#نماینده_مجلس
دعوتنامه که آمد پس از مدت ها تصمیم گرفتم شرکت کنم
جلسه با نماینده شهر بود،
به حرمت چندسال سابقه آشنایی و همکاری
برای دیدنشان رفتم
و با امید رفتم،
با امید محفوظ ماندن دغدغه های چندین ساله...
به ایشان از حاشیه شهر مشهد گفتم
از شرایط مصیبت باری که در خبرها کمتر گفته میشود
از مناطقی که بایکوت شده اند و خبری از آنها در گفتگوها نیست
از زن و بچه هایی که بدون سرپرست و یا بدسرپرست هستند
و با سختی ها دست و پنجه نرم میکنند
و این دست و پنجه نرم کردن به کلام نمیاید
که باید دید و چشید و رنجش را به جان نشانید
گفتم بدون یال و کوپال و هیئت همراه بیایید و ببینید و بنشینید و دردشان را مزمزه کنید
پذیرفتند و گفتند هماهنگ کنید با هم برویم
از شعار ترویج فرزندآوری گفتم
که از همین حد بالاتر نرفته است
و آنقدر حمایتی در کار نیست که آدمی باورش نمیشود که کاهش جمعیت به واقع مساله کشور باشد...
گفتند پیشنهاد بدهید قول میدهم پیگیری کنم
و از ضعف کار رسانه ای نمایندگان گفتم
ازینکه کسی نمیداند و نمی فهمد که چه میکنند
و همیشه کسانی برنده میدان بوده اند که تیم رسانه ای قوی داشته اند
گفتند مردم از حرف زدن خسته اند
گفتم کار رسانه ای حرف زدن نیست
گزارش کارهای انجام شده است
حتی در حد پیگیری یک طرح خوب یک حرف خوب یک مطالبه ی خوب
پذیرفتند و گفتند در این زمینه ضعف داریم
گفتم اگر به مردم نگویید به چه کار مشغولید
چهارسال دیگرحتما خواهند پرسید اینها چه کردند
اگرچه تدبیر "رای های لیستی"
باز هم به داد همه خواهد رسید
اما انصاف نیست که اگر کاری میکنید مردم ندانند
و آنها که کاری نمیکنند اتفاقا سروصدایشان زیاد است
گفتگو به پایان رسید
آدمیزاد به امید زنده است...
امید به اتفاقات خوب
به تغییرات سازنده...
به حرکت های اصلاحی درست
هر کسی دستش میرسد باید دستی برساند در هرکجا که هست
"پشت دریاها شهری ست، قایقی باید ساخت"
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#نماینده_مجلس
امروز با نماینده مجلس این شهر به آلونک های کوچک و محقر حاشیه شهر سرک کشیدیم
نماینده ای که خودشان تماس گرفتند و پیشنهاد کردند که صبح جمعه همراه ما باشند،
بدون دفتر و دستک و تشریفات
بدون دوربین ثبت و ضبط،
بدون راننده و هیئت همراه،
ایشان را در ایستگاه اتوبوس سوار کردیم
قدم به قدم در کوچه پس کوچه های شهر آمدند،
با ما بغض کردند
و با ما پای صحبت نیازمندان نشستند،
کنار بستر نم کشیده کودکان معلول،
میان آلونک روی پشت بام،
وسط محله ای که بچه هایش هم زیر لباسهایشان تیزی دارند،
بی ادعا آمدند و لحظه به لحظه را شنیدند و پی گرفتند،
و هیچکدام از آن مردم نفهمیدند و ندانستند کسی که پای صحبتشان نشسته نماینده آنان در مجلس شورای اسلامی است.
هرگز قرار نداشنم از هیچ مدیر و مسئولی بنویسم
اما این بار و امروز به پاس زحمت ایشان
به پاس تواضع ایشان
به پاس بی ادعایی ایشان
خواستم بگویم هستند آدمهایی که اگرچه بر مناصب نشسته اند
اما هنوز گردوغبار جاه و مقام
و کرسی و ریاست
دامنشان را آلوده نکرده است
اگر توفیق رفیق باشد قصه های شنیدنی امروز را برایتان خواهم نوشت...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann