قنداب(واحد خانواده موُسسه مصاف)
❣﷽❣ بسم الله الرحمن الرحیم ✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت 🔷#قسمت_هفتم 💠بعد گفت: خسته نباشيد. شما تلا
❣﷽❣
بسم الله الرحمن الرحیم
✔️ کتاب سه دقیقه در قیامت
🔷#قسمت_هشتم
💠حسابرسی
جوان پشت ميز، به آن كتاب بزرگ اشاره كرد. وقتي تعجب من را ديد، گفت: كتاب خودت هست، بخوان. امروز براي حسابرسي، همين كه خودت آن را ببيني كافي است.
🔻چهقدر اين جمله آشنا بود. در يكي از جلسات قرآن، استاد ما اين آيه را اشاره كرده بود: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا.» اين جوان درست ترجمه همين آيه را به من گفت.
🌀نگاهي به اطرافيانم كردم. كمي مكث كردم و كتاب را باز كردم. سمت چپ بالاي صفحه اول، با خطي درشت نوشته شده بود: «13 سال و 6 ماه و 4 روز» از آقايي كه پشت ميز بود پرسيدم: اين عدد چيه؟
🔸گفت: سن بلوغ شماست. شما دقيقاً در اين تاريخ به بلوغ رسيدي. به ذهنم آمد كه اين تاريخ، يكسال از پانزده سال قمري كمتر است. اما آن جوان كه متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانههاي بلوغ فقط اين نيست كه شما در ذهن داري. من هم قبول كردم.
⭕️قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زيادي نوشته شده بود. از سفر زيارتي مشهد تا نمازهاي اول وقت و هيئت و احترام به والدين و... پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: اينها اعمال خوبي است كه قبل از بلوغ انجام دادي. همه اين كارهاي خوب برايت حفظ شده.
🔅قبل از اينكه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شويم، جوان پشت ميز نگاهي كلي به كتاب من كرد و گفت: نمازهايت خوب و مورد قبول است. براي همين وارد بقيه اعمال ميشويم.
💫من قبل از بلوغ، نمازم را شروع كرده بودم و با تشويقهاي پدر و مادرم، هميشه در مسجد حضور داشتم. كمتر روزي پيش ميآمد كه نماز صبحم قضا شود. اگر يك روز خداي ناكرده نماز صبحم قضا ميشد، تا شب خيلي ناراحت و افسرده بودم. اين اهميت به نماز را از بچگي آموخته بودم و خدا را شكر هميشه اهميت ميدادم. خوشحال شدم.
🍃به صفحه اول كتابم نگاه كردم. از همان روز بلوغ، تمام كارهاي من با جزئيات نوشته شده بود. كوچكترين كارها. حتي ذرهاي كار خوب و بد را دقيق نوشته بودند و صرف نظر نكرده بودند. تازه فهميدم كه «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» يعني چه. هرچي كه ما اينجا شوخي حساب كرده بوديم، آنها جدي جدي نوشته بودند!
🖋ادامه دارد...
#یارمهربان
💝 @ghandab
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈