#بصیرت؛ #شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل؛ #مقاومت_اسلامی
دیدیم در آیینهی سرخ محرمها
پُر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
ما کمتریم و بارها خواندیم در قرآن
«بسیارها» خورده شکست سختی از «کمها»
راه نجات این است که یار علی باشی
حالا که دنیا پر شده از ابنملجمها
باید لباس شیر پوشید و به میدان زد
رفتند وقتی گرگها در جِلد آدمها
در سینهی ما هیچ ترسی از شهادت نیست
وقتی که روی دار شد معراج میثمها
باخون قاسمها و فخریزادهها عمریست
نقش است ذکر "یاعلی" بالای سَردَمها
یکروز اسرائیل را نابود خواهد کرد
فرماندهای از جنس طهرانیمقدمها
روز قیام شیعیان بسیار نزدیک است
بالاتر از بالاتر از بالاست پرچمها...
✍ #مجتبی_خرسندی
"چند نکته دربارهی مجموعهی نقطهضعف؛ سرودهی مجتبی خرسندی"
بخش اول
مجتبی خرسندی (۱۳۷۲) از شاعران جوان سنتیسرای روزگار ماست که تاکنون چندمجموعه از او منتشر شده و برخی اشعارش در فضای مجازی و محافل مذهبی زبانزد شده است.
در کنار فضای غالب مذهبی در کارنامهی شاعری او، مجموعهی "نقطهضعف" دربرگیرندهی ۴۰ غزل عمدتا عاشقانه است که نخستبار در سال ۱۳۹۹/ ۲۷سالگی شاعر انتشار یافته و پس از آن دوبار تجدید چاپ شده؛ همچنین نامزد جایزهی قیصر امینپور (کتاب سال شعر جوان) شده است.
ویژگیهای این مجموعه و سبک سرودههای شاعر را در چند گزارهی کوتاه، میتوان اینگونه معرفی کرد:
۱_ فضای سبکی اشعار گاه بیانگر پیوند شاعر با سرودههای عراقی است و بیش از آن، جلوههای شعر وقوعی و آمیختگی آن با سبک اصفهانی را در آن میتوان دید. سرودهها، ادامهای از جریان آمیختهی سبک غزل تهرانی (نواحی مرکزی) است که در شعر دوران قاجار، هویت یافته و در جریان غزل سنتی و نیمهسنتی روزگار ما ادامه دارد و از اصلیترین شاخههای غزل سنتگرا در دو دههی اخیر بوده است.
۲_ از نظر طول غزلها، اشعار بیش از اینکه زاییدهی عاطفی شاعر و احساسات پیشروندهاش باشد؛ برآمده از کشف و تلاش برای مضمونسازیهای شاعرانه است. ایننکته سببشده تا غزلها همه در دایرهی ۵ تا ۷ بیت قرار گیرد که از آن میان، ۲۹ غزل ششبیتی بوده است. این ویژگی موید تمایل شاعر به جریان شعر نوسنتی مضمونگرا در روزگار ماست که بسیاری از شاعران پس از دههی هشتاد به آن متمایلند.
ادامه دارد
#مجتبی_خرسندی
#نقطه_ضعف
#شعر_جوان
#غزل
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
"چند نکته دربارهی مجموعهی نقطهضعف؛ سرودهی مجتبی خرسندی"
بخش اول
مجتبی خرسندی (۱۳۷۲) از شاعران جوان سنتیسرای روزگار ماست که تاکنون چندمجموعه از او منتشر شده و برخی اشعارش در فضای مجازی و محافل مذهبی زبانزد شده است.
در کنار فضای غالب مذهبی در کارنامهی شاعری او، مجموعهی "نقطهضعف" دربرگیرندهی ۴۰ غزل عمدتا عاشقانه است که نخستبار در سال ۱۳۹۹/ ۲۷سالگی شاعر انتشار یافته و پس از آن دوبار تجدید چاپ شده؛ همچنین نامزد جایزهی قیصر امینپور (کتاب سال شعر جوان) شده است.
ویژگیهای این مجموعه و سبک سرودههای شاعر را در چند گزارهی کوتاه، میتوان اینگونه معرفی کرد:
۱_ فضای سبکی اشعار گاه بیانگر پیوند شاعر با سرودههای عراقی است و بیش از آن، جلوههای شعر وقوعی و آمیختگی آن با سبک اصفهانی را در آن میتوان دید. سرودهها، ادامهای از جریان آمیختهی سبک غزل تهرانی (نواحی مرکزی) است که در شعر دوران قاجار، هویت یافته و در جریان غزل سنتی و نیمهسنتی روزگار ما ادامه دارد و از اصلیترین شاخههای غزل سنتگرا در دو دههی اخیر بوده است.
۲_ از نظر طول غزلها، اشعار بیش از اینکه زاییدهی عاطفی شاعر و احساسات پیشروندهاش باشد؛ برآمده از کشف و تلاش برای مضمونسازیهای شاعرانه است. ایننکته سببشده تا غزلها همه در دایرهی ۵ تا ۷ بیت قرار گیرد که از آن میان، ۲۹ غزل ششبیتی بوده است. این ویژگی موید تمایل شاعر به جریان شعر نوسنتی مضمونگرا در روزگار ماست که بسیاری از شاعران پس از دههی هشتاد به آن متمایلند.
ادامه دارد
#مجتبی_خرسندی
#نقطه_ضعف
#شعر_جوان
#غزل
#محمد_مرادی
https://eitaa.com/mmparvizan
ردیف و موسیقی شعر - دکتر احمد محسنی.pdf
حجم:
2.13M
سلام دوستان عزیز شاعرم
بنده این کتاب رو پرینت گرفتم
و دارم میخونمش
انصافا بهشدت عالیه و کاربردی
مخصوصا برای تقویت شعر
#پیشنهاد #کتاب
#مجتبی_خرسندی
کانال فراخوان شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
بسم الله الرحمن الرحیم
#پیشنهاد
🔹همهساله بعد از برگزاری جلسه شعرخوانی سالانه در محضر مقام معظم رهبری، بسیاری از دوستان شاعر رفته و نرفته گلههایی دارند که تا حدود زیادی هم درست و قابل تامل است، البته نه صد در صد! اما متاسفانه بعد از یکیدوهفته آتش این تبوتابها رو به افول رفته و به قول معروف آبها از آسیاب میافتد.
🔹امسال اما برآن شدیم تا درخواستی از دوستان مسئول انتخاب شاعران برای این برنامه داشته باشیم که حُسن نیت و درستی انجام کار این عزیزان بر همگان ثابت شده و دیگر جای هیچ حرف و حدیثی باقی نماند.
🔹اصل ماجرای ایندعوتها ازجایی شروع میشود که از طرف حوزه هنری یک ایمیل در اختیار شاعران قرار میگیرد تا دونمونه از آثار خود را ارسال کرده و برای دعوت به این محفل و توفیق شعرخوانی با دیگر شاعران رقابت کنند. اما معالاسف بارها شاهد بودیم افرادی که در این مراسم حاضر میشوند ادعا میکنند که اثری برای این ایمیلها ارسال نکرده و به سفارش فلانها و بهمانها در این مراسم حضور یافتهاند.
🔹به همین دلیل به نمایندگی از تقریبا ۱۵۰۰ شاعر حاضر در کانال #فراخوان_شعر ایتا درخواست میکنیم که عزیزان مسئول اسامی شاعرانی که برای این ایمیل شعر فرستادهاند را منتشر کرده و پایانی بر اینگونه ادعاهای جنجالآفرین باشند. همچنین بعد از مراسم شعرخوانی اشعار قرائت شده را که به همان ایمیل ارسال شدهاند ازطریق همین کانال یا کانالهای مربوط به حوزه هنری با تصویر مستند منتشر کنند.
🔹باشد که تمامی این گامها برای جلوگیری از ضایع شدن حق شاعران دور از مرکز کشور و همچنین خط بطلان کشیدن بر حرفهای بیپایه و اساسیست که بارها و بارها گفته شده و به جایی هم نرسیده است.
🔹انشاءالله امسال با همت عزیزان دستاندکار شاهد برگزاری رقابتی سالم برای انتخاب شاعران باشیم.
#مجتبی_خرسندی
به نمایندگی از شاعران محترم
کانال فراخوان شعر در ایتا
@Farakhanesher
مجتبی خرسندی ۲۱ مهر ۱۳۷۲ در بروجرد متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسیارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه قم است. بیشتر فعالیت خرسندی در حوزه شعر آیینی است و علاوه بر قالب کلاسیک، در عرصه نوحهسرایی نیز فعالیت میکند. «تیغ هفتاد و دو دم»، «نقطه ضعف» و «امتحان» نام سه مجموعه از اشعار او است.
#معرفی_شاعر #مجتبی_خرسندی
کبوتریم و پی دانهی امامحسن
رسیدهایم درِ خانهی امامحسن
تمام مردم این شهر، شهرت ما را
شناختند به دیوانهی امامحسن
عجیب نیست اگر میشوند دشمن و دوست
اسیر لطف کریمانهی امام حسن
اگر تمام جهان میهمان او باشند
هنوز جا دارد خانهی امام حسن
نمیرویم سراغ کسی به غیر از او
که رزق ماست به پیمانهی امام حسن
دل شکستهی ما آنقدر طوافش کرد
لقب گرفت به پروانهی امام حسن
فقیر بوده ولی پادشاه میگردد
به هرکه میرسد عیدانهی امام حسن
به نام قاسمیون مفتخر شدیم و شدیم
اسیر قاسم دردانهی امام حسن
#مجتبی_خرسندی #شعر #امام_حسن #غزل
سلام و عرض ادب
طاعات و عباداتتون قبول
🔹انشاءالله امسال در ایام دهه سوم محرمالحرام سینهمین دوره از #شب_شعر_عاشورایی_شیراز که قدیمیترین شب شعر آیینی ادبیات معاصر به حساب میاد، باموضوع اشعار در مدح و مرثیه حضرت #امام_سجاد_علیهالسلام برگزار خواهد شد.
🔹همونطور که دوستان مستحضر هستند هرسال کتابی بهعنوان پیشدرآمد این مراسم، به قلم بسیار زیبای آقای دکتر #محمدرضا_سنگری به زیور طبع آراسته و برای دوستان عزیز شاعر در سراسر کشور ارسال میشه.
🔹باتوجه بهگلایههای برخیدوستان مبنیبر نرسیدن کتاب بهدست اینعزیزان، قصدداریم امسال از هر استان یکیدونفر از عزیزان رو به عنوان نمایندهی شاعران اون استان انتخاب کنیم و کتابهارو از طریق این بزرگواران بهطور مستقیم -یعنی بدون واسطهگری هیچ ارگان یا نهادی- به دست دوستان شاعر برسونیم.
🔹از همهی عزیزانی که میتونن در این امر خادم اهلبیت علیهمالسلام باشند و مارو در این مهم یاری کنن درخواست میکنم که نام، نامخانوادگی و استانشون رو برای بنده پیامک کنند تا در خدمتشون باشیم.
۰۹۰۳۱۵۳۴۶۸۳
التماس دعا.
ارادتمند شما #مجتبی_خرسندی
✔️کانال فراخوان شعر در ایتا؛
@Farakhanesher
شهادت را «رجایی» داشت، پس آخر «بهشتی» شد
ندیدم هیچکس مثل «رییسی»، «باهنر» باشد
#مجتبی_خرسندی
#رئیسی
#شهید_جمهور
بهنام حضرت صاحبسخن
«بابا احد»
#تاریخ_شفاهی
✍ اولینبار از زبان برادر شاعرم آقا سیدحسین متولیان شنیدم. زمانی که اواخر مهرماه ۱۳۹۷ برای شرکت در سیوسومین دوره شب شعر عاشورایی شیراز، عازم حرم سوم اهلبیت علیهمالسلام شده بودیم. از فرودگاه بهمقصد منزل قدیمی حاجفرهنگ حرکت کردیم. نزدیک خانه، پیرمردی با قامتی استوار و چهرهای مهربان به استقبالمان آمد. همه به او احترام میگذاشتند و جملهای تکرار میشد؛
« #بابا_احد سلام... »
✍ آنموقعها نمیدانستم که چرا ندیده و نشناخته، حس میکنم انقدر این مرد را دوست دارم. حس میکردم بارها و بارها او را دیدهام و طعم مهربانی و محبتش را چشیدهام. جلو رفتم و به پیروی از دوستانم به بابا احد سلام کردم. وقتی که بهگرمی مرا در آغوش گرفت، فهمیدم این حس دوطرفه بودهاست. او نیز طوری بهمن محبت میکرد که انگار نه انگار این اولین بار است که مرا میبیند. خوشحال بودم؛ از اینکه توانسته بودم در دل بزرگش جایی برای خودم باز کنم.
✍همه در ایوان حیاط بزرگ خانه نشستیم.
بابا احد روی صندلی سادهای نشست و شروع به صحبت از گذشتهها کرد. در حین حرفزدنش، یکبهیک حال و احوال همه را میپرسید. سراغ نیامدهها را میگرفت، یاد گذشتگان را زنده میکرد و صحبت از پیران و جوانانی میکرد که به واسطه شبشعر عاشورا با آنها دیدار داشته و اشعارشان را شنیده بود. لابهلای صحبتهای گرم و گیرایش، گاه چندلحظهای را عمیقاً به فکر فرو میرفت. لبخندی میزد و دوباره مطلب را ادامه میداد.
✍ گاه حرفهایی میزد و اشعاری میخواند که خنده را مهمان لب جمع میکرد و گاهگاه با بُغض ابیاتی را زمزمه میکرد یا خاطراتی میگفت که آغازگر گریهی حاضران میشد. گریه! بله گریه! اما گریهای که فقط برای مصائب اهلبیت علیهمالسلام بود. از هر دری سخن میگفت، اما همهی این درها ختم به یک باب میشد؛ باب الحسین علیهالسلام. درباره همهی افراد منتسب به اهلبیت علیهمالسلام، ابیات یا اشعاری در حافظه داشت. میخواند و حرارات مجلس بیشتر از پیش میشد.
✍من که آنروزها برای اولینبار توفیق حضور در این جمع بینظیر را پیدا کرده بودم، مات و مبهوت به این صحنهها نگاه میکردم و سعی میکردم از لحظهلحظهی بودنم در این جمع استفاده کنم. شاید نمیدانستم که قرار است سالهای بعد، آنچنان دلتنگ این جمع بشوم که این دلتنگی را فقط برای سفر کربلای اربعین در وجودم حس کرده باشم.
✍ بابا احد صحبت میکرد، شعر میخواند، گاهی هم سکوت میکرد و لبخند میزد. اما محور همه این حرکات خودش بود. چون راحت میشد بفهمی که هم سکوتش معنا دارد، هم حرف زدنش و هم حتی لبخندهای بهظاهر سادهاش. و در همهی این احوال دوستداشتنی بود، همچنان که هنوز که هنوز هم هست.
✍ بار بعدی که توفیق دیدار نصیبم شد، دی ماه سال ۱۴۰۰ بود و اختتامیه کنگره ملی شعر فاطمی «درسایهسار طوبی» نیریز.
ظهر بود و وقتی وارد حیاط رستوران شدم، فهمیدم که هنوز محل اسکان را تحویل نگرفتهاند. یکراست به نمازخانهی کوچک و سرد گوشهی حیاط پناه بردم. سرمای دی ماه را با سنگهایی که بر دیوارهایش جا خوش کرده بودند دوبرابر به تن آدم هدیه میکرد. تازه فهمیدم دو مهمان دیگر هم آنجا هستند؛ یک شاعر جوان دوستداشتنی و یک پیر دوستداشتنیتر. آن جوان هادی فردوسی بود و آن پیر بابا احد. صحبت کردیم و شعر خواندیم. کمکم گرمای همیشگی صحبتهای شیرین بابا احد -آنهم با آن لهجهی شیرین شیرازی- سرمای نمازخانه را از یادمان برد.
✍ بابا احد از خاطرات سفر حج میگفت. من هرگز این سفر را تجربه نکردهام -اللّهم الرزقنا-، اما حس میکردم در لحظهلحظهی آن حضور داشتهام. حسی عجیب، جذاب و البته کمی نگرانکننده. از این جنس نگرانیها که مبادا عمر بگذرد و نتوانم این لحظهها را زندگی کنم. سراپا گوش بودم. میشنیدم، لذت میبردم و سعی میکردم یاد بگیرم. به نظرم بابا احد این حالات مرا خودش در اولین دیدار از چهرهام خوانده بود. چون از همان موقع بود که هروقت و هرجا توفیق دیدار دست میداد، برایم شعرها میخواند و خاطرهها میگفت و صحبتها داشت. شاید هم به این دلیل بود که احساس میکرد ممکن است این تجربههای گرانبها روزگارانی به درد من -این دانشآموز کلاس اول شعر- که جوانم و تشنهی آموختن، بخورد. برایم میگفت، بدون اینکه از او خواسته باشم و کریم یعنی این.
✍حالا قرار است مراسم بزرگداشتی برای این مرد عزیز و مهربان برگزار شود. چقدر حسرت میخورم که بُعد مسافت -البته علیالظاهر- سد راهم میشود، تا نتوانم در این مجلس حضور داشته باشم. اما خداراشکر که قلم و زبانم کار میکنند و میتوانند حسی را که در دل دارم از این مسافت دور، با صدای بلند بهگوش او برسانند؛
سلام و ارادت. خیلی مخلصم
عمرت بلند و باعزت بابااحدجان.
#مجتبی_خرسندی
#یادداشت_ادبی
هر روز ما به مدح علی میشود شروع
هوهوی صبح باد صبا مدح حیدر است
#مجتبی_خرسندی
هر روز ما به مدح علی میشود شروع
هوهوی صبح باد صبا مدح حیدر است
#مجتبی_خرسندی