌گویند «دیوار موش دارد» این‌جا دیوارهایش هوش و گوش و صدا و نجوا دارند. صلای فرزانگی و بزرگی می‌دهند این دیوارها. ⚪️ کنار دیوار قدم می‌زنم. عابران کم‌اند. گاهی دختری مکشفه و گاهی محجبه، گاهی پسری با موهای مجعد و لباس‌های ریش‌ریش و گاهی مرتب و اتوکشیده. روی نرده‌های دانشگاه تابلوهایی گذاشته‌اند. اول گمانم به تبلیغات بازرگانی یا شعارهای سیاسی رفت؛ از همان‌ها که می‌گویند «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد». نزدیک‌تر که می‌شوم، می‌بینم انگار فرق دارد این‌ها با هر چیز دیگری که تا حالا روی دیوارهای شهر دیده‌ام. عکس‌ها و زندگی‌نامه مفاخر علمی دانشگاه تهران است از تأسیس تا اکنون، با نام و عنوان میراث هزار و هفتصد و پنجاه و هفت سال سنت آموزش عالی در ایران‌. مکث می‌کنم و عکس می‌گیرم. با خودم می‌گویم: «دیوار این‌جا کتابی است بزرگ، قطور، باز و ابدی». این جنس کار، تحسینم را برانگیخته است. 🌱 شب بیست‌وسوم آذر صفر سه 👇 https://eitaa.com/ghalamdar/515 🌱 @ghalamdar
پیوست یک دیوار دانشگاه تهران
پیوست دو دیوار دانشگاه تهران
پیوست سه دیوار دانشگاه تهران
زبان سنگین و لکنت حوزوی‌دانشگاهی یادداشتی برای وحدت حوزه و دانشگاه ✍ سعید احمدی 🌱 زبان، ابزار بی‌زبان آدمی‌زاد است برای گفتن و شنواندن، برای بیان و فهماندن، برای رساندن معانی و مقاصد ذهنی به دیگران؛ اما گاهی، همین زبان، که قرار است پل باشد، می‌شود دیواری سنگی، سرد و بلند در یک بن‌بست همیشگی. میان که و که؟ بین چه با چه؟ میان طلبه و دانشجو و بین حوزه با دانشگاه. دو مرجع علمی که سال‌هاست می‌کوشند راه‌های تعامل و تفاهم، بلکه سطحی از وحدت را بیابند و بپیمایند. مشرب یکی شرقی است و دیگری غربی؛ چرا؟ چون اغلب متون و منابع هر کدام، منشأ و مجرایی جداگانه دارد. آن یکی عربی و اسلامی و آن دیگری غربی و مادی. زبان هرکدام نیز سال‌هاست که در دایره‌ی خود به ورزیدگی و ته‌نشینی رسیده است. هرکدام چنان آغشته به اصطلاحات و تعابیر خاص خودش است که گویا لهجه و گویشی دیگر شده‌اند از زبان فارسی. حوزه، زبانش عربی است، پیچیده، عمیق، پر از اصطلاحات فقهی، اصولی، کلامی و فلسفی و گاهی چیزهایی که در اکنون زبان و ادبیات عربی نیز یافت نمی‌شود. جدای از محسنات آن، که جای سخن و بحث درباره‌اش، نه اکنون و نه این‌جا است، حرف‌وحدیث از آش شوری است که صدای طلبه‌های نسل امروزین را هم درآورده است. دانشگاه، اما زبانش غربی است. آکنده از عبارات و اصطلاحاتی که حاصل برگردان متون کهن و نو دانش معاصر است؛ اگرچه تا حدی ساده‌تر و عامه‌فهم‌تر به نظر می‌رسد، این نیز گرفتار یک جور از خودبیگانگی زبانی است. هر دو با بیش‌وکم به‌گونه‌ای از «تصلب شرایین» زبانی دچار و گرفتار آمده‌اند. ⚪️ طلبه، دانشجو و استادان‌شان فارسی فکر می‌کنند؛ ولی آمیخته سخن می‌گویند و می‌نویسند. این دو، وقتی می‌خواهند سر یک میز بنشینند، گفت‌وگو کنند و به تبادل آرا و افکار خود بپردازند و تأثیر و تأثر داشته باشند، نخستین مشکل و اشکال‌شان همین دوگانگی زبانی خواهد بود. جوری که پیش می‌آید، انگار هر کدام دارند با گوش ناشنوای دیگری حرف می‌زند. دو مرغ‌ خوش‌خوان و خوش‌گو که قندپارسی را با نبات و پولک عربی و لاتین در هم آمیخته‌اند و معجون غریب‌وعجیبی ساخته‌اند که نه این است و نه آن. با این اوصاف و احوال، هر دو می‌خواهند به تعامل و مفاهمه هم برسند. آیا شدنی است؟ ⚪️ استادی که برای طلبه‌ی نسل و عصر دیجیتال با زبان عهد تیرکمان‌شاه تدریس می‌کند، شاگرد بخت‌برگشته‌اش چاره‌ای ندارد جز اینکه زبان به‌کام بگیرد و هر طور شده راهی برای فهم و درک منویات معظم‌له بیابد و خود را از «حضیض من لایتلبس بالمبدأ» به «مقام شامخ من یتلبس بالمبدأ» برساند تا او نیز بشود استادی دیگر با همین زبان و بیان برای «جدیدالورودها» و «هکذا فعلل و تفعلل». آن‌وقت تعامل این صنف و قشر گرفتار به زبان نامأنوس و خاص، با دانشجو چگونه است؟ همین استاد اگر بخواهد با و بی‌مناسبت یا از بد و خوب حادثه چیزی از احکام، عقاید و معارف را در بیان، مثل سخنرانی و تدریس یا با قلم، مثل کتاب و مقاله، تحویل گوش و هوش ترمی‌واحدی‌ها بدهد، اصطلاحات لایه‌لایه و پر ابهام او چه می‌کنند با یک مغز توییتری و اینستاگرامی و خیابان‌انقلابی؟ آیا حال و حوصله‌اش را دارد خودش را از جمله‌ی اول به جمله دوم و دیگر بیانات و افاضات برساند؟ ⚪️ می‌رسد آیا زمانی که زبان حوزه را ساده و شیوا و رسا ببینیم؟ اگر چنین شب یا روز قدری فرا برسد، نه‌تنها ستاره بخت طلبه‌جماعت طلوع می‌کند، بلکه امکان ارتباط، تعامل و دادوستد معانی میان حوزویان و دانشگاهیان به فصل وصال خود می‌رسد. ⚪️ حیف است ناگفته بگذارم این را که ساده‌سازی، نه یعنی گرفتن عمق و بار علمی کلام؛ بلکه یعنی آشکارسازی معنا یا معانی گرفتار در حجاب الفاظ و عبارت‌های فخیم و ثقیل؛ زیرا زبان ابزار است؛ نه غایت. اگر حوزه بخواهد تأثیرگذار بماند، لازم است فکری به حال و روز زبانش بکند. از عبارات و اصطلاحات مکروه، قبیح و غامض دست بکشد و به زبان روشن و شفاف رو بیاورد. آب که از سرچشمه گل‌آلود باشد، چگونه تشنه‌ای را در پایین‌دست سیراب می‌کند؟ نه این‌که دنیای ما، عالم «کون و فساد» است، دور از ذهن نیست که «خلع و لبس» در زبان نیز پدید بیاید که آمده است؛ پس برای «حسم ماده‌ی فساد» باید فکری کرد و چاره‌ای ساخت. ⚪️ بپذیریم که نسل جدید، با زبان‌های پشت دیوار حجره‌ها و مدرس‌ها انس و ارتباط نمی‌گیرد. چندتا طلبه می‌فهمند «مدظله الوارف، ضرس قاطع و حیز انتفاع» یعنی چه؟ و قس علی هذا؛ چه برسد به دانشجو. ⚪️ راه و راهبرد، اما ساده است و در دسترس. دقت، همت و شهامت می‌خواهد. این زبان را باید از زندان هارون‌الرشید رهانید. دیوارها را برداشت. پلی ساخت که حوزه و دانشگاه را به هم برساند. پلی از جنس «زبان معیار». معبری که فهم را هموار کند و تعامل را ممکن. همین و بس. 🌱 قم، بیست‌وپنجم آذر، صفر سه منتشر شده در رحا مدیا 🌱 https://eitaa.com/ghalamdar/527 @ghalamdar