سوگنامه‌ای برای کیمیا می‌شد این لحظات را در سرور و شادی برد کیمیا از رقیبانش بگذرانیم اما نشد می‌شد این لحظات را در حال دعا برای پیروزی های دیگر او بگذرانیم اما نشد می‌شد این لحظات را در احساس غرور از وجود چنین بانویی در خاکمان بگذرانیم اما نشد سخت است دیدن چنین استعدادی که زیر #پرچم_هیچ_کس بجنگد درست است که او متولد این خاک است و خون ایرانی در رگ هایش در جریان است اما راستش را بخواهید بالا رفتن پرچم ایران بود که بعد از هر مسابقه دلمان را خنک میکرد مهم تر از پیروزی شخص فروغی بالا رفتن نام ایران و ایرانی بود و این کیمیا است که بی ربط به این #هویت مبارزه میکند موضوع زمانی ازاردهنده تر میشود که تو میفهمی برای به ثمر نشستن این نهال چه خون دلها که خورده نشده و چه هزینه‌ها که نشده و این کیمیاست که با روی برگرداندنش پشت پایی به همه این تلاش ها میزند و میرود و آب در آسیابی دشمن می‌شود منکر سنگ اندازی ها نیستم بودند کسانی که ماندند با همه این مشکلات و فراموش نکنیم این کیمیا بود که #تصمیم گرفت و نه هیچ کس دیگری اما ما در سوگ #انسان نشسته‌ایم کیمیا علیزاده انسانی است که میتوانست با هر حرکت پای خود در حین مسابقه ضربه‌ای به دشمن وارد کند کیمیا نماینده یک جبهه بود جبهه ای به طول تاریخ و به عمق الوهیت که هر ضربه‌ای در مسیر پیشرفت آن میتواند افضل من عبادت ثقلین باشد اما حیف و صد هزار حیف که او خود را خرج این جبهه نکرد قبول کنید بدون در نظر گرفتن اهداف جبهه حق ره به ترکستان میبریم.. این غصه بیش از هر چیزی مارا سوگوار کرده البته که راه بازگشت بسته نیست و به هیچ بنده‌ای چنین حقی داده نشده.. غَلَیان @ghalayan