#شکایت_مادرانه
#نمیبخشیم
آقای #تتلو
با این قصه تکراری که قبلا چه بودی و در اثر تقصیر دیگران! چه شدی، کاری ندارم، اما آنچه هستی و آنچه طی این سالها انجام دادی برایمان مهم است!
آمدم بگویم من و همهی #مادران این سرزمین، #شاکی_خصوصی تو هستیم، شکایتی که هرگز پس نخواهیم گرفت و هرگز قابل بخشش نیست.
اشتباه نکن! اصلا بدن نقاشیشدهات به من ربطی ندارد، رپ میخوانی یا پاپ میخوانی یا کنسرت فلان و بهمان برگزار میکنی هم به من ربطی ندارد،
اما به من و همه مادران ربط دارد که مهسای ٩ ساله، استوری بگذارد و اشعار #کثیف تو را دابمسش کند، به من و همه مادران ربط دارد که روناک ١٢ ساله حرفهای #رکیک تورا استوری کند و هشتگ بزند #سلطان،
به من و همه مادران ربط دارد #معصومیت دخترک نوجوانی که برای دیدن تو میآید و تو نابودش میکنی، به من و همه مادران ربط دارد همهی بلاهایی که بر سر #کودک و #نوجوان این سرزمین آوردی و و قابل جبران نیست!
آقای تتلو!
آدمیزاد میتواند به جایگاه #شیطان برسد و حتی دست شیطان را از پشت ببندد و ما این را با تو فهمیدیم، تو به قدر معصومیتی که از فرزندان این آب و خاک گرفتی، محکومی، صدها مادر شاکی خصوصی تو هستند، هزار روضه از #خوب_بودن و #بد_شدنت هم که بخوانند، کسی دلش برایت نمیسوزد،
ما شکایت داریم و به خاطر تکتک لحظاتی که مستانه و خمار برای این بچهها نقشه کشیدی و آنها را وارد دنیای کثیفت کردی،
تورا نخواهیم بخشید.
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#روزنوشت
#همکاران_خوب_من
اپیزود اول:
برگه مرخصی استعلاجی چندروزیست روی دستم مانده، باید پزشک معتمد سازمان امضا کند و ایشان در مرکز بهداشت مستقر است و فرصتی نشده که به ایشان مراجعه کنم. از دبیرخانه سوال میکنم که چون سر شیفت هستم آیا راه دیگری هست که بتوانم امضای دکتر را بگیرم؟ میگویند خیر، ایشان فقط همانجا هستند. به اتاق برمیگردم و مشغول کار میشوم و فعلا عطای درج مرخصی را به لقایش میبخشم، ساعتی نمیگذرد که همان همکار دبیرخانه با همکار دیگری که نمیشناسم به اتاق میآیند و همکار دبیرخانه میگوید ایشان به مرکز بهداشت میرود و میتواند برای شما امضا بگیرد و بیاورد. پیشنهاد عجیبی نیست، اتفاق فوقالعادهای هم نیفتاده، اما من و همکار دیگرم در اتاق برای لحظاتی متعجب میمانیم، گفتنش سخت است اما باور نمیکنیم که یک نفر از طبقه دیگر داوطلبانه آمده و میخواهد چنین لطفی بکند، با اینکه وظیفهای ندارد و اصلا به او ارتباطی ندارد،اما برگه را میبرد و این کار را انجام میدهد! این همه تعجب، نشانهی خوبی نیست و عجیبتر آن است که آنقدر هیجانزده شدهام که دوباره به اتاق ایشان مراجعه میکنم و خیلی خیلی زیاد تشکر میکنم و تعجبم را خیلی واضح ابراز میکنم، گویی که خرق عادتی در دنیای اطرافم اتفاق افتاده و البته که بسیار طلایی و ارزشمند است و حال همه ما را خوب کرده است.
اپیزود دوم:
اسپیکر سیستم مدت زیادیست که خراب است کلیدش هرز شده و نویز هم دارد. این نقائص برای کار ارزیابی که باید کیفیت محصول رسانهای را تشخیص دهد و تأیید کند، نقائص بزرگی محسوب میشوند. علیایحال مدارا کردهایم و چون چندباری پیگیر مواردی بودهایم و به جایی نرسیده، قیدش را زدهایم. اما امروز کاردش به استخوان رسیده است، اذیت میکند و صدا وضوح لازم را ندارد. ناامیدانه پیگیری میکنیم، یکی از همکاران فنی میآید و متواضعانه بررسی میکند، بعد میرود و با یک اسپیکر جدید میآید و تعویض انجام میشود و حالا ما یک اسپیکر جدید با کیفیت مناسب داریم! سرعت تعویض و اقدام آنقدر زیاد است که همکارم بعد از اتفاق مرخصی استعلاجی و حالا این دومی، با چشمان براق میگوید «ما و اینهمه خوشبختی ؟!...» و با هم دنیا دنیا خوشحالی میکنیم و با ناباوری به اسپیکر جدید نگاه میکنیم و همهی اینها عجیب است خیلی عجیب... از واحد هماهنگی میپرسم اسم این همکار فنی چه بود؟ اسمشان را میگویند، متعجبانه میپرسم یعنی همین مدیرجدید فنی که حکمشان روی تابلو نصب شده ؟! میگویند بله! ... تعجب و حس خوب دوچندان میشود، سراغ اتاق ایشان را میگیرم و میروم و ضمن تبریک انتصاب جدید، به جد و ناباورانه تشکر میکنم!
🔹این دو اتفاق در یک روز آنقدر جذاب است که انرژی و انگیزه متفاوتی ایجاد کرده، اما حقیقت این است که اینها بدیهیات یک فضای اجتماعی مشفقانه و دینمدارانه و عدالتمحور است، اما ما را چه شده که با دیدن یک رفتار بدیهی انسانی و حتی حقوقی، این همه متعجب میشویم و هیجانزده برای هم نقل میکنیم آنقدر که گویی مدینه فاضله را تجربه کردهایم؟!
به واقع دنیا به همین سادگی میتواند جای خیلی بهتری برای زندگی باشد و چقدر حیف است که #خوب_بودن برایمان اینهمه مایه تعجب باشد!
✍ ف. حاجی وثوق
@ghalamzann