#قسمت_اول
#تجربهی_شاغل_بودن
بعد از فارغ التحصیلی، در یکی از ارگانهای دولتی مشغول به کار بودم( مسئول بانوان در جهادسازندگی ناحیه بسیج دانشجویی استان فارس) و مرتب به اردوهای جهادی در شیراز و خارج از شیراز میرفتم... عاشق کارم بودم....
اما از اونجایی که خیلی عاشق بچه هم بودم، شش ماه بعد از ازدواج باردار شدم.
در اوایل بارداری(تا شش ماهگی) دانشجو و شاغل ( کارمند) بودم. ....
اما اواخر بارداری یکدفعه تصمیم گرفتم. استعفا بدهم و کارمو رها کنم و خانه دار باشم.!!!
تصمیم سختی بود....
چون
اول: به کارم خیلی علاقه داشتم و این جایگاه و اعتماد به راحتی به دست نیامده بود.
دوما: از لحاظ شرایط اقتصادی به شدت به این کار نیاز داشتم. چون همسرم دانشجو بودن، سربازی نرفته بودن، و محل زندگی ما در منزل پدرشوهرم بود. دقیقا در یک خانه!
سوما : پدرِ مرحومم(ایشان یک سال بعد از بچه دار شدنم، شهید شدند) و خانوادهی همسرم، براشون خیلی مهم بود که بعد از این همه درس خوندن، جایگاه اجتماعی داشته باشم.
اماااااااااااااااا
#ثبت_تجربه
#مسافرت_با_چند_فرزند
#قسمت_اول
الحمدالله، بعد از کلی دلتنگی و احساس نیاز شدید، آقا امام رضا.ع. طلبیدن برویم به پابوسشون
یک هفته داشتیم فکر میکردیم با وجود بچه ها چه طوری برویم بهتر است...،،،
قاعدتا اولین گزینه که به ذهنمان می آمد، هواپیما بود ( راحت و سریع برویم با کم ترین دردسر)..
و آخرین گزینه که به ذهنمان میآمد با ماشین شخصی( طولانی بودن مسیر، پر دردسر و سخت ترین راه برای شرایط ما)
این طور مواقع که بین چند راهی گیر میکنیم...
اول میایم اون دست آوردها و ارزش ها و چیزهای خوبی که بدست میاوریم را بیرون می آوریم .....بعد کنارش سختی ها و چالش ها و مشکلات...
_دانستن #ارزش ها و نکات مثبت، باعث میشود، قوت قلب بگیریم و از انتخاب خود مطمئن باشیم.
_دانستن مشکلات باعث میشود به پذیرش برسیم و با وجود پیدا کردن راه حل برای کمتر شدنشان، راحت تر بتوانیم ازشون عبور کنیم چون پذیرفته ایم که این رنج وجود دارد و میگذرد