eitaa logo
قرار اندیشه
245 دنبال‌کننده
498 عکس
236 ویدیو
5 فایل
✦؛﷽✦ 🍀چیزهای زیادی برای دیدن هست، ولی چه وقت می‌توان دید؟ قرار اندیشه، محفلی است برای دیدن‌های ساده و گفتن‌های بی‌پیرایه تا لابلای قلم‌زدن‌ها خود را بیابیم و تحقق خود را رقم زنیم... راه ارتباط: @ta_ghaf @Rrajaee
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه باغی ست که انسان ها را در صفا و صمیمیت گردهم می آورد زیرا باغ، حیات زیبایی و امید است. گویی حقیقت روضه تجلی ما رایت الا جمیلای زینب است. آری در روضه باید بتوان به چشم حقیقت بین نایل شد، تا چون زینب در دشت کرب و بلا، جز زیبایی ندید. باید بتوان حق و هستی را در صحنه نظاره کرد تا بیانی شورانگیز یافت و روایتی زینبی به عالم عرضه کرد؛ و این میسر نمی شود جز با تفکر. تفکری که با حس غریب تعلق آغاز می شود و به یگانگی و وحدت می رسد. تفکری که انسانیت انسان را مخاطب قرار می دهد و او را از بند هر آن چه غیر از آن است رها می کند. تفکری که نه از ذهن و عالم تباین ها، بلکه از دل و عالم وحدت بر می آید لاجرم بر دل می نشیند و دل را جلا می دهد. این چنین است که اشک روضه نیز حیات بخش است و عالم ساز، اشکی که مقوم عالم دل است و حکایت از وصل و وصال دارد. در مواجهه با نسیم این باغ و روایت روضه است که رویت میسر می شود و خدا به صحنه می آید. @gharare_andishe
💫اقرا بسم ربک الذی خلق... آری باید بتوان به سرآغاز و قصه خلقت رسید تا بعث و بعثت محقق شود، باید عهدی تجدید گردد تا شوری پدید آید و عالمی دیگر بنا شود، باید از مشهورات به غار حرا، خانه امید رهایی، پناه برد تا ربی ظهور کند و خوانشی نو پدید آید، خوانشی که در تعلق به ربی صورت می پذیرد که اکرم است و تمام نیازها و مناسبات انسان را تامین می کند. در این ارتباط است که عالم علمی محقق می شود که مالم یعلم را از انسان می زداید، علمی که با قلم ثبت و ضبط می گردد و پروا و رویت در پی دارد. علمی که نه انسان و استغنی و سلطه گری اش که خدا و ربوبیت و کرامتش را به جهان و جهانیان می نمایاند. و این محقق نمی شود مگر با همت و عبادتی در تمنای قرب، منتظرانه و متفکرانه، عبدا اذا صلی.. @Kooodaki 🦋خود را به عهد کودکی ام بردن آرزوست...
به راستی گم ‌شده ی تاریخ ما چیست؟ که اگر در راستای آن حرکاتمان سامان نگیرد هر حرکتی در بیراهه قرار گرفتن است و سرعت گرفتمان در چنین جریان هایی از مقصد دورشدن. اگر دقیق نگاه کنیم در عین نزدیکی بسیار دور است، زیرا به چیزهایی دوری خودمان را مشغول کردیم که دست نیافتنی است اما با خیال دست یافتنش مُردگی را به اسم زندگی می گذرانیم. آری از خودمان و نظر انداختن به خودمان غافل شدیم. "الینه شدن" از خودبیگانگی دامنمان را فراگرفته، به دوردستها دلخوش کرده ایم. وجود آدمی پیچیده در مرگ است. مرگ و زندگی باهمند اگر مرگ نبود، زندگی معنا نداشت. انسان یعنی نسبت، انسان یعنی انتظار، انسان یعنی تفکر. آری نسبت، انتظار و تفکر در هم تنیده و جدانشدنی هستند، انسان در نسبتها مظهریت خدا را می بیند و رنگ خدا را می پذیرد. "ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون " @gharare_andishe
"سوء تعبیر اساسی در این است که بین رهایی و آزادی تمیز گذارده نمی‌شود.... . . انقلاب با بنیاد نهادن آزادی برابر است نه با تلاش برای رهایی؛" 🖊هانا آرنت 📚انقلاب @gharare_andishe
چگونه می‌توان به زمان و زندگی راه جست و انسان را به نظاره نشست که به کجا و از کدام سمت می‌رود؟ دوري و نزدیکی چگونه در نظر او تنظیم می‌شود؟ در شرایط روزمره شاید امری نزدیک را بسیار دور ببینیم و امیدی به آن نداشته باشیم. اما تفکر گویا چشمی است که توان دیدن حقیقی امر را در ما زنده کرده و در نسبت عاقلانه تری با آن امرِ پیش رو مواجه می‌شویم. اینگونه شاید اهمیت امور در نزد ما جای خود را بازیابند و مسیر و راه برای ما گشوده گردد و عمل انسان تاریخی شود. عملی که اثر آن نه در امروز و اکنون و حال خلاصه شود، بلکه صورت ساز و راهگشا گردد و چشم بگشاید به تاریخی که در پیش است. چگونه می‌توان از پس هزار سال، فرج نزدیک را امید داشت و از خود و شرایط و زمان ناامید نگردید و با او به تاریخ نظر کرد؟  «إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا * وَنَرَاهُ قَرِیبًا» @gharare_andishe
بشر تاریخی "در" فلسفه است. این بشر دیگر نیاز ندارد تا به فلسفه هدایت شود. او نمی‌تواند به یکباره به جانب فلسفه روی آورد و از جایی نامعلوم در آن جایگیر شود. لیکن وقتی در حقیقت چنین است، پس تمامی آدمیان فیلسوفند و یا آنگونه که می‌گوییم، متفکرند... بشر در میان همه موجودات، آن موجودی است که می‌تفکرد. بشر موجود متفکر است. از این رو و تنها از این جهت می‌تواند و می‌باید در میان آدمیان اندیشه ورزی در این معنای ویژه و یا به بیان ما متفکرانی بوده باشند. اما و تنها از این جهت نیز صرفا در میان آدمیان بی تفکری هم وجود دارد که به طور پایدار ریشه خود را در یک بی تأملی داراست. 📚تفکر و شاعری/مارتین هایدگر صفحه١٥ @gharare_andishe
تفکر با بیانش شیارهای نامشخصی در زبان به وجود می‌آورد که این شیارها از جای پای دهقانی که از مزرعه آهسته عبور می‌کند، نامشخصتر است. 📚نامه ای در اومانیسم/مارتین هایدگر @gharare_andishe
🔰بعضی از اهل فضل اشاره مرا به شکست، شکست شخصی پنداشته‌اند. مراد من از شکست، شکست شخصی نیست، به سیاست هم ربطی ندارد. کسی که بیش از شصت سال قلم زده و خود و آثارش مورد لطف و احسان و توجه بسیاری از اهل فرهنگ و دانش بوده است، توقع تأیید ندارد و حتی از شنیدن ناسزا نیز آزرده نمی‌شود. بلکه نظر به فقدان نقد و بحث و نظر دارد. نکته‌ای از تاریخ فلسفه بگویم: انسان جدید که از دوران رنسانس به وجود آمد و در طرح «من فکر می‌کنم» دکارت به عنوان دائر مدار وجود و علم و عمل تعین یافت، دیگر وجود ندارد. او از ابتدای قرن بیستم در شعر و هنر و پدیدارشناسی به پایان عمر خود نزدیک شد و در فلسفه معاصر نیز فیلسوفانه از مرگ انسان سخن گفتند. اکنون دیگر سوژه انسانی دائر مدار امور نیست. وقتی می‌نوشتم «من شکست خورده‌ام» به امور جزئی و شخصی فکر نمی‌کردم، بلکه نظرم به غربت فلسفه و جدایی علم از عمل و گسترش برهوتی بود که ریشه خرد و دانایی را از زمین می‌کند و تخم زشتی و پلشتی می‌کارد. آیا هنوز می‌توان به آزادی از این وضع امیدوار بود؟ من ناامید نیستم. رضا داوری اردکانی @gharare_andishe
تفکر آینده دیگر فلسفه نیست زیرا که این تفکر بسیار اصیل‌تر از مابعدالطبیعه خواهد بود و می‌دانیم که مابعدالطبیعه مترادف با فلسفه است. تفکر آینده چنان نیست که به قول هگل دیگر نام و عنوان حب دانایی و حکمت نداشته باشد و در تحت صورت دانایی مطلق، عین حکمت و دانایی شود بلکه تفکر بار دیگر در منزل فقر و سادگی ذات اولیه خود نزول خواهد کرد و زبان را در یک گفت ساده جمع خواهد آورد و در آن صورت زبان، زبان وجود خواهد بود چنان که ابرها، ابرهای آسمان است. تفکر با گفت خود، در زبان شیارهای کوچکی رسم خواهد کرد که از اثر پای یک روستایی که در روستا به جای مانده است، کمتر مشهود و محسوس خواهد بود. 📚مقاله هایدگر و گشایش راه تفکر آینده از دکتر داوری اردکانی @gharare_andishe