eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
281 دنبال‌کننده
2هزار عکس
274 ویدیو
90 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
گــفتند از شـراب تو میخانه‌ها به‌هم خُــم‌ها به وقت خوردن پیمانه‌ها به‌هم از ما ربوده عقل و دل و دین و هوش را وابسته‌اند اکثر دیوانه‌ها به‌هم تو آن حقیقتی که تو را مژده می‌دهند اسطوره‌های خفته در افسانه‌ها به‌هم در هر نماز عطر تو تکثیر می‌شود در امتداد وحـدت این شانه‌ها به‌هم هر خانه‌ای منارهٔ الله اکبر است اینگونه می‌رسند همه خانه‌ها به‌هم جاری شده است عقد اخوّت میان ما ای باب آشنایی بیــگانه‌ها به‌هم! وقتی که شمع جمع تو باشی چه دیدنی است دل‌دادن دوبارهٔ پروانه‌ها به‌هم چون دانه‌های روشن تسبیح با همیم در هم تنیده سلسلهٔ دانه‌ها به‌هم اعجاز بی‌نظیر تو عشق است و عشق تو ما را رسانده از دل ویرانه‌ها به‌هم
مثنوی ؛ قرآن عجم می دانیم که اعراب به هر کسی که غیر عرب باشد ، عجم می گویند . اما چرا مثنوی مولانا را قرآن عجم نامیده اند ؟ از جامی نقل کرده‌اند که درباره مثنوی گفته است: مثنویّ معنویّ مولوی هست قرآن در زبان پهلوی و این اواخر استاد « شهریار » می‌فرماید: هم بدان قرآن که او را پاره‌سی است مثنوی قرآن شعر پارسی است مثنوی آیینه‌ی تمام نمای قرآن است و سراینده‌ی آن انسی تمام با قرآن داشته و حتی سبک و سیاق بیان آن را تقلیدکرده است. در مثنوی بیش از پانصد آیه و حدیث به روش تمثیل و تلمیح و یا مستقیما به صورت تضمین ذکر گردیده . روش قرآن در بیان حکم و معارف، استفاده از تمثیل و قصّه‌های مناسب است. و همین روش را مولانا به شایستگی و استادی تمام به کار می‌گیرد. {{تلمیحات }}و استنادهای مولانا به قصّه‌های پیامبران که از قرآن برگرفته، در نوع خود کم‌نظیر و زیباست. درست است که مولانا ما را به قرآن دعوت می‌کند ولی از ماندن در قشر و ظاهر قرآن برحذر می‌دارد چون خود نیز عقیده دارد که از پوست قرآن گذشته و به مغز آن رسیده است: ما زقرآن مغز را برداشتیم پوست از بهر خران بگذاشتیم قرآن می‌فرماید که هیچ کس جز « راسخون فی العلم » راه به باطن قرآن نمی‌یابند و مولانا نیز بر این اساس می‌گوید: معنی قرآن زقرآن پرس و بس وزکسی کآتش زده است اندر هوس آن هنگام که در جنگ صفیّن، وقتی عمرو عاص سپاه خود را در حال شکست دید قرآن‌ها را برنیزه‌ها زدند؛ ظاهر بینان لشکر حضرت امیر( ع )، فریب ظاهر قرآن را خوردند و به روی مولای خود شمشیر کشیدند. و به فریاد حضرت امیر علیه‌السلام که قرآن ناطق منم و معنی قرآن پیش من است ،توجهّی نکردند. مولانا چه خوب بر اساس این بینش نبوی می‌سراید: حرف قرآن را بدان که ظاهری است زیر ظاهر باطنی بس قاهری است تو زقرآن ای پسر ظاهر مبین دیو آدم را نبیند غیر طین و با تمثیلی زیبا بیان می‌کند که شیطان، آدم(ع) را فقط قالب گِل دید و گفت « من از آتش هستم و انسان از گِل » و از باطن او که {{مهبط }}وحی الهی بود غافل شد. ما نیز اگر به ظاهر قرآن که حرف و صوتی بیش نیست، بسنده کنیم؛ از معارف باطنی آن به کلّی بی‌بهره خواهیم ماند. ✅ّنکته این که مولانا ما را از تأویل قرآن براساس هواهای نفسانی برحذر می‌دارد. یعنی این که ما نباید قرآن را « تفسیر به رای » کنیم و عقاید خود را به قرآن تحمیل کنیم و به نام تعالیم قرآنی تبلیغ نماییم. مولانا کسانی که قرآن را تفسیر به رأی و هوا وهوس خود می کنند به مگسی تشبیه می کند که بر برگ کاهی نشسته بود و آن برگ کاه بر ادرار خری روان بود و آن مگس ادعای ملاحی و کشتیرانی می کرد : برهوا تأویل قرآن می‌‌کنی پست و کژ شد تو از معنی سنی آن مگس بر برگ کاه و بول خر همچو کشتیبان همی افراشت سر اینک این دریا و این کشتی و من مرد کشتیبان و اهل و رای زن آرایه های ادبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدارِ خودم هم بروم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"غزلی برای تو" در خود تکیده‌ام من، خسته... غریب... تنها چون نی پر از سکوتم، در دل ولی سخن‌ها... آشفته و پریشان، در جمعِ مردگانم باید چه‌کرد بی‌تو؟ تنها میانِ تن‌ها پروانه باش یک‌شب، ای دوست! تا بفهمی این شمع را چه حال است؟ از داغِ سوختن‌ها این کوهِ استخوان را در پیرهن نظر کن تا یاد کرده باشی، از درد کوهکن‌ها ای غنچه‌لب! نگاهی بر این گلِ خمیده اینک که پاره کرده، در عشق پیرهن‌ها گیسو ببند و بگذار، دیوانگان نبینند رقص نسیم را باز، در دشتی از گون‌ها من: بی‌تو هیچِ هیچم، من: بی‌تو گنگ و گیجم باید "تو" بود وقتی، مِنهایِ "تو"ست "من"ها * دیشب به یاد چشمت، "تنها" نماز خواندم من، تو، خدا... چه حالی! "انّ الصلاهَ تنهی..." https://eitaa.com/mmparvizan
آثار خودرا (به همراه نام و نام خانوادگی و شماره تماس) از طریق صندوق الکترونیکی برنامه به آدرس 👇🏻 Sarzamineshertv4@gmail.com با هشتگ () ارسال کنید 🔷 از میان بهترین آثار، شاعران دوره بعدی سرزمین شعر انتخاب می‌شوند و برای چند اثر برتر، جایزهٔ نقدی در نظر گرفته شده‌ است. @sarzaminesher_tv @khabarameshaeranshiz عضو شوید 👈 خبرنامه شاعران
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل‌گفتن بیاموزی چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی طریق کام‌بخشی چیست ترک کام خود کردن کلاه سروری آن است کز این ترک بردوزی سخن در پرده می‌گویم چو گل از غنچه بیرون آی که بیش از پنج‌روزی نیست حکم میر نوروزی ندانم نوحهٔ قمری به طرف جویباران چیست مگر او نیز همچون من غمی دارد شبان‌روزی می‌ای دارم چو جان صافی و صوفی می‌کند عیبش خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع! که حکم آسمان این است اگر سازی و گر سوزی به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم بیا ساقی که جاهل را هنی‌تر می‌رسد روزی می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش که بخشد جرعهٔ جامت جهان را ساز نوروزی نه حافظ می‌کند تنها دعای خواجه تورانشاه ز مدح آصفی خواهد جهان عیدی و نوروزی جنابش پارسایان راست محراب دل و دیده جبینش صبح‌خیزان راست روز فتح و فیروزی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•••┈✾~🤍~✾┈••• تو اوج ِ شکوه هنر ِ " نصف ِ جهانی " یا شور و شعف در اثر ِ " فرشچیانی " ای "ناز " تر از غنچه و ای شور ِ تغزّل! مضمون ِ اساطیری آواز   ِ " بنانی " من رهگذری از "پل خواجوی " نگاهت تو ! " جاده ی ابریشمی ِ " رهگذرانی آشفته ی چشمان توام ، زنده به آنم "زاینده " کنی "رود " هر آن دم که بخوانی سر سبزی ِ باغی و پر از "کاشی و تذهیب " فیروزه ی کاشی شده ی " نقش جهانی " لبخند بزن ، شور بیافکن به جهانم تو آینه ی "خسرو شیرین دهنانی" دُردانه ی شب های پر از عاشقی من! تو اوج ِ شکوه هنر ِ " نصف ِ جهانی "  🌷 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زیبا و بدیع و هم خیال انگیز است از شعر و ترانه، از غزل لبریز است هر فصل به جای خود قشنگ است و بهار نقاشی بی بدیل رستا خیز است