#با_شاعران
حکایت بیداری
سعدی شیرازی (قرن هفتم)
ویرایش و تنظیم: قلمدار
🌱
فرو رفت جم را یکی نازنین
کفن کرد چون کرمش، ابریشمین
به دخمه برآمد پس از چند روز
که بر وی بگرید به زاری و سوز
چو پوسیده دیدش حریرین کفن
به فکرت چنین گفت با خویشتن
من از کرم برکنده بودم به زور
بکندند از او باز کرمان گور
در این باغ سروی نیامد بلند
که باد اجل بیخش از بن نکند
قضا نقش یوسفجمالی نکرد
که ماهی گورش چو یونس نخورد
دو بیتم جگر کرد روزی کباب
که میگفت گویندهای با رباب:
دریغا! که بی ما بسی روزگار
بروید گل و بشکفد نوبهار
بسی تیر و دیماه و اردیبهشت
برآید که ما خاک باشیم و خشت
(بوستان، باب نهم، بخش هفتم)
#اردیبهشت
🌱
@ghalamdar