eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
280 دنبال‌کننده
2هزار عکس
262 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ازدحام در ازدحام این همه بی تو بودن خواستن ،خواهش عجیبی ست! کوچه های متلک ، خیابان های خیانت ودروغ وپیاده روهایی که تنها ترانه وتهدید وترفند ،تعارف می کنند. این ها تنها تو را از ما دورتر می سازد، در شلوغی این همه تنهایی ای کاش کسی می آمد و برای غیبت کبری تصمیم می گرفت! عجل لولیک الفرج آغاز زعامت امام زمان (عج) مبارک🌷🌱
"سیمای مهدی(عج) در اشعار شاعران سده‌های چهارم و پنجم" در سده‌های نخستین شعر فارسی اشارات مربوط به مهدی(عج) و آخرالزمان محدود است. در این دوره، توصیفات مربوط به آن حضرت عمدتا در آثار روایی، تفسیری و متون دینی دیده می‌شود. این نکته سبب شده، تا عصر محمود غزنوی(دست کم در اشعاری که اینک در دسترس است) ذکری مستقیم از ایشان نرفته باشد. در مدایح عصر غزنوی اول، به مرور و به صورت تلمیحی اشاراتی به نام مهدی و عمدتا در تقابل دجال ثبت شده است. این چند تلمیح را در اشعار غضایری رازی و عنصری می توان دید: یکی گوید که مهدی گشت پیدا یکی گوید نبی الله اکبر * سیاست تو به گیتی علامت مهدی است کجا سیاست تو نیست فتنه‌ی دجال در قطعه‌ای منسوب به ابوسعید هم به آن حضرت(ع) شفاعت جسته شده که چنانکه در مقاله ای اشاره کرده‌ام، این شعر متاخر از زمان شیخ است( ر.ک. مجله‌ی شیعه شناسی) و نمی‌تواند از بوسعید باشد. در اشعار عصر سلجوقی، عمدتا نگاه اهل سنت به ظهور مهدی موعود دیده می‌شود. در تلمیحاتی که در دیوان قطران، لامعی، ابوالفرج، عمعق، مسعود سعد، سنایی و شاعران بی‌دیوان می‌بینیم؛ عمده‌ی توصیف‌ها روایتگر فتنه‌ی دجال و تقابل آن با ظهور مهدی(عج) و همراهی مسیح(ع) و آن حضرت است: مسعود سعد: مشهور شد از رایت او آیت مهدی منسوخ شد از هیبت او فتنه‌ی دجال سنایی (دیوان): ای دریغا مهدیی کامروز از هر گوشه‌ای یک جهان دجال عالم‌سوز سر بر کرده‌اند * گر مخالف خواهی ای مهدی در آ از آسمان ور موافق خواهی ای دجال یک‌ره سر بر آر حدیقه: خلق او آمد از نکو عهدی روح عیسی و قالب مهدی * اندرین روزگار بد‌عهدی چیست جز عدل هدیه‌ی مهدی در اشعار شاعران و نویسندگان متمایل به نگاه شیعی (اسماعیلی یا اثناعشری) هم اشاراتی به آخر الزمان دیده می‌شود. ناصرخسرو در دیوانش تنها به صورت نمادین به فتنه‌ی دجال و معنای نهفته پشت آن اشاره کرده است. در قصیده‌ای منسوب به او نیز نامی از مهدی به میان آمده؛ البته مینوی در مقدمه‌ی دیوان چاپ نصرالله تقوی انتساب این شعر به ناصر خسرو را رد می کند و می‌گوید: "قول به مهدی در عقاید ایشان ندیده‌ام و اگر بوده در زمان حکیم ناصر خسرو نبوده". شعر مورد نظر از زاویه‌ی سبک سروده‌ی ناصر خسرو نیست؛ با این حال اشاره به مهدی(ع) را در رساله‌ی اسماعیلی کشف‌المحجوب از ابویعقوب سجستانی هم می‌توان دید: "مهدی آن است که مردمان را راه نمایذ و همه‌ی پیغمبران از پیش او مردمان را راه نموذند به راه خدای، ولیکن سخن‌های ایشان پوشیذه بوذ و علم‌های ایشان در حجاب بوذ؛ زیرا زمان‌ها چنان واجب کرد... و چنین گفتند کی چون مهدی بیایذ گرگ و گوسفند به یک‌جا آب خورند...". کامل‌ترین تصویر شاعرانه از آخرالزمان و ظهور مهدی(ع) را در ابیات نخستین گرشاسپ نامه‌ی اسدی توسی می‌توان دید: ...ازین پس پیمبر نباشد دگر به آخرزمان مهدی آید به در بگیرد خط و نامه‌ی کردگار کند راز پیغمبران آشکار ز کوچک جهان راز دین بزرگ گشاید خورد آب با میش گرگ بدارد جهان بر یکی دین پاک بر آرد ز دجال و خیلش هلاک همان آب گویند کآید پدید درِ توبه را گم بباشد کلید رسد زآسمان هر پیمبر فراز شوند از پس مهدی اندر نماز سوی خاور آید پدید آفتاب هم آتش کند جوش طوفان چو آب پس از آن شگفت دگرگونه‌گون بس افتد جهاندار داند که چون از سده‌ی ششم، اشارات و سرایش اشعار مستقل در ستایش مهدی(عج) فراوانی می‌یابد که اشاره به ویژگی این آثار به مجالی دیگر نیازمند است. https://eitaa.com/mmparvizan
ای دوست بیا وفکر هم عهدی باش در سنگر ایثار جوانمردی باش دوران ظهور یار نزدیک شدست هر لحظه به «موقعیت مهدی» باش کیوانی مهدی زعامت امام زمان (عج) مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمی بینیم چیزی جز سیاهی های کوری را نمی فهمیم طعمی غیر تلخی، غیر شوری را چه می فهمیم غیر از منتظر ماندن، چه می فهمیم جز این در چنته ی ما نیست مرهم زخم دوری را هزاران سال انسان نخستین منتظر مانده ست خدا رحمت کند آبا و اجداد صبوری را اگر می آیی و ما نیستیم آن روز خورشیدی به قبر ما بیفشان گرد انوار بلوری را که ما یک ذره ایم و در شبی گم می شویم اما ببینید ای زمین، ای آسمان، آن سال نوری را سجاد حیدری قیری از کتاب صبح صد خورشید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خیال خال به جز رویت وصالی نیست ما را وجز خالت خیالی نیست ما را بگو از کوچه ی چندم می آیی ؟ که بیش از این سوالی نیست ما را بیا ای شور شیرین شکفتن که دیگر شور و حالی نیست ما را زبس ماندیم در هجران رویت دگر اشک زلالی نیست ما را اگر از حال این شاعر بخواهی بجز دوری ملالی نیست ما را نه حوًاییم نی از جنس آدم هوای سیب کالی نیست ما را برای پرکشیدن در هوا یت به غیر از عشق بالی نیست ما را بیا تنها ترین تنهایی ام باش کسی در این حوالی نیست ما را کیوانی عشق مهدی فاطمه (س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💰گران خواهد شد💰 از علیرضا تیموری نان گران گشته و هر چیز گران خواهد شد دفتر و صندلی و میز گران خواهد شد در صف قلب یکی آمد و دل بر من داد دکترم گفت که دهلیز گران خواهد شد قلوه ها را تو نکو دار و مراقب باشش نرس فرمود دیالیز گران خواهد شد قیمت رخش به بالا برود رستم گفت بعد از آن اَبرَش و شبدیز گران خواهد شد خشکسالی شده و قحطی آب است ای دوست خسرو خان گفت به پرویز گران خواهد شد سیب و گیلاس و گلابی و خیار و گوجه طالبی در سر جالیز گران خواهد شد رفته بودم بخرم سبزیِ خوردن گفتند جعفری، شاهی و گشنیز گران خواهد شد خواب سنگین مرا کرد پدر آشفته گفت از خواب بپاخیز گران خواهد شد بربری در خوی و سنگگ به قم و تست به ری لیقوان داخل تبریز گران خواهد شد گرچه نان گشت گران آخر این تابستان سوخت از اول پاییز گران خواهد شد قدر یک ارزن ریزی نبود ارزانی نیشکر داخل نی‌ریز گران خواهد شد چشم نرگس به شقایق نگران گشت بله نرخ مهریه‌ی ساویز گران خواهد شد ام وی ام تارا پژو تیگو سورن ساینا رنو آردی و پاژن و ماتیز گران خواهد شد باش تا صبح چنین دولت عالی بدمد هرچه باشد همه یکریز گران خواهد شد شعر طنز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمد، شبیــــهِ قاصـــدکی رهگذر گذشت از کوچه‌کوچهٔ دلِ من بی‌خبر گذشت... سردردِ هر شبم کمی آرام‌تر شده‌ست باخاطرات، یک شبِ بی دردسر گذشت... گفتم به او" اگر نروی " رفت، دور شد دیدم که آب از سرِ قــــیدِ " اگر" گذشت... آن روزِ نا امیــــــد کنــــــنده بـــــــــرای من از هر غروبِ غم انگیزتر گذشت... یعنی درست می‌شنوم؟این‌که رفت و کار ازخواهـــش " بیـا و مرا هم ببر" گذشت... باور نمی‌کنم که به فکرم نبوده‌است حتماً خیال کرده که پایانِ سر گذشت... ختمِ به خیر شد! نه به اعلامیه زدند عکسِ مرا، نوشته جوانی که در گذشت...   ‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صندلی را بی‌مرامان می‌کشند از زیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما؟ یک گروه از آن طرف کش می‌رود از میز چیز یک گروه این ‌سو کشد هر چیز بوده زیر ما مشکل خود را برِ پیر مغان بردیم لیک بدتر از باقی شده این مرشد بی‌پیر ما پشت هم در حال شلیکیم با ششلول فحش حیف اما یک نفر زخمی نشد از تیر ما :لخت‌مان کردند تا؛ قاضی رسید از راه و گفت: «پوشش بد داشتید»؛ افتاد پس تقصیر ما مال‌مان را دزد برد و سستی‌اش را پاسبان... ...آمد و انداخت آخر گردن زنجیر ما تا دهان کردیم وا، بو کرد آن را محتسب گفت: مشکوکید... یکهو رفت تا تکفیر ما گزمه گفت: «از صبح دشتی هم نکردیم؛ آخرِ... شب هم افتادیم گیر پاپتی‌ها»؛ گیر ما زنده‌ایم و شرمسار شیخ از این زندگی دود آه او‌ شود یک روز دامنگیر ما # عبدالله_مقدمی شعر طنز
کاش یک نفر بیاید یک چیزی از ما بگیرد، پدرمان را زنده کند. کاش یک نفر بیاید، یک چیزی از ما بگیرد بچگی را به ما پس بدهد. کاش یک نفر در گوشمان بگوید تمام شد. از فردا در جهان دیگر نه جنگ است، نه دعوا. از فردا همه بدهکاریهایشان را می دهند و فراوانی می شود. کاش یک نفر بیاید. ما خیلی خسته ایم. کاش یک نفر بیاید. من همیشه منتظرم. حتی زمان هایی که فکر می کنم منتظر نیستم منتظرم. کاش یک روز یک نفر دلش برای بچه های زباله گرد بسوزد و برایشان بادبادک هوا کند.کاش یک نفر روی قبرهای بی نام و نشان آب بریزد. کاش یک نفر برای مشهدی شکرالله و زنش که بچه نداشتند و مردند فاتحه ای بفرستد.کاش یک نفر بیاید. یک نفر که گربه های گرسنه را می شناسد و برایشان غذا می برد. یک نفر که تابستان برای راننده های خطی آب یخ درست کند.من از بچگی تا حالا فکر می کنم یک نفر خواهد آمد. یک نفر که وقتی می خواهد سلامت را جواب بدهد به اصل و نسبت نگاه نکند، لباست را بهانه نکند و نگوید کار دارم، وقت ندارم. یک نفر که مثل خدا مهربان باشد و آغوشش جمعه ها هم باز باز باشد.اما فاطی جان، من کاری نمی توانم برای آمدن کسی بکنم. تنها منتظرم. ولی بگذار یک چیزی بگویم. اگر مردم و کسی آمد خبر آمدنش را به جای فاتحه برایم بفرستید، من زنده می شوم.قول می دهم زنده بشوم و همراه آن کسی که آمده در خیابان های پایین شهر راه بیفتم و به همه ی غریب مانده ها شربت تعارف کنم. سجاد حیدری قیری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دور دست سیب وگندم خواهد آمد وز لابه لای درد مردم خواهد آمد یک روز آخر تکسوار جاده ی عشق با کوله باری از تبسـًم خواهد آمد کیوانی اللهم عجل لولیک الفرج او خواهد آمد
سلام ودرود‌ دوشنبه 6.26 از ساعت 10 تا 12 نشست شعر وادب انجمن شعر وادب شیرازهمراه با گرامیداشت شاعر فرزانه سرکار خانم قناعت پیشه در کانون شایستگان آموزش وپرورش کوچه پروانه بر گزار می شود.مقدمتان گلباران. 🌹❤️🌹
بیست و سوم شهریور، سالگرد درگذشت یدالله رویایی (۱۳۱۱-۱۴۰۱)
‍ ‍ ‍ ۲۳ شهریور سالروز درگذشت یداله رویایی (زاده ۱۷ اردیبهشت ۱۳۱۱ دامغان -- درگذشته ۲۳ شهریور ۱۴۰۱ پاریس) شاعر او پس از تحصیل در دانشسرای شبانه‌روزی تربیت معلم تهران، چندسالی به‌کار تدریس و سرپرستی امور اوقاف دامغان اشتغال داشت. نوجوانی و جوانی‌اش به تمایلات مارکسیستی و مبارزه در حزب توده ایران گذشت و در سال ۱۳۳۲ با فرار از دامغان، چندی به‌زندگی مخفی گذرانید و سرانجام در اسفند همان سال دستگیرشد و به زندان افتاد. پس از زندان اولین اشعارش را در ۲۲ سالگی نوشت و در مجلات آن زمان با نام مستعار «رؤیا» منتشر کرد و همزمان به‌تحصیلاتش در رشته حقوق سیاسی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تا گرفتن دکترای حقوق بین‌الملل عمومی ادامه داد. او از مؤسسان شرکت انتشاراتی روزن بود و با چند شاعر دیگر، مانیفست «اسپاسمانتالیسم» را منتشر کردند که بعدها به‌خلق نگرش تازه شعری باعنوان «شعرحجم» منجر شد. از خطوط مهم زندگی ادبی او می‌توان به‌چند نمونه اشاره کرد: تأسیس هفته‌نامه ادبی بارو به اتفاق احمد شاملو "ترکیبی از نام‌های مستعار بامداد و رؤیا" سال ۱۳۴۴. تأسیس شرکت انتشاراتی روزن به اتفاق محمود زند و ابراهیم گلستان، سال ۱۳۴۶ اداره و انتشار دفترهای روزن، فصلنامه‌ای در شعر، نقاشی و قصه با همکاری گروه شاعران شعر حجم ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ ازدواج با مادلن (سویس) ۱۳۴۷(۱۹۶۸) تألیف و انتشار بیانیه حجم‌گرایی (اسپاسمانتالیسم) به‌همراه گروهی از شاعران آوانگارد و متمایل به حجم‌گرایی که به‌خلق نگرش تازه شعری باعنوان «شعرحجم» منجر شد. در سال ۱۳۴۸ (مجله بررسی کتاب، دوره جدید، شهریور ۱۳۵۰ شماره ۴ ویژه‌نامه شعرحجم) نگرش حجم‌گرایی (اسپاسمانتالیسم) با تغذیه و تأثیری که از «پدیدار شناسی» و تفکر هوسرل (ادموند) با خود داشت، توانست در نسل‌های بعدی شاعران، با حس و هیجان بیشتری استقبال شود و به‌عنوان بینش تازه‌ای در شعر معاصر، با بسیاری از شاعران حجم‌گرا در داخل و خارج ایران، که در واقع منظر ایرانی فنومنولوژی را در شعر می‌سازند، ادامه پیدا کند. به‌ عبارت دیگر «شعرحجم» چه در تئوری، چه در عمل نوعی فنومنولوژی ایرانی است. تأسیس جایزه ادبی شعرسال به سرمایه‌گذاری تلویزیون ایران و داورانی مرکب از مسعود فرزاد، محسن هشترودی، فریدون رهنما، بیژن جلالی، پژمان بختیاری و یداله رؤیایی در سال‌های ۱۳۴۸، ۱۳۴۹ و ۱۳۵۰. آغاز سفرهای اروپا و اقامت‌های پاریس ۱۳۴۷ پی‌درپی تا ۱۳۵۷ (۱۹۷۸)‌. اقامت دائمی در فرانسه (تبعید اختیاری سال ۱۳۵۴) و سپس اجباری در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹). تأسیس «مدرسه زبان و ادبیات فارسی» در پاریس، سال ۱۳۵۸(۱۹۷۹). سکونت و زندگی در دهات و مزارع نورماندی آنورونویل. تدریس در پاریس (۱۹۸۲–۱۹۹۴). انتشار گزینه اشعار به‌زبان فرانسه با نام «پس مرگ چیز دیگر بود» (Et la mort était donc autre chose)، انتشارات «کره آفیس» (Créaphis) دفترهای روآیومون، پاریس ۱۹۹۷ به‌ترجمه شاعران فرانسوی برنارد نوئل Bernard Noël، کلود استبان کلود استبان، آلن‌لانس Alain Lance کریتف بالایی Christophe Balÿ استر تلرمن 'Esther Tellermann و … (محصول یک هفته کار جمعی در سمیناری به‌دعوت و ابتکار «بنیاد روآیومون»  Fondation Royaumont)‌. رئیس انجمن قلم ایران در تبعید (PEN Club)‌ سخنرانی «گذر از اسپاسمان» در فستیوال بین‌المللی شعر کازابلانکا و طرح تئوری حجم‌گرایی، سپتامبر ۲۰۰۰ (ترجمه فارسی از عاطفه طاهایی، در کتاب "عبارت از چیست")‌ گرفتن عنوان "شوالیه در ادب و هنر" در سال ۲۰۰۱ از دولت فرانسه‌. انتشار کتاب هفتاد سنگ قبر (Septante pierres tombales)، ترجمه آرش جودکی، انتشارات تارابوست (éd. Tarabuste) سال ۲۰۱۶. شرکت در فستیوال‌های بین‌المللی شعر، حضور در دیدارهای جهانی شاعران، سفرهای ادبی، کنفرانس‌ها و مصاحبه‌ها، همیشه از فعالیت‌های دیگر او در کنار امر نویسندگی بود. وی سال‌ها در «آنوِرونویل» ده کوچکی در مزارع نورماندی، زندگی می کرد‌. او عضو «خانه نویسندگان» (MeL) و عضو «جامعه اهل ادب» (SGDL) فرانسه بود.
یک شعر نیمه کارهٔ تاریک و مبهمم سرسبزی بهشتم و سوز جهنمم مثل اتاق خواب پسرهام، مدتی‌ست آشفته‌ام، بهم ریخته‌ام، نامنظمم یک خندهٔ ملیحم و با احتمال کم یک ضجّه عمیق سراسر مسلّمم از من همان کسی که شفا یافت، گشته سیر انگار نذری سر ظهر محرمم چاقوی استریل شده‌ام دست یک پزشک در عین زخم بودن ذاتیم، مرهمم در من هوای چیدن سیبی نمانده‌ است فرزند بی‌لیاقت حوّا و آدمم من یک غزل که حسن ختامش سکوت بود یک شعر نیمه کارهٔ تاریک و مبهمم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
32.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برام چه روشنه این که حتم روزگاری برای مرده ی خاک دوباره ی بهاری <<مسیح عصر>> پیشکشی به محضر حضرت صاحب الزمان(عج) خواننده و آهنگساز:حامد جلیلی تنظیم:علی افسری گوینده:علیرضا پور مشیر شاعر:غلامرضا کافی به همت کانون مهدویت دانشگاه علوم پزشکی شیراز ╔═══🍃🌺🍃═══╗       @tanha_nisti313 ╚═══🍃🍃🍃═══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وفاق ملی... در فکر رفته بودم ، فکر وفاق ملی وقتی که می شنیدم ، یک اتفاق ملی گفتند و باز گفتند،ما نیز می شنیدیم از یک توافق خوش ، در کار ِ شاق ملی به به چقدر خوب است،آهنگ همنوایی در یک اتاق ملی ، دور اجاق ملی این وصلتِ مبارک ، را صدهزار تبریک باشد که ما نبینیم ، هرگز طلاق ملی باشد که ما نبینیم ، گویند هرکه از ماست با ماست ورنه باشد ، چوب و چماق ملی باشد که با تمسخر ، تهمت زنی نباشد بر هر رقیب ِ زبده، با اشتیاق ملی باشد که کس نگوید،ماییم و نیست جز ما جز ما هرآنکه باشد ، باشد نفاق ملی لبخندها مجسم ، وادادگی کم و کم در دیسکو و تئاتر و ، صحن و رواق ملی نهج البلاغه خوانی ، در ضمّ ِ بدگمانی نهج البلاغه خوانی ، توی محاق ملی بنشین و کن تماشا،اصلن نزن به حاشا وقتی که شد گرانی ، مالایطاق ملی آوخ اگر بیاید ، با رویکرد خدمت آمد شد ِ گران با ، سبک و سیاق ملی باید مواظبت کرد ، زیرا اگر نکوشیم خواهد شد این تغافل،یک طمطراق ملی آه ای خدا کمک کن ، با این وفاق هرگز یک لحظه هم نیفتیم ، در انشقاق ملی ما را نَبَر به جایی ، کز دشمنی بیفتیم از سهو یا که عمدن ، در احتراق ملی خوشدل بطنز و خوش باش،وقتی که شعر طنزت می طنزد و نشسته در انطباق ملی سخت است و می چزاند،جان و دل وطن را رنگ و ریا و کبر و  درد و فراق ملی ۹۸۵ ایتا https://eitaa.com/joinchat/3838312753Cd75444eef6 تلگرام https://t.me/khoshdeltanzjedi
چنان ز خاطرِ اهلِ جهانِ فراموشیم که سیل نیز نگیرد سراغِ خانه‌ی ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا