#شطحیات
ای مردم!
"جان"های شما
در گرو
اعمال شماست
پس
با طلب آمرزش
از خداوند
آنها را
از گرو
خارج کنید...
#پیامبر_رحمت
#ماه_مهمانی_خدا
@ghalamzann
#خیریه
به لطف خداوند و همت جوانان مسجد و محله، فضای خیریه در حال آماده شدن است،
شکلگیری این فضا کمک میکند تا همه خیرین ارجمند به شکل آسانتر
در خدمت بندگان خدا باشند،
این خیریه کوچک اما به لطف خداوند پربرکت و پویا،
جهت تکمیل وسایل ضروری
و راهاندازی نهایی
نیازمند حمایت همه شما بزرگواران است،
هر حمایت حتی اندک شما،
صدقه جاریه ایست که
تا دنیا دنیاست برکاتش حسابنشدنیست،
بسمالله🌸
@ghalamzann
#نوجوانی
#کانورسیشن
(ظهر-گفتگوی واتساپی):
-خانوووم بیاین کارتون دارم😰
-بله چی شده چه خبره
-خانوم خیلی مهمه به کمکتون احتیاج دارم خواهش میکنم کمک کنین😭
-بگو چی شده😳
-اگه یه نفر حافظهشو از دست داده باشه
باید چکار کنیم تا یادش بیاد😢
-این کار پزشکه عزیزم نه کار ما
-نه خانوم بگین دیگه پزشک نتونسته کاری بکنه
-دخترم این یک فرایند درمانیه فوقش پزشک به بقیه میگه چه کمکهایی میتونند داشته باشند
-خانوم جون تروخدا راه حل بدین...
زندگیمه عشقمه جونمو واسش میدم😭
-الاااهی...😢
-خانوم تروخدا یه وقت فکر نکنین
که من دوستپسر دارم!🙈
-فکر نکردم که🙄
-آفرین😁
-خب حالا چرا حافظهشو از دست داده؟
-تصادف کرده رفته تو کما،
الان به هوش اومده چیزی یادش نمیاد!
-دکترا کارشونو بلدند
هرکاری گفتند همونو انجام بدین
-نمیشه شما بهم بگین؟!😥
-من فقط میدونم که باید خاطرات خوبشو به یادش بیارن ودر موقعیتهایی که قبلا بوده قرارش بدن
-آخه خانوم این بیچاره خاطره خوبی نداره
با دوستش دعواش شده رفتند زیر تریلی!
-همه آدما یه خاطرات خوبی دارند بالاخره...
-باشه خانوم ببینم چکار میتونم بکنم🚶♀
(شب-پنج دقیقه مانده به وقت افطار
تماس میگیرد):
-جانم چی شده
-خانوووم این اصلا منو به یاد نمیاره
هر کاری میکنم
-یعنی همه چیزو به یاد میاره غیر تورو؟!
-آره خانوم چکار کنم تروخدا کمکم کنین
-عزیزم داره اذیتت میکنه!
-واای خانوم یعنی سرکارم گذاشته؟
-بله احتمالا، اصلا از کجا معلوم قصه تصادف و کما واقعی باشه؟
-وای خانوم میکشمش .... میرم بهش میگم اصلا تو کی هستی که بخوای منو به یاد بیاری...اصلا من تورو نمیشناسم و به یاد نمیارم...
یه بلایی سرش بیارم خانوم...
(مکالمه را به سختی قطع میکنم)
این دنیای دخترک 14 ساله من است که مثلا "عاشقی" آرام و قرارش را گرفته
و آن طرف در مقابل این همه سادگی،
دروغ و فریب و سوءاستفاده قدعلم کرده است.
ف. حاجي وثوق
@ghalamzann
#بازی_ماه_رمضان
#عین_صاد
در همين شبهاى ماه رمضان،
كه ما دور هم مىنشينيم
و مى گوييم ماه رمضان آمد،
بايد مواظب باشيم و به خودمان فكر كنيم،
ولى ما مانند كسى هستيم كه به حمام آمده است،
اما نه براى تطهير، كه براى بازى!
وقتى بچه بوديم، نزديك عيد كه مى شد،
ما را به حمام می فرستادند،
چند تا بچه بوديم،
بدجنس و بازى گوش،
گاهى سه ساعت در حمام مى مانديم،
آن هم حمام هاى قديمى كه خزينه داشت.
همديگر را میزديم و پوست همديگر را مى كنديم
و صاحب حمامى چقدر ما را دعوا مىكرد!
بعضى وقتها هم بيرونمان مىكرد،
ولى وقتى مى آمديم خانه،
پشت گوشها و پاهایمان همه كثيف مانده بود.
مادر ما هم كه خيلى دقيق بود،
پشت گوشها و آرنج هاى ما را نگاه مىكرد
و مىپرسيد: اينها چيه؟!
ما را تنبيه مىكرد و گريه مىكرديم.
ما حمّام رفته بوديم،
اما بازى كرده بوديم،
در مقام تطهير نبوديم،
رمضان ها آمده و رفته،
امّا ما لَعْبِ به رمضان داشته ايم
و جدّى نبوده ايم.
ماه رمضان كه شهر طهور،
شهر تمحيص، ماه طهارت،
ماه شستشو است،
اما ماه شستشوى ما نبوده است...
(استاد علی صفایی رحمهالله علیه)
@ghalamzann
هدایت شده از خیریه شهدای نوفللوشاتو
#ارزاق
فرجام باشکوهی داشت نتیجه همدلیها و مهربانیهای شما،
از ده هزار تومان تا یک میلیون تومان کمک رساندید، کارت هدیه آوردید و بن خرید اهدا کردید،
یکی برنج خرید و آورد،
یکی رب و ماکارونی،
آن یکی پنیر و حبوبات اهدا کرد،
و دیگری لوازم شوینده،
خادمین خیریه خریدهای باقیمانده را انجام دادند،
آقاپسرهای مسجدی زحمت حمل و نقل اقلام را کشیدند
و دخترخانمها برای تقسیم و بستهبندی خودشان را رساندند،
نتیجه شد 114 بسته کامل از اقلام غذایی، شامل برنج، روغن، حبوبات، رب، سویا، چای، قند، بلغور گندم، مواد شوینده و...
و این بستههای پراز مهر
میروند که مهمان خانه نیازمندان شوند،
و خدا میداند شادی و برکتی که به واسطه تک تک شما بزرگواران راهی این خانهها میشود،
چه برکاتی برای دنیا و عقبایتان خواهد آورد، قبول حق🌸
@kheiriyehnofel
#نیمه_رمضان
#مادرانه
ماه مبارک که به نیمه میرسد
شمیم بخشندگی و کرامت همه جا
میپیچد،
کمتر کسیست که حتی نام این روز را بشنود
و یاد اطعام های مهربانانه و سفرههای کریمانه برایش زنده نشود،
نیمه رمضان هنگامه تجلی سلوک و
منش کریمان است و خوش به احوال آنانکه
به این سیل حیرتآور میپیوندند،
این بار قرار است کرامتها مادرانه باشند، دلسوزانه و مهربانانه و اندکی متفاوت،
مانند نیمه شعبان سال گذشته که طوفانی از مادرانگیها بر دل کودکان حاشیه شهر ایجاد کردید،
قرار است مادران غذاهای متفاوت و کودکپسند تهیه کنند و در نیمه ماه مبارک، بین کودکان توزیع شود،
مادری میگفت چندشب قبل وقتی برای فرزندانم پیراشکی درست میکردم
دلم رفت پیش کودکان حاشیه شهر و تصمیم گرفتم برایشان درست کنم،
مادر دیگری میگفت شبهای جمعه خوردنیهای کودکپسند تهیه میکنم و برای بچهها میبرم،
این مادرانگیها قرار است در نیمه ماه مبارک تکثیر شوند به امید خدا،
اگر میخواهید یکی ازین مادران باشید
قرارمان روز سهشنبه 14 ماه مبارک،
آنچه تهیه میکنید برسانید،
شادی دلهای این کودکان
پیشاپیش فرش قدمهای شما تا بهشت خداوند🌸
@ghalamzann
#این_پرچم_سهرنگ
جلسه برای سوژهیابی یکی از پروژههای
زیادی مهم "فرهنگیهنریتاریخی"
این شهر شکل گرفته است،
و از معدود جلسات مفید است،
القصه حرفهای خوب زیادی گفته میشود،
حرفهایی که حول پروژه میچرخند،
اما این میان یک قصه، یک ماجرا یا یک خاطره میشود یادگارماندگار جلسه
و صادقانه بگویم خیلی از حرفها را به ذهن نسپردهام
اما این ماجرا که کاملا اتفاقی توسط یکی از اعضای جلسه بیان میشود،
از عصر دیروز
لحظهای از ذهنم بیرون نمیرود!
قصه این است
در دوران اسارت، اسرای ایرانی
یک پرچم کوچک چندسانتی درست میکنند،
با چه ابزاری؟!
از حاشیه یک پتو نوار کوچک سبزرنگی جدا میکنند،
از کنار یک دشداشه یک نوار کوچک سفید،
و از روکش کابلهای برق-اگر اشتباه نکنم-
یک نوار کوچک قرمز،
اینهارا به هم وصل میکنند،
یک "الله" روی آن مینویسند و چوب کوچکی کنارش میزنند،
این پرچم سه رنگ چندسانتی را جایی پنهان میکردهاند تا صبح به صبح به آن ادای احترام کنند و با آن برنامه صبحگاه داشته باشند!
به این فکر میکنم که این ماجرا
به قدر چندسفر راهیان نور،
چند کتاب حماسی،
چند سخنرانی بصیرتافزایی،
پیام مبارزه و ایثار و دفاع و حماسه را
انتقال میدهد؟!
و سوال مهمتر آنکه،
مجموعههای مسئول و مربوط،
بابت اینهمه قصه نگفته و نخوانده
چه میکنند،
و آیا ماندن این قصههای عجیب
در پستوی خاطرات کسانی که
دارند هرروز از دستمان میروند،
ظلم خیلی بزرگی نیست؟!
و آخرین سوال اینکه
تک تک ما برای حفظ شکوه و اقتدار
این پرچم سه رنگ چه کردهایم...
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#کدام_ولایت
#حاج_خلیل_موحدی
عالم و آدم دارند میخندند
یعنی مساله آنقدر مضحک است
که حتی کسی را عصبانی نکرده
موافق و مخالف انگشت به دهان گرفتهاند،
بارها از حاج خلیل انتقاد کردهام
و برای خود ایشان هم فرستادهام،
اما
اگر حاج خلیل بیالتزام به ولایت است
و اگر قرار است در شهر مست بگیرید،
لذا هرکه هست بگیرید!
اینجا کسی را ملتزم به ولایتی که
تعریف میکنید، نمییابید!
@ghalamzann
خداوندِ خدا
پیش از آنکه انسان را بیافریند
عشق را آفرید
چرا که میدانست انسان بدونِ عشق
دردِ روح را ادراک نخواهد کرد
و بدونِ دردِ روح
بخشی از خداوندِ خدارا
در خویشتنِ خویش نخواهد داشت...
#نادر_ابراهیمی
#یک_عاشقانه_آرام
@ghalamzann
#برداشت_آزاد
ان الراحل الیک قریب المسافة
و انک لاتحتجب عن خلقک
الّا ان تحجبهم الاعمال دونک
آنکه به سوی "تو" میآید
فاصله اش تا تو "اندک" است
اصلا از "قصد" و نیت تا "رسیدن" و اجابت،
زمان به حساب نمیآید
گویی تا "بخواهد" میشود و میرسد
گویی موضوع "خواستن" است نه "رسیدن"
گویی "راحل" بودن کفایت است
گویی "پنهان" و غیبی وجود ندارد
و گویی این پرده را "خود" بنده آویخته است
باشد، قبول!
اما باز هم تو باید بخواهی و دعایش کنی
تا او از میان این همه غفلت
بتواند و بخواهد که "بخواهد"...
#ابوحمزه
@ghalamzann
#روضه
میفرماید "امشب بابت کارهای خوبتان از خدا عذرخواهی کنید!"
یعنی بابت همه قدمهایی که
فکر میکنید درست برداشتید بروید توبه کنید!
یکی بیاید بگوید پس بابت کارهای ناخوبمان
چه خاکی بر سرمان بریزیم...
@ghalamzann
قلمزن
@ghalamzann #استاد 14 ساله بود، دفتر 60 برگش را برداشته بود و به گمان خودش یک کتاب درست کرده بود،
#استاد
اگرچه اینجا را نمیخوانید
اما تا حیات و توانی برای نگارنده مقدر است،
بابت چراغهایی که در مسیرهای تاریک زندگیاش برایش روشن کردید،
وامدار شماست،
هرگز و هرگز در عالم خاکی
راهی برای قدردانی وجود نخواهد داشت
آن بالا جبرانکنندهای هست
و چه نیاز به بندهی ناتوان و بیبضاعت...
@ghalamzann