قلمزن🇵🇸
کوچولوی 180 روزهی من! حالا دیگر داری صاحبِ #شخصیت میشوی، صاحبِ #خواستن و #نخواستن، تلاشهایت رنگ
"پسرم!
هم اکنون که در آغوشم آرمیده ای و نفس های آرامت نشان میدهد به خوابی عمیق فرو رفته ای، کمی آن طرف تر در سرزمینی مقدس، مردمانی رنج کشیده شاهد عظیم ترین جنایت تاریخ اند. خیلی از آن ها که زنده مانده اند حالا احتمالا دارند توی آوار بیمارستان بمب خورده دنبال جسم بی جان عزیزشان میگردند. فلسطین سالهاست که حتی فرصت عزاداری ندارد.تو حالا آرام گرفته ای اما مادرت دل نگران کودکان غزه است. دل نگران مادرانی که امشب طفلی ندارند که در آغوششان آرام بگیرد.
طفلِ تازه نفسِ سرد و گرم روزگار نچشیده ام!
مظلومان عالم حالا بیش از همیشه چشم به راه
ولی خدایند. کسی که با آمدنش دیگر خون هیچ کودکی به ناحق ریخته نمیشود. این روزها همهی ما دلمان دارد از غصه میترکد اما با وعده روز موعود مرهم میگذاریمش.
امشب، آرام، طوری که آب توی دلت تکان نخورد توی گهواره میگذارمت و با قلبی آکنده از درد اما امیدوار، از خدا میخواهم که سرباز جبهه حق باشی..."
#غزه
#فلسطین
#بیمارستان_المعمدانی
"مامانِ محمدحسین"
@ghalamzann