.
.
👒🥀جان او ۶۵ کانال قلمداران
#خانم_ابراهیمی👇🏻
پارت پُر و پیمانی بود .
از همانها که وقتی استارت خواندنش را می زنی ، دلت هوایی می شود و نمی خواهی به این زودی ها به آخر برسی .
می خواهی زودتر از هر شب لحظه ی خاموشی برسد .بوسه ی شب بخیر را بزنی به پیشانی خانواده و زودتر به کنج خلوتت بخزی .
پناه ببری به خاطرات ، به یا دگاری های زمان .
کل کتاب شعرهایت را زیر و رو کنی دنبال شعری ،غزلی ،قصیده ای که آرامت کند.
...که خودت را قانع کنی که
در زمانی درست ، در مکانی درست هستی وبهترین تصمیم ها را گرفته ای .
تکه ای قند را توی استکان چای بهم می زنم و به تلخی تعریف" دکتر پروانه"
از صبر فکر می کنم .(صبوری به معنای انفعال نیست) و همین تلخترَش می کند.
دکتر درست می گوید. ولی من فکر نکنم صبر در مورد جرم محسن حتی اگر به دیده ی بیماری نگاهش کنیم نتیجه بدهد .
لعنت خدا بر کسی که از درگاه خداوند چاره ساز نا امید شود ، اما اینجا علم روانشناسی ِ خالی را به طرزی مایوس کننده از درمان عاجز می بینم . اینجا فقط عشق چاره ساز است وبس .
از آنجا که گل بی خار فقط خداست ! و عاشق اگر واقعا عاشق باشد به خواست خودش تمام خارها را به جان می خرد .
پروانه نه که صبوری کند نه که دلبری کند که باید فقط پروانگی کند وپیله ی عشق را جانانه تر بتند...
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
رهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
می خوانم و ادامه می دهم تا می رسم به آنجا که پروانه سرش را پایین می اندازد و احساس می کند تمام زندگی را باخته . دلم می خواهد بگویم سرت را بالا بگیر عزیز، آنکه سرش باید پایین باشد تو نیستی .
و چه بد حسیست این اولین حس که به سراغ فرد خیانت دیده می آید.چه زن باشد ، چه مرد .
( حس عزت نفسی به فنا رفته ).
حس باخت از رقیبی قدَر ، در جنگی نابرابر...
مدام این سوال به ذهن متبادر می شود که من چه کم داشتم ؟کجا کم گذاشتم ؟
و جواب شایسته ی دکتر پروانه که تو مقصر نیستی و این افراد اگر بی نقص ترین پارتنر را هم داشته باشند باز ناتوان از برقراری ارتباط هستند.
مسئله ی دیگری که ذهنم را درگیر کرده اینکه واقعا چرا بعضی افراد شرطی شده اند که ته هر به آغوش کشیدنی باید به رابطه ختم شود ؟!
در حالیکه هر هم آغوشی عاشقانه ای قبل از هر چیز دیگر بایدفقط به "تکامل "ختم شود !
واقعا دکتر حق دارد ، اینکه به پروانه میگوید مجبور نیستی بمانی بسازی و بسوزی . مطمئن ترش هم می کند :قانون پشتته😏
آدم یاد همان جمله می افتد حق را کی داده و کی گرفته ! حق را باید
در وهمسایه ، فک وفامیل ، چقال و بقال بدهند که از مشکلات تو بیخبرند و
با نگاهشان و پچ پچه هایشان ، حسابی حالیت میکنند که حق دست کیست .
آنها خیلی زود حق نفس آرام کشیدن را از تو می گیرند و زَهره ات را با تیزی نگاهشان می ترکانند.
پروانه جان بیا حالا که این همه محسنت را دوست داری به لحظه های بی او فکر نکن.
(به جان هم او )
که نه خواهر ، خواهری می کند برایت ،آنهم پریسا😉با این وجنات!)
و نه برادر پناهت می شود .
کاش عشقت را دور نیندازی ، اویی که به وقتش تنها ناجی شد برایت .
می توانی این رابطه را تعمیر کنی و از یاد نبری .
اصلا تو بگو
به جز او کدام رود ناجی( لب تشنگی ) بود ؟به جز او آغوش کدام باغ سایه گاه خستگی شد ؟
اجازه بده یکبار دیگر از خودش دفاع کند . اصلا شاید قضیه جوری که تو تصور می کنی نباشد . از عشقت دست نکش که بعدها حسرت دیوانه ات کند .
لطفا بیا و تنها به قاضی نرو .
از مطب که بیرون می آیی به وسعت زندگی خیره شو !
هر کسی چاله چوله ای دارد که برای پر کردنش دارد زورش را می زند ، یکی می خندد ، آن یکی می خرد ، یکی لحظه هایش را دود می کند و می سپارد به هوا .
شور و شوق زندگی را ببین .
از شاعر بشنو : بگذر از این رنج و از این دلتنگی
چرا جام محبت را بشکستی؟
نمی خواهی زِ سر گیری سرمستی؟
به دنیای فراموشی دل بستی؟
برخیز!
شوری در
دلها کن...👒
https://eitaa.com/joinchat/773914688Cebfbca7170
لینک تالار👆👆👆👆👆
لینک پیام ناشناس هم که داری؟👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
https://daigo.ir/pm/ahmmHX
‼️👆👆👆👆👆👆‼️