eitaa logo
قلم های بیدار
138 دنبال‌کننده
119 عکس
42 ویدیو
2 فایل
کانال شعر قلم های بیدار
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 مافوق حماسه ها محرم آمد و آفاق، مات و محزون شد غبار محنت این خاکدان به گردون شد به جامه­ های سیه کودکان کو دیدم دلم به یاد اسیران کربلا خون شد به یاد تشنه لبان کنار نهر فرات کنار چشم من از گریه رود کارون شد چو بر حسین بگریی به حشر خندانی هر آن دو دیده که نگریست، سخت مغبون شد چه آتشی است که می جوشد اشکها گوئی که چشمها همه کارون و سینه کانون شد چه نوحه داشت سر نعش نوجوان حسین هزار حیف که لیلا ز غصه مجنون شد به سوز و ساز رباب شکسته دل پرسم که شیرخواره به خون غرقه از چه قانون شد سر و بری که رسول خداش می بوسید بزیر سُم ستوران خدای من چون شد چه عالمی است که از بهر مهلت یک شب شبیه شیر خدا نزد روبهی دون شد گرفت مهلت و برگشت رو به خیمه ی شاه به خاکبوسی آن خرگه همایون شد امام گفت خدا یار تو که امشب نیز توان به راز و نیاز خدای بیچون شد سپس برادر با جان برابر از برِ شاه برفتنِ سوی شط فرات مأذون شد نخورد آب که لب تشنه بایدم جان داد به دوش، مشکِ پر آب از شریعه بیرون شد به بازوان قلم، مشک آب بر دندان شهید گشت، سماوات محو و مفتون شد فدای همت و مهر و وفای تو عباس که قدّ هر الِفی پیش قامتت نون شد حماسه ای است حسین از حماسه ­ها مافوق هر آن حماسه که در وی رسید مادون شد به عصر فردا آتش زدندشان به خیام چنانکه شعله ی آتش به چرخ وارون شد به خیمه ­های امامت چنان زدند آتش که آهوان حرم سر به دشت و هامون شد رسید نوبت زینب که شیرزاد علی است جهان به حیرت از این سربلند خاتون شد به دوش، پرچم آتش گرفته ­ی اسلام به قصرِ ابن زیاد و یزید ملعون شد چنان بکوفت به تبلیغ، دستگاه یزید که خود یزید چو مار فسرده افسون شد حسین عائله با خود نبرده بی تدبیر که غرق حکمت او فکرت فلاطون شد یزید جلوه ی کار حسین می پوشید ز زینب است که این جلوه روز افزون شد از این مبارزه بشکفت خاندان علی چنانکه نسل پلید امیّه موهون شد سه سال بعد تنی ز آنهمه سپاه یزید نبود زنده چنان آسمان دگرگون شد بنی امیه و آن دستگاه فرعونی همان فسانه ی فرعون و گنج قارون شد ولی حسین، علمدار عشق و آزادی لقب گرفت و شهنشاه ربع مسکون شد تو شاه دین چه جهادی به راه دین کردی که مکه هم، به تو ماه مدینه مدیون شد خوشا به حال شما ای فدائیان حسین که دین به خون شماها رهین و مرهون شد چو نیک می نگری زنده این شهیدانند وگرنه هر بشری زاد و مُرد و مدفون شد یزید نخله ی اسلام، ریشه کن می خواست حسین بود که دین زنده تا به اکنون شد سفینه­ های نجاتند جمله معصومین ولی سفینه ی او رشک فلک مشحون شد کنون مقابر این ها بود زیارتگاه کدام زنده به این افتخار مقرون شد تو شهریار، به مضون بلند دار سخن هر آن سخن که جهانگیر شد به مضون شد @ghalamhaye_bidar