#هجو_آل_سعود
قلم بردار و دعبل باش ، شاعر جنگ یعنی این
((برای رمی شیطان سعودی)) ، سنگ یعنی این
حقوق بی بشر هجوی که می خنداندت اما
در اندوهت شکیبا باش ، هان ! دلتنگ یعنی این
بگو از رقص شمشیر مدرنیته کنار جهل
طواف رقص اعرابی جاهل ، ننگ یعنی این
رها کن تیرهایت را ، هجا پشت هجا بنویس
حماسه واژه های توست ، ضرباهنگ یعنی این
بکش بر دوش دارت را ، بگو هجو ستمگر را
قلم بردار و دعبل باش ، شاعر جنگ یعنی این
#بتول_محمدی
@ghalamhaye_bidar
به بهانه ی سالروز آغاز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی، تقدیم به مادران مفقودالاثر
نشسته چادر خود را رفو کند برود
به شوق آن که تورا جستجو کند برود
امیدوار و مصمم کشیده در آغوش
دوباره پیرهنت را که بو کند برود
دوباره نیست کسی مثل نوجوانی تو
که چند پرسش لرزان از او کند برود
میان این همه زن یک نفر شبیهش نیست
که پیش او نفسی گفتگو کند برود
کجاست آن که تمام تعلقاتش را
رها کند، سپر آبرو کند برود؟!
غروب، روبروی صحن جامع رضوی
نشسته اشک غمش را وضو کند برود
کنار پنجره فولاد تا سحر باید
دوباره گریه کند، آرزو کند، برود
دوباره چادر و دندان! دوباره مادر تو
نشسته چادر خود را رفو کند برود!
#علی_سلیمیان
@ghalamhaye_bidar
#نذرشهید_بی_سر_محسن_حججی
غریب رفته و حتی غریب می آید
کسی که از سر کوی حبیب می آید
دوا از اوست نه از ما ، ولی اگر عاشق
کمی به درد بسازد طبیب می آید
نجیب زاده ی نصف جهان! در این تصویر
چقدر پشت سرت نانجیب می آید
آهای لشکر ابن زیاد کوچه دهید
به روی دست ، سری بی شکیب می آید
سلام محسن بی سر بمان کمی که مسیح
به احترام تو پای صلیب می آید
یکی بگوید ، پیراهنش چرا خاکی است
مگر ز دیدن خدالتریب می آید ؟
عچیب نیست تمام محاسنش سرخ است
که از زیارت شیب الخضیب می آید
چقدر لاله ی دور از وطن ! ز رگ رگ تو
صدای روضه ی یابن الشبیب می آید
ببین چه رایحه ای از شکوفه های تنت
میان شعرِ منِ بی نصیب می آید
میان خاک ، تنت را بهارها شستند
چقدر از بدنت بوی سیب می آید
شهادتِ تو به دارالاجابه امضا شد
چه کارها که ز امن یجیب می آید
نخوانده اید که یامحسنُ بحقِ حسن؟
حسن به محسنِ بی سر عجیب می آید
#عباس_شاه_زیدی(خروش)
@ghalamhaye_bidar
همین که طاقتِ ما سر رسید برگشتند
رفیقهای قدیمی شهید برگشتند
خدا همان دمِ اول، شهیدشان میخواست
به هیاتی که خدا آفرید برگشتند
اگرچه بر تنِ این سروها جراحاتیست
خدا گواه که اینان رشید برگشتند
ستارههای سحرخیز از هیاهوی شام
همه به دامنِ صبحِ سپید برگشتند
پیِ خدا به مصافِ یزیدیان رفتند
خداشناستر از بایزید برگشتند
نگو به دور سفر کردهاند؟ دور چرا؟
به اقربُ مِن حَبلِ الورید برگشتند
به مادران به صدای بلند مژده دهید
چرا شکسته خبر میدهید برگشتند
کدام عید مبارکتر از شهادت بود؟
عزا چرا؟ که سحرگاهِ عید برگشتند
خلاصه قافلههای امیدِ ما رفتند
و دشمنان همگی ناامید برگشتند
#میلاد_عرفان_پور
#لشکر_فاطمیون
#مدافعان_حرم
@ghalamhaye_bidar
از سر گذشتی در غروبی سرخ
از جان گذشتی در شبی بیدار
ای آخرین مضمون بی مانند
ای اولین تصویر بی تکرار
موج نگاهت رنگ دریا بود
لبهای خشکت نوحه ساز عشق
ذکر حسین آهنگ قلبت بود
روح بزرگت در نماز عشق
آغاز راهت با زیارت بود
اصرار کردی تا اسارت شد
راضی شدی هر چند با قسمت
پایان تقدیرت شهادت شد
هر روز عاشورای عاشق هاست
هر جا که یاد کربلا با ماست
با سر به پابوسی اگر رفتیم
هستیم حتی پای قربانگاه
با نغمه ی لبیک یا زینب
با پرچم زیبای ثارالله
#محمدحسین_صفاریان
#مدافعان_حرم
#شهید_محسن_حججی
@ghalamhaye_bidar
رفتی و مانده ام که تنت را بیاورند
یوسف شدی که پیرهنت را بیاورند
هر لحظه در کنار خبرها نشسته ام
شاید پیام آمدنت را بیاورند ...
لب تشنه در کدام بیابان غربتی
تا کربلای گم شدنت را بیاورند
در کاروان خسته نشانی ندیده ام
گفتم به جای گل ، کفنت را بیاورند
بر سنگ بی مزار دلم ، گریه میکنم
ای کاش لااقل ، بدنت را بیاورند...
#شهاب_مرادی
در حال و هوای این روزهای خانواده ی #شهید_حججی
@ghalamhaye_bidar
برای بازگشت پیکر شهید حججی
خبر آمد به وطن پیکر بی سر آید
وطنم غره به خود باش که دلبر آید
خبر آمدنش بوی شقایق دارد
عطشی داشته این لاله که پر پر آید
همه ی پیکر او خسته ی خنجر ، اما
به تنش گرد حرم هست ، معطر آید
کفنش هست برای پدرش صد تکه
دل این حادثه لرزید که اکبر آید
وطنم ناله بزن گریه بکن حق داری
که به خاکت به خدا داغ مکرر آید
سر سردار حرم باد سلامت ، آری
که به پای قدمش این همه بی سر آید
#محمدرضا_قناعتی
@ghalamhaye_bidar
در استقبال از شهید بازگشته از سفر #محسن_حججی
سرت سلامت مسافر من ! اگرچه سر در بدن نداری
تو رفتی و طاقتم سرآمد چرا سرِ آمدن نداری
خوشا پریدن ، ز شاخه جَستن ، رهیدن از قید پیکر و تن
تو اهل وصلی تو از رسیدن که عُلقه ی ما و من نداری
ز عشق آیا بگو چه دیدی قفس شکستی و پر کشیدی
چُنان که آسیمه سر دویدی کم از اویس قرن نداری
شهید افتاده بین میدان ! به خاک و خون خفته در بیابان!
بمیرمَت ای شهید عریان! نبینمت پیرُهن نداری
بگو تو از کربلا عزیزم ، از اِرباً اِربا بگو عزیزم
فغان کن اما بگو عزیزم چه شد که بر تن کفن نداری
دعای مادر ! بیا اثر کن ، شب فراق مرا سحر کن
بیا از این کوچه هم گذر کن مگر تو فرزند و زن نداری
کبوترِ از قفس پریده ! زمان برگشتنت رسیده
خوش آمدی مقدمت به دیده ، نگو که میلِ وطن نداری
#محسن_ناصحی
@ghalamhaye_bidar
◀️ شعری از گروه #حریم_حرم
در استقبال از پیکر مطهر شهید حججی:
از شام، رو سپید می آیند عاشقان
در هیئت شهید می آیند عاشقان
بیرق کجاست؟هیئتیان را خبر کنید!
با روضه ای جدید می آیند عاشقان
دلدادگان زینب و زهرای اطهرند
این لاله های سرخ که این گونه پرپرند
روزی مدافع حرم دختر علی
حالا به عطر چادر مادر معطرند
دلبستگان جلوهی دنیا نبوده اند
وقت نبرد، اهل مدارا نبوده اند
ما هم برای حفظ حرم سرسپرده ایم
آنها در این مبارزه تنها نبوده اند!
□□□
اي آشنا به روضه ي مقتل! خوش آمدي
برگشته است از سفري دور، پيكرت
اي از تبار عشق! خودت روضه را بخوان!
تعريف كن چگونه سرافراز شد سرت؟!
این سر که از تبار شهیدان کربلاست
با عشق وصلِ روی حسین، از بدن جداست
چشمان بسته ی تو که حسن ختام نیست!
سر دادنِ تو تازه سرآغاز ماجراست
در روزگار عافيت و عصر فتنه ها
نازل شده است آيهي حق از نگاه تو
اي سرّ سربريدهی مكشوف! همچنان
عطر حسين میوزد از قتلگاه تو
مثل تو از حسین گرفتیم درس عشق
آزاده ایم، پر تب و تابیم، محکمیم
گندم نمی خوریم و به ذلت نمی رویم
شاگرد مکتب رمضان و محرّمیم
مدیون مادران شهیدیم تا ابد
آری چقدر امّوهب دارد این وطن
ما از حسین، غیر شهادت نخواستیم
از داغ لاله هاست که تب دارد این وطن
صف در صف آمدیم به تشییع پیکرت
با اشک های جاری و با یاد کربلا
بر تو چه رفته است که با بازگشتنت
بوی محرم آمده، حی علی العزا...
سرمشق راهیان حرم، عشق زینب ست
رفته ست تا ابد سر عشاق زیر دِین
بر دل نشسته داغ جوانان ولی نشد
روزی شبیه روز عزای تو یا حسین...
🌱 شاعران:
#زهرا_سپهکار
#زینب_احمدی
#سیده_نرگس_میرفیضی
#نعیمه_آقانوری
#فاطمه_عارفنژاد
#فائزه_زرافشان
#مینا_غلامی
@ghalamhaye_bidar
آوردهاند پیرهن خونی از بهشت
پیغمبرم! ردای رسالت مبارک است
برخیز و آیههای جنون در جهان بخوان
آغاز سرخِ موسم بعثت مبارک است (معصومه فراهانی)
نسیم عشق تو پیچیده در مداین ما
شهید مجلس حسن حسین! محسن ما! (علی محمد مؤدب)
سر تا سر زمین شده یک زندان خورشید دور حادثه سرگردان
دنیا و هرکسی که در آن مانده است مصداق حال سورهٔ زلزال است (حامد صافی)
ارائه شده در #انجمن_شعر_نارنج
@ghalamhaye_bidar
#قتل_عام_مسلمانان_میانمار
قتل
عام و خاص ندارد
اتفاق می افتد
جایی دور یا نزدیک
که هیچ دوربینی نفس نمی کشد!
چشم گوش تیز کن
لای همین برفک ها
ضجه ی کودکی است
خط خطی شده با پوتین!
و ما به نزول لنز
بیشتر نیاز داریم
تا بارانی که بشوید همه چیز را
وقتی قحطی آه
از آب بیشتر است
فرقی نمی کند
خشکسالی در چندسالگی اش بسر می برد!
خواب روز به روز عمیق تر می شود
آنقدر که مدام
هفت مار کوچک
هفت مار بزرگ را بخورند
هیچ پیامبری از راه نرسد
تا رها کند دوربینش را
و شکار شوند مارها!
رمال ها
جهان را گرفته اند
طلسم می شویم
با صفحه ای نورانی
که روز به روز تاریک است
عده ای میان مارها
خط خطی می شوند
تا شبکه ها
همچنان پخش کنند
تصویری را
که برفکی است!
قتل
عام و خاص ندارد!...
#سیدمجید_موسوی
@ghalamhaye_bidar
🔸سروده میلاد عرفان پور در واکنش به نسل کشی مسلمانان در #میانمار
به این آتش برس! هیزم مهیا کن! مهیاتر!
گلستانیم ما در آتش نمرود، زیباتر
مهیا کن که ما از آتش شیطان نمی ترسیم
که در آغوش آتش می شود ققنوس ماناتر
خبر، از دود آه ما به دلها می رود مادام
تو با هرشعله نفرینی تری هر شعله رسواتر
تو مثل شعله ها با نعره مستانه ات دلخوش
و ما را ناله ای مانده ست از فریاد، گیراتر
دریغا پیرو بودا به کار زنده سوزاندن
دریغاتر از این غوغای خاموشی! دریغاتر !
شما را مردگانی هست - سر تا پای در آتش-
شما در زندگانی نیز می سوزید، پیداتر
بسوزانیدمان ،خورشید محشر نیز در راه است
خدا، تنها خدا با ماست با مایی که تنهاتر
اغثنا یا غیاث المستغیثین! راه دشوار است
اگرچه نیست در رنج سفر، از ما شکیباتر
#میلاد_عرفان_پور
@ghalamhaye_bidar