eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
285 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
311 ویدیو
91 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
22.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به حضرت فاطمه ،یکتای آفرینش. با استناد به حدیث شریف کساء ...... کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @SayyedeAzamHoseini1
صبح آمده در آینه‌ها نور بریزیم غم‌های قدیمی همه را دور بریزیم صبحتون بخیر🌹🌹
📚📚📚 24 آبان در تقویم ایرانی "روز کتاب و کتاب خوانی" است. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب است و هدف آن گسترش کتاب خوانی است.
‍ ۲۴ آبان روز کتاب و کتابخوانی در سال ۱۳۷۲، روز ۲۴ آبان به‌عنوان روز کتاب و کتابخوانی تعیین شد. این روز، یکی از روزهای هفته کتاب نیز هست. ارزیابی شرایط و امکانات موجود فرهنگی، بیانگر این است که کتاب خوب و عقلانی به‌عنوان وسیله‌ای مطمئن و کارآمد در بسترسازی موجود فرهنگ می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه، هم به توجه بیشتر مسئولان فرهنگی و آموزشی کشور نیاز دارد و هم محتاج تلاشی همه‌جانبه فراگیر و ملی است. از این رو به همت وزارت ارشاد  و همکاری نهادهای فرهنگی دیگر، نخستین هفته کتاب ایران در روزهای ۴ تا ۱۰ دی ماه سال ۱۳۷۲ برگزار شد. از آنجا که تغییرات اساسی و بنیادین در هر جامعه، وابستگی کاملی به همه نهادهای فکری و فرهنگی آن جامعه دارد و نیز به‌دلیل اهمیت کارآیی و تأثیرگذاری‌ آن در مسائل فرهنگی، می‌توان به این درک و دریافت رسید که رهبران خردمند و خواهان پیشرفت و اعتلا، همواره باید نگران اوضاع فرهنگی خود باشند؛ چون هر تحول و جهش مطلوبی، در پرتو رشد فرهنگی حاصل می‌شود و به بار می‌نشیند.
بیست و چهارم آبانماه سالروز درگذشت محمدحسن (بیوک) معیری مشهور به «رهی معیری» شاعر و ترانه سرا        "روحش شاد و یادش جاویدان"
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۴ آبان سالروز درگذشت رهی‌معیری (زاده ۱۰ اردیبهشت ۱۲۸۸ تهران -- درگذشته ۲۴ آبان ۱۳۴۷ تهران) شاعر و ترانه‌سرا او پس از پايان تحصيلات وارد خدمات دولتی شد و مشاغل متعددی يافت و از اعضای مؤثر و فعال انجمن ادبی حكيم نظامی، انجمن ادبی فرهنگستان و انجمن موسيقی ايران بود. وی در ساخت تصنيف‌هایش از هنر شعر و موسيقی بهره برده و آثار پر ارزشی را در اين زمينه پديد آورده است. او در شعر طبعی توانا و ذوقی لطيف و پرورده داشت و از اين راه، ترانه‌سرايی را در ايران اعتلای بسيار بخشيد. وی يكی از مشهورترين غزل‏سرايان معاصر است كه از شيوه سنتی شعر پيروی می‌كرد و از جهات مختلف، تحت تاثير شاعرانی چون سعدی، حافظ، مولوی و صائب تبريزی بود. او در قطعات و مثنوی‌هايش، ابتكار و بدعت‏گذاری را در آفرينش مضمون، آشكار می‌ساخت و شايد از اين حيث، ارزش آنها از غزل‏هايش بيشتر باشد که تشبيهات‌نو و تعبيرات تازه در اشعار او فراوان است. گرايش طبع رهی، بيشتر به‌شعر عاشقانه است. در عين حال، وصف مظاهر جهان، شعر او را تسخير كرده است. اُنس رهی با گل و انعكاس آن در اشعارش نشان از طبع زيباپسند او دارد. همچنين تنوع و رنگارنگی شعرش حاكی از ذوق لطيف و آفريننده اوست. مجموعه غزل‏های او به‌نام سايه‌‌ عمر و تصنيف‌هایش با نام آزاده، منتشر شده است. او عضو تحريريه مجله راديو ايران بود و در سالهاى ٣٨ تا ٤٥ كه اين ماهنامه انتشار يافت، مقاله‌های او با عنوان گلهاى رنگارنگ به‌چاپ رسيد كه هريك اختصاص به تجزيه و تحليل شعر يكى از شاعران ادب فارسى داشت. آرامگاه وی در گورستان ظهيرالدوله تهران است. ه======================ه * این غزل زیبا و دل‌انگیز از اوست. * آتش خاموش نه‌ دل مفتون‌دلبندی نه‌ جان مدهوش‌ دلخواهی نه بر مژگان من اشکی نه بر لب‌های من آهی نه جان بی‌نصیبم را پیامی از دلارامی نه شام بی‌فروغم را نشانی از سحرگاهی نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی کی‌ام من؟ آرزو گم کرده‌ای تنها و سرگردان نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی گهی افتان وخیزان چون غباری دربیابانی گهی خاموش وحیران چون‌نگاهی بر نظرگاهی رهی تا چند سوزم در دل شب‌ها چو کوکب‌ها به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی (زنده‌یاد رهی معیری)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"تفاوت نقد ادبی و خلق ادبی" همواره در تاریخ ادبیات جهان، بین منتقدان و ادیبان در این‌سو و خالقان ادبی(نویسندگان و شاعران) در آن‌سو، اختلاف نظر و جدال بوده است. چخوف منتقدان را به خرمگس تشبیه می‌کند و رنه ولک در کتاب تاریخ نقد جدید، صدها نظر گوناگون و گاه متضاد در این حوزه مطرح کرده است. باید منصفانه گفت که متناسب با مکاتب ادبی مختلف و بوطیقاهای گوناگون، وضعیت و جایگاه نقد و آفرینش با هم متفاوت است. برای مثال در مکتب کلاسیسیم یا ادبیات بازگشت یا بر اساس تعریف کسانی چون: نظامی عروضی و شمس قیس رازی و دیگران، خلق ادبی با آموزش و آگاهی صورت می‌گیرد، بر این اساس منتقد ادیب می‌تواند پس از آموزش آیین و مقدمات نویسندگی و شاعری، خالقی توانمند باشد. نشانه‌های این نگره را در اشارات ابن سینا و اساس الاقتباس خواجه نصیر توسی و حدائق السحر رشید وطواط و کتاب‌های آیین دبیری و حتی بوطیقای ارسطو نیز می‌توان دید. اگر از نظر رمانتیک‌ها و سمبولیست‌ها و مکاتب ادبیِ انتزاع‌گرا بنگریم، فاصله‌ی نقد و خلق ادبی بسیار زیاد و به‌اندازه‌ی دره‌هایی عمیق و تودرتوست. فارغ از تایید یا تکذیب اين نگاه‌های مختلف در این یادداشت، باید گفت که قطعا جهان نقد و خلق تفاوت‌هایی جدی با هم دارد. هرچه به خلق ادبی اصیل نزدیک می‌شویم زمینه‌های ناخودآگاه و استعداد و جوشش افزونی می‌یابد و هرچه به ساحت نقد و ارزیابی و آموزش هنر وارد می‌شویم، دانش و کوشش و خودآگاه جدی می‌شود. پس در غالب موارد می‌توان گفت که منتقد دقیق و موفق حتما نباید خالق ادبی باشد و خالق نیز نباید نقد بداند. البته آفرینشگری منتقد برخی زوایای پنهان نقد را بر او گشوده می‌کند، همچنانکه دانش نویسنده یا شاعر می‌تواند برخی کاستی‌ها و آسیب‌های شعر یا داستان او را برطرف کند. از این منظر باید گفت که اغلب خالقان ادبی منتقد نیستند و اغلب منتقدان خالق. مگر اینکه بتوانند ساحت و مرزهای جداگانه‌ی هریک را بشناسند؛ چنانکه در مواردی استثنا از ادبیات معاصر چون: رضا براهنی و شفیعی کدکنی و تاحدودی میرصادقی و قیصر امین‌پور و دیگرانی هر دو سویه را با تفاوت اهمیت و موفقیت می‌توان دید. جز این باید گفت که عمق سویه‌های خودآگاه و ناخودآگاه در ادبیات داستانی و شعر متفاوت است. اگر هنر را آمیخته‌ای از فن و خلاقیت بدانیم، بُعد "فنی" اثر را منتقد می‌تواند بیاموزد و بیاموزاند اما بُعد خلقی اثر درونی و غیر آموختنی است. به قول سنایی: "عشق آمدنی بود نه آموختنی" تفاوت شعر و داستان نیز در همین است که شعر بُعد جوششی و درونی بیشتری دارد، پس کمتر آموزشی است و داستان بعد فنون و صناعتی غالبی دارد، پس آموزش‌پذیرتر است. بر این اساس هرچه آموزش‌پذیری در هنری برجسته‌تر شود، جایگاه نقد و اعتماد به منتقد در آن افزونی می‌یابد. گزاره‌ی پایانی آنکه در نقد ادبی تخصص و تکثر دیدگاه دو سویه‌ی جدی است. همچنین معنامندی و تعهد چیزی متفاوت با دانش ادبی و نقد و قوت اثر و فرم صحیح آن است. پس هر نویسنده یا شاعری نمی‌تواند در ساحت نقد و آموزش هنر صاحب صلاحیت باشد. https://eitaa.com/mmparvizan
به نام حضرت باران به نام عاطفه ها به نام نامی مادر قیام کن حالا که جلوه کرده خدا، بارها کنارش بود.. همیشه هست و اجابت نموده استدعا! نه کافرم که بپوشانم و نه در شرکم هزار مرتبه خواندم تو را خداوندا.. ولی چگونه به اعجاز باورش نکنم که حکم اوست به والله واجب الاجرا خدا کند که نرنجد دلش که آن موقع.. زمان به ولوله افتد، زمین به واویلا ستاره ها به سماعند و ماه در حیرت نگفته هاست از آن لحظه های نا پیدا حلول کرده غزلها، لِربّک و النحَر به عشقِ واژهٔ کوثر به یُمنِ اعطینا به نام حضرت باران قسم به آینه ها که آب با تو به معنا رسید و شد دریا رسید تا که به« خیر العمل» موذن گفت: به نام نامی مادر قیام کن حالا پدرام اکبری
طنز توًرمی ۲... رود پایین وهی بالا تورم وافتاده به جان ما تورم گرفته حال بانک مرکزی را همین دیروز تا حالا تورم به گوش آسمان هرشب بلند است فغان و آه و وا ویلا تورم آخه این بی پدر مادر کجا بود درآورده پدر از ما تورم مثه سگهای هار آمریکایی گرفته پاچه ی ما را تورم ورم کرده بسی اجناس بنجُل دوباره روی دست ما تورم همه از دست او در اعتراض اند هم از سارا وهم دارا تورم نمی دانم که این نکبت کجا بود که افتادست در دنیا تورم همه گویند این مشکل جهانی ست بود تقصیر دولت ها تورم فشارش آنچنان بالا وپست است که برده هوش از سرها تورم مهارش رفته از دست بشر در گریزان است چون سگها تورم تورم دست بانک مرکزی نیست بود تقصیر آمریکا تورم چقدر بالا وپایین می پرد او نمی ماند فقط یکجا تورم مثه اقوام تاتار ومغول ها جهان را میکند یغما تورم دمار از روزگار ما درآورد به هر روز به هر شبها تورم عجب ویروس منحوس کثیفی ست نخواهد رفت از اینجا تورم کیوانی راز تاد طنزیمات تورًمی
نگاهی به رهی معیری شاعروترانه سرا ساقی بده پیمانه ای زان می که بی خویشم کند برحسن شورانگیز توعاشق ترازپیشم کند ## همراه خود نسیم صبا می برد مرا یارب چوبوی گل به کجا می برد مرا ## خیال انگیز وجان پرور چوبوی گل سرا پایی نداری غیراز این عیبی که می دانی که زیبایی ## عده ای این غزلهای زیبا را همیشه بخاطر دارند. رهی معیری با شعروترانه هایش طرفداران خودش را دارد. جمعی با ترانه های خزان عشق-  دیدی که رسوا شددلم  -نوای نی- به کنارم بنشین - کاروان  - من از روز ازل دیوانه بودم-- همه شب نالم چون نی که غمی دارم عشق وشیدایی را تجربه کرده اندوبا حس وحال این غزلها  زندگی کرده اند. . .رهی دراین ترانه ها عشق و شیفتگی نسلی را  بیان کرده است.که آن نسل اکنون روی به پیری نهاده اند ولی این ترانه هاشیدایی را در آنها زنده می کند. رهی عشق وشیفتگی را تجربه کرده است . ودردناکامی را با تمام وجو د چشیده است‌. وخواننده هایی چون بنان به این ترانه هاهستی و نوا بخشیده اند. هنوز هم استحکام و زیبایی و شور این ترانه ها هیجان ایجادمی کند. اگربتوانیم چندشاعررا نام ببریم که از تلفیق سبک عراقی وهندی غزلی نووبدیعی آفریده اند.. یکی ازبرجسته ترین آنها رهی معیری است. درد و شیدایی عشق او دراین غزلها وترانه هاجاری است. رهی گاهی پابه پای سعدی قدم برمی دارد گاهی ازشیوه ی خیال پردازی صایب تبریزی گلهای زیبایی می چیند. زمانی ازتوصیف وترکیب سازی عاشقانه های نظامی نوشد. گاهی لباس عرفان مولانا را برشعرش می پوشد. رهی ترانه سرایی رابه مرحله ی بالاتری رساند. بسیاری از تکرارهای نابجا که دراشعارعارف هست درترانه های رهی نیست. . درچهره رهی هم شاعری رمانتیک دیده می شودهم طنز پردازی قابل توجه . رهی اشعارطنزش را با نامهای مستعاری چون زاعچه  ،شاه پریون، گوشه گیر منتشرمی کرد. در غزل  زیر عشق وشیدایی وهجران را ببینید. یادایامی که در گلشن فغانی داشتم درمیان لاله و گل آشیانی داشتم گردآن شمع طرب می سوختم پروانه وار پای آن سروروان اشک روانی داشتم آتشم برجان ولی ازشکوه لب خاموش بود عشق را ازاشک حسرت ترجمانی داشتم چون سرشک از شوق بودم خاک بوس درگهی چون غباراز شکر سر بر آستانی داشتم درخزان با سرو و نسرینم  بهاری تازه بود درزمین با ماه وپروین آسمانی داشتم درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی  داشتم بلبل طبعم رهی !باشد زتنهایی خموش نعمه ها بودی مرا  تا هم زبانی داشتم (سایه عمر .رهی ) منابع سایه ی عمر ،رهی معیری ادبیات معاصرایران،برگزیده ی مقالات دانشنامه زبان وادب فارسی به سرپرستی اسماعیل سعادت ،بهرامیان