eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
348 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
550 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
"یک نکته در دستور زبان و شعر" در دستور زبان فارسی و به‌موازات آن در زبان شاعران کهن، کاربرد یای نکره در ترکیب‌های اضافی و وصفی متفاوت بوده است. برای مثال در ترکیب‌های وصفی، "ی" پس از موصوف قرار می‌گیرد؛ مثل زنی زیبا، و در ترکیب‌های اضافی به مضاف الیه متصل می شود؛ مثل سقف خانه‌ای. فرض کنیم، در دستور کهن کلمه‌ی استاد هم جایگاه صفتی و هم مضاف‌الیهی داشته باشد، این گونه مخاطب دچار اشتباه نمی شود: زنی استاد؛ یعنی زنی که در کار خود استاد است و زن استادی؛ یعنی همسر مردی که آن مرد استاد است. در شعر بسیاری از شاعران معاصر، متاثر از زبان محاوره،  "ی" در هر دو صورت وصفی و اضافی به کلمه‌ی دوم متصل می‌شود. به ابیات زیر بنگرید: هر که می‌بیند مرا احوال‌پُرست می‌شود نام ما شاید مراعات‌النظیر تازه‌ای است من به خود می‌گویم : "او"، او نیز می‌گوید به خود این زبان اختصاصی را ضمیر تازه‌ای است هر که را می‌بینم اینجا کشته‌ی عشق کسی است یک بلای دیگر آمد مرگ و میر تازه‌ای است این ابیات، بخشی از غزلی سروده‌ی از دفتر است. اگر شاعر بخواهد به شیوه‌ای که عالمان دستور زبان درست می‌دانند، ترکیب‌ها را به کار ببرد؛ باید بگوید: مراعات‌النظیری تازه، ضمیری تازه و مرگ و میری تازه. در شعر یادشده از نظر وزنی ( اگر همزه‌ی است حذف نشود)؛ با این تغییر دستوری، لطمه‌ای به شعر وارد نمی‌شود و این کارکرد دستوری صحیح، با زبان نیمه سنتی غزل نیز تضادی ندارد. البته در غزل‌هایی که زبانی ساده، روزمره یا روایی دارند، در چارچوب زبان غزل می‌توان درباره‌ی رعایت کردن یا نکردن این قاعده‌ی دستوری تصمیم متفاوت گرفت. @mmparvizan
آرش شفاعی در بهمن‌ماه سال ۱۳۵۴ در مشهد متولد شد. او که دانش‌آموختۀ رشتۀ مهندسی برق و دانشجوی کارشناسی‌ارشد علوم ارتباطات اجتماعی در دانشگاه علامه طباطبایی است. او که به عنوان نفر نخست مسابقۀ سراسری شعر حج به این سفر معنوی اعزام شد، خاطراتش را در کتابی به نام «سنگ در سرزمین آینه‌ها» را منتشر کرد. شفاعی داوری برخی از جشنواره‌های سراسری شعر از جمله جشنواره شعر و داستان جوان کشور، جایزۀ شعر خبرنگاران و جایزۀ کتاب سال شعر جوان را برعهده داشته است. او که بیش از یک دهه است به کار مطبوعاتی اشتغال دارد، علاوه بر نگارش نقدهای مطبوعاتی در تعدادی از نشریات و مجلات ادبی، هم اینک دبیر سرویس اجتماعی روزنامۀ قدس است. از آثارش می‌توان به «تا فراسوی رفتن»، «تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود»، «تکه‌های سرب در دهانم»، «جمعه خیابان ولیعصر» اشاره کرد.
از حوصلۀ روسری‌اش باد که سر رفت اوضاع جهان باز لب مرز خطر رفت او آمد و در کوچۀ ما ولوله افتاد او در زد و یک آن نفَس ِکوبۀ در رفت چشمش، سر زلفش که نشسته است بر ابروش بسیار ستم بر من از این چند نفر رفت چون ماهی بی‌تابی از تُنگ برون جَست آن راز که از زیر زبان همه در رفت تکثیر جنون مسالۀ اصلی ما شد وقتی که از این خانه به آن خانه خبر رفت رقصید گلی در وسط معرکۀ باد لرزید درختی و در آغوش تبر رفت شهر از نفسش گرم شد آن صبح که آمد مست از قدمش جاده شد آن شب که سفر رفت برگشت به سوی من و در را پس از آن بست نطق قلمم کور شد و واژه هدر رفت