در «کوفه» دوازده هزار نفر از افراد لجوج و متعصّب، از مردم جدا شدند و به «حروراء» که قریه اى در دو میلى «کوفه» بود رفتند و به همین دلیل این گروه از خوارج، حروریّه نامیده شدند.
سرانجام در سرزمین «نهروان» که در نزدیکى حروراء بود آما
«على»(علیه السلام)به آن حضرت اعلام جنگ داد و مردم شام را براى این کار بسیج کرد.
«على»(علیه السلام)پیش دستى فرمود و مردم «کوفه» را براى رفتن به سوى «صفّین» بسیج نمود، اکثریّت قریب به اتّفاق مردم، دعوتش را پذیرفتند و حرکت کردند.
امام(علیه السلام) سپاه خود را به لشکریانى تقسیم کرد، بر هر لشکرى امیرى گذاشت و وظایف هر کدام را تعیین نمود.
امام و لشکریانش هشت روز قبل از پایان محرّم سال ۳۷ به «صفّین» رسیدند و آنها بیش از یک صد هزار نفر بودند و لشکر «معاویه» نیز به آن جا رسیده بود.
بعضى از یاران امام(علیه السلام) مى خواستند جنگ را آغاز کنند، «معاویه» نامه اى براى حضرت نوشت و درخواست کرد که شتاب نکنند.
امام، که مى خواست تا امکان دارد، درگیرى واقع نشود، دستور خوددارى را داد و با خویشتن دارى بسیار، بارها و بارها با اعزام نمایندگان و ارسال نامه، از آنها خواست که دست از راه خلاف بردارند و به صفوف مسلمانان بپیوندند و مشکل را از راه مذاکره حل کنند و عجیب این که ماه ها به این صورت گذشت و با این که گروهى بى صبرانه از امام مى خواستند جنگ شروع شود امّا امام همچنان خویشتن دارى نشان مى داد.
ولى هیچ یک از این امور سودى نبخشید.
گرچه در این ایّام جنگهاى پراکنده اى صورت مى گرفت، ولى سعى مى شد دامنه جنگ گسترش پیدا نکند، سرانجام آتش جنگ در ماه ذى الحجّه سال ۳۷ شعلهور شد و درگیرى شدید روى داد، ولى با فرا رسیدن ماه محرّم، به احترام این ماه، جنگ متوقّف شد و باز ارسال پیام ها و اعزام نمایندگان از سوى امام آغاز شد; با پایان گرفتن ماه محرم، جنگ با شدّت تمام شروع شد و روز هشتم ماه صفر بود که حمله همگانى صورت گرفت و تا شب ادامه داشت; صبح روز دهم ماه صفر بعد از نماز صبح دو لشکر به سختى با یکدیگر به نبرد پرداختند، لشکر شام سخت و امانده شده بود و لشکر امام به سرعتى پیشروى مى کرد و چیزى نمانده بود که طومار شامیان در هم پیچیده شود.
عجیب این که در شب نیمه این ماه که لَیْلَةُ الْهِریرش مى نامند (هریر به معناى زوزه کشیدن است چون سپاه معاویه در زیر ضربات سپاه امام، گویى زوزه مى کشید) نیز جنگ ادامه یافت.
هنگامى که لشکر شام نزدیک شدن لحظه هاى نابودى خود را احساس کردند «عمر و عاص» که به خدعه و نیرنگ معروف بود بنا به درخواست «معاویه» چاره اى اندیشید و آن این که به سپاه شام دستور داد: «قرآنها را بر سر نیزه کنند و بگویند ما تابع قرآنیم و هر چه قرآن میان ما و شما حکمیّت کند در برابر آن تسلیم هستیم»! گروهى از منافقان که در سپاه امام(علیه السلام) بودند از موقعیّت استفاده کرده، مردم را دعوت به دست کشیدن از جنگ در آن لحظات حسّاس نمودند، گروه کثیرى فریب خورده از امام تقاضا کردند تن به حکمیّت در دهد.
«مسأله حکمیّت» که از اساس یک نیرنگ بود بر امام تحمیل شد و با نیرنگ دیگرى به نتیجه تلخ ترى انجامید.
«عمر و عاص» که نماینده لشکر شام در حکمیّت بود، «ابوموسى»ىِ ساده لوح را فریب داد که بگوید «على» و «معاویه» را از خلافت خلع مى کنیم، ولى «عمر و عاص» بپاخاست و گفت: من هم «على» را خلع مى کنم، ولى معاویه را برخلاف نصب مى نمایم.
از بعضى از روایت استفاه مى شود که لشکر على(علیه السلام) قبل از اعلام نتیجه کار «حکمین» به «کوفه» بازگشت و در انتظار نتیجه کار آنها بود، هنگامى که نتیجه کار آنها و فریب خوردن «ابوموسى» روشن شد،(۱۸) لشکر امام(علیه السلام) در این لحظه به خود آمد و از این که دستور امام(علیه السلام)را در روز آخر جنگ براى ادامه تا پیروزى نادیده گرفته بود، سخت پشیمان شد ولى دیگر کار از کار گذشته بود و جمع کردن و قراردادن آنها در یک محور و حمله مجدّد و هماهنگ، کار ساده اى نبود.
به این ترتیب پیروزى مهمّى که ممکن بود تاریخ اسلام را دگرگون سازد و مسلمین را براى همیشه از شرّ دودمان بنى امیّه و بازماندگان دوران شرک و بت پرستى و پیامدهاى دردناک دوران حکومتشان نجات بخشد از دست رفت و عامل اصلى آن، فریبکارى دشمن از یکسو، ساده اندیشى گروهى از دوستان، از سوى دیگر و فعالیّتهاى شدید منافقانى که در انتظار چنین ساعتى بودند از سوى سوّم و اختلاف و تفرقه و عدم انضباط لازم در گروهى از لشکریان امام از سوى چهارم محسوب مى شود.
ج) جنگ نهروان همان گونه که از داستان «جنگ صفّین» به دست مى آید، گروه «خوارج» از درون «جنگ صفّین» و داستان «حکمیّت» آشکار شدند و این یکى از پیامدهاى دردناک آن جنگ ویرانگر و خانمانسوز بود.
گروهى که حکمیّت را نخست پذیرفته بودند و بعد پشیمان شدند و آن را بر خلاف قرآن و کفر مى پنداشتند، وقاحت و بى شرمى را به جایى رساندند که به امام(علیه السلام)اصرار کردند که توبه نمایند وگرنه به نبرد با آن حضرت بر مى خیزند! «على»(علیه السلام) که اختلاف شدید را در داخل لشکر ملاحظه کرد (و مشاهده نمود که منافقان پیوسته این آتش را دامن مى زنند) دستور مراجعت به «کوفه» را صادر فرمود.
سرانجام در سرزمین «نهروان» که در نزدیکى حروراء بود آماده جنگ شدند.
عجب این که، در این نبرد شوم، در صفوف خوارج، بعضى از یاران دیرینه امام دیده مى شدند; و نیز گروهى که از عبادت، پیشانى آنان پینه بسته بود و آهنگ تلاوت قرآن آنان در همه جا پیچیده بود قرار داشتند.
آنها در حقیقت عابدان خشک و نادان و احمقى بودند که به خاطر افراط آنها در چسبیدن به ظواهر دین و بى اعتنایى به حقیقت آن، «مارقین» نامیده شدند.
هنگامى که دو لشکر در مقابل هم قرار گرفتند، با مذاکره مکرّر به منظور ارشاد «خوارج» و با یک خطابه حساب شده، بسیار روشنگر و بیدار کننده امام(علیه السلام)، قشر عظیمى از لشکر مخالف که فریب خورده بودند جدا شدند و فریاد «التوبة التوبة یا امیرالمؤمنین» بلند کردند و از امام تقاضاى عفو و بخشش نمودند و به این ترتیب هشت هزار نفر از سپاه دوازده هزار نفرى آنان برگشتند (و طبق روایتى امام پرچمى در گوشه اى از میدان برافراشت و به توّابین دستور داد کنار آن پرچم قرار گیرند) و بعد از آن که از هدایت باقیمانده آن گروه لجوج و خشک و نادان مأیوس شد، چاره اى جز جنگ نمى دید; امّا در عین حال فرمود: «تا آنها آغاز به جنگ نکنند شما آغاز نکنید» همان کارى که در جنگ هاى «جمل و صفّین» انجام داد، او مى خواست هرگز آغازگر جنگ نباشد.
سرانجام «خوارج» حمله را شروع کردند که با عکس العمل شدید و دفاع کوبنده لشکر امام روبه رو شدند و در مدّت کوتاهى تمام چهار هزار نفر ـ جز نه نفر که فرار نمودند ـ کشته شدند و از سپاه امام بیش از نه نفر کشته نشدند و صدق کلام آن حضرت که قبلا فرموده بود: «از این مهلکه از آن ها ده نفر رهایى نمى یابند و از شما هم ده نفر کشته نمى شوند» آشکار شد.(۱۹) این جنگ در روز نهم ماه صفر (سال ۳۸ یا ۳۹) هجرى واقع شد و تمام مدّت جنگ ساعتى بیش نبود.(۲۰)
پاورقی :
۱. «راعَنى» از ماده «رَوْع» بر وزن «نوع» در اصل به معناى ترس و وحشت و نگرانى است و گاه به معناى شگفت زدگى نيز آمده است.
۲. «عُرْف» در اصل به معناى چيزهايى است که پشت سر هم قرار گرفته و به صورت انبوه درآمده است به همين دليل به يال حيوان اطلاق مى شود زيرا موهاى انبوه و پرپشتى را تشکيل مى دهد.
۳. «ضبُع» به گفته «مقاييس» سه معنا دارد: نخست حيوان معروف (کفتار) و ديگر عضوى از اعضاى انسان (بازو) و سوّم يکى از اوصاف شتر مادّه است و گاه اين کلمه کنايه از سالهاى قحطى است که چون کفتار به انسانها حملهور مى شود.
۴. «ينثالون» از ماده «ثول» (بر وزن قول) در اصل به معناى انبوه زنبوران عسل است هنگامى که جمع مى شوند و رفت و آمد مى کنند سپس به معناى هر اجتماع انبوهى که توأم با شور و رفت و آمد باشد به کار رفته است (مقاييس اللغة، صحاح و لسان العرب).
۵. «مرق» از ماده «مُروق» (بر وزن غروب) به معناى خارج شدن از چيزى است و هنگامى که در مورد تير به کار مى رود ـ به گفته صحاح اللّغة و لسان العرب ـ مفهومش آن است که از هدف بگذرد و به آن طرف اصابت کند و به همين دليل «خوارج» را «مارقين» ناميده اند زيرا آنها افرادى بسيار افراطى و خشک و متعصّب و لجوج بودند که از اميرمؤمنان على(عليه السلام)مسلمان تر شدند!!
۶. «قسط» گاه به معناى «ظلم و عدول از حق» آمده، لذا «قَسَط» (بر وزن فقط) به افرادى گويند که پاهايشان کج و معوج است و گاه به معناى «عدالت». «راغب» در «مفردات» مى گويد: «قسط» به معناى «سهم و نصيب» است و هرگاه سهم و نصيب ديگرى گرفته شود قسط به آن گفته مى شود و اين مصداق ظلم است و «اِقساط» به معناى پرداختن قسط و سهم ديگرى است و اين عين عدالت است. بنابراين هر دو معنا به يک ريشه برمى گردد. در «لسان العرب» مى گويد: در حديث على(عليه السلام) آمده: «اُمِرْتُ بقِتالِ النّاکِثينَ وَ الْقاسِطينَ وَ الْمارِقينَ» سپس لسان العرب مى افزايد: «وَالقاسطُونَ اَهْلُ صفّين».
۷. مستدرک الصّحيحين، ج ۳، ص ۱۳۹ (چاپ دارالمعرفة).
۸. اين کتاب در ذيل مستدرک چاپ شده است (همان جلد و همان صفحه).
۹. اسدالغالة، ج ۴، ص ۳۳.
۱۰. تاريخ بغداد، ج ۱۳، ص ۱۸۷ (طبع دارالفکر).
۱۱. سوره قصص، آيه ۸۳.
۱۲. «وَعَوْها» از ماده «وَعى» (بر وزن نفى) در اصل به گفته «مقاييس» به معناى ضميمه کردن چيزى به چيز ديگر است و به گفته مفردات به معناى حفظ حديث و مانند آن است (و هر دو به يک معنا باز مى گردد).
۱۳. «راق» از ماده «رَوْق» - به گفته «مقاييس» - به معناى تقدم چيزى بر چيز ديگرى است و گاه به معناى حسن و جمال آمده و به همين جهت بخش اوّل خانه را (خانه يا حرمهاى مقدّسه را) «رواق» مى گويند و در کلام امام(عليه السلام) به همان معناى حسن و جمال است.
۱۴. «زبرج» به معناى زينت و طلا و گاه به معناى نقش پارچه آمده است.
۱۵. به خوبى روشن است که مرجع ضميرها در اين جمله و جمله هاى بالا، طوايف سه گانه ناکثين و مارقين و قاسطين هستند که در عبارت قبل، به آنها اشاره شده، ولى مرحوم علامه بزرگوار مجلسى در بحار ترجيح مى دهد که اين ضماير به خلفاى سه گانه پيشين برگردد، ولى اين احتمال بسيار بعيد به نظر مى رسد. و شايد به همين دليل مرحوم مجلسى در پايان سخن خود اين احتمال را نيز مطرح مى کند که ضميرها به جميع کسانى که در خطبه به آنها اشاره شده است برگردد.
۱۶. فى ظلال نهج البلاغه، ج ۱، ص ۹۶.
۱۷. آنچه در بالا آمد عمدتاً از تاريخ کامل ابن اثير، ج ۳، تلخيص و اقتباس شد.
۱۸. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج ۲، ص ۲۵۹.
۱۹. نهج البلاغه، خطبه ۵۹.
۲۰. کامل ابن اثير، ج ۳; شرح خويى بر نهج البلاغه و طبرى، ج ۴، فروغ ولايت و مروج الذّهب، ج ۲ (با تلخيص).
#نصایح | #استاد_الهی:
▪️خدای متعال، هر آنچه که مؤمن برای رشد و کمال به آن احتیاج داشت، مثل پیغمبر، فرشته، نور، عبادت، قرب و ... از طریق صدیقه ی طاهره علیها السلام به بشریت بخشید.
@ostadelahi
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
🔰 شفیعه روز محشر...
🔸 محمد بن مسلم میگوید شنیدم که امام باقر علیه السلام فرمودند:
✨ لِفَاطِمَةَ علیها السلام وَقْفَةٌ عَلَی بَابِ جَهَنَّمَ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ کُتِبَ بَیْنَ عَیْنَیْ کُلِّ رَجُلٍ مُؤْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ فَیُؤْمَرُ بِمُحِبٍّ قَدْ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ إِلَی النَّارِ فَتَقْرَأُ فَاطِمَةُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُحِبّاً فَتَقُولُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی سَمَّیْتَنِی فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتَ بِی مَنْ تَوَلَّانِی وَ تَوَلَّی ذُرِّیَّتِی مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ
🔹«فاطمه زهرا سلام الله علیها بر در جهنم توقفی خواهد داشت. هنگامی که #روز_قیامت فرا رسد، در میان دو چشم هر کسی نوشته میشود که وی مؤمن یا کافر است، آنگاه به کسی که دوستدار فاطمه است، اما بسیار گناه کرده، امر میشود که به طرف جهنم برود. وقتی که آن حضرت میبیند که بین دو چشم آن شخص نوشته شده «دوست فاطمه»، میگوید: «پروردگارا! تو مرا فاطمه نامیدی و وعده دادی کسی که مرا و فرزندانم را دوست داشته باشد، به وسیله من از آتش جهنم نجات دهی. همانا که وعده تو بر حق است و خُلف وعده نخواهی کرد!»
✨ فَیَقُولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقْتِ یَا فَاطِمَةُ إِنِّی سَمَّیْتُکِ فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتُ بِکِ مَنْ أَحَبَّکِ وَ تَوَلَّاکِ وَ أَحَبَّ ذُرِّیَّتَکِ وَ تَوَلَّاهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِیَ الْحَقُّ وَ أَنَا لَا أُخْلِفُ الْمِیعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِی هَذَا إِلَی النَّارِ لِتَشْفَعِی فِیهِ فَأُشَفِّعَکِ وَ لِیَتَبَیَّنَ مَلَائِکَتِی وَ أَنْبِیَائِی وَ رُسُلِی وَ أَهْلَ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُکِ مِنِّی وَ مَکَانَتُکِ عِنْدِی فَمَنْ قَرَأْتِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُؤْمِناً فَخُذِی بِیَدِهِ وَ أَدْخِلِیهِ الْجَنَّةَ.
🔹خداوند رئوف خواهد گفت: «راست میگویی، من تو را فاطمه نامیدم و کسی که تو را و فرزندانت را دوست داشته باشد، از آتش جهنم بر کنار خواهم داشت.
وعده من حق است و خُلف وعده نخواهم کرد.
من بدین منظور دستور دادم این بندهام را به جهنم ببرند که تو شفیع او شوی و من #شفاعت تو را بپذیرم تا مقام و منزلتی که تو نزد من داری، برای ملائکه و پیامبران و اهل محشر معلوم شود.
حال دست هر که را که در میان دو چشم او نوشته شده «مؤمن» بگیر و داخل بهشت کن.»
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۴
@ostadelahi
🏴 #فاطمیه
╭────๛- - - - ┅╮
│🥀 @Mabaheeth
╰───────────
#نصايح | #استاد_الهی:
▪️محور و رکن اصلی هدایت در شیعه جریان حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها است؛ لذا از بهترین وظایف ما در بندگی، کسب #معرفت حقیقی نسبت به مقامات صدیقه ی طاهره (سلام الله تعالی علیها) است.
@ostadelahi
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#نصایح | استاد الهی:
▪️همه مردم حتی انبیاء، به رشتههای #چادر حضرت زهرا سلام الله علیها حرکت می کنند و به جهش در می آیند؛
ماها که در چاه هستیم باید #استغاثه مان بیشتر باشد.
@ostadelahi
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│ 📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - -
🏴 گلایهها و فرمایشات صریح حضرت زهرا سلام الله علیها به زنان مهاجرین و انصار...
🔰 قسمت اول
➖ فاطمه، دختر امام حسین علیه السلام روایت میکند: وقتی که بیماری حضرت فاطمه سلام الله علیها تشدید و حال و وضع جسمی ایشان از آن پیشامد، وخیم شد، زنان مهاجرین و انصار، [در ظاهر به قصد عیادت] به محضر ایشان آمده و عرض کردند:
شب را با این مريضى چگونه به صبح رساندى، و اكنون حالت چطور است؟
▪️حضرت فاطمه سلام الله علیها در جواب ایشان فرمودند:
▪️أَصْبَحْتُ وَ اللَّهِ عَائِفَةً لَدُنْیَاکُمْ قَالِیَةً لِرِجَالِکُمْ لَفَظْتُهُمْ قَبْلَ أَنْ عَجَمْتُهُمْ وَ شَنَئْتُهُمْ بَعْدَ أَنْ سَبَرْتُهُمْ فَقُبْحاً لِفُلُولِ الْحَدِّ وَ خَوَرِ الْقَنَاةِ وَ خَطَلِ الرَّأْیِ وَ بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ فِی الْعَذابِ هُمْ خالِدُونَ
➖به خدا سوگند شبم را به صبح رساندم در حالتى كه دنیای شما را ناگوار میدانم و با مردانتان بغض و کینه دارم. آنان را به سان لقمه ای که هنوز دندان بر آن ننهاده از دهان بیرون افکندهام و پس از آزمودن آنان، کینه ایشان را به دل گرفته ام. چه زشت است به کندی گراییدن تیزی شمشیر و از کار افتادن نیزه و تزلزل اندیشه. {چه بد است آن خشم الهی که خود برای خویش فراهم آورده اند آنان همیشه در عذاب خواهند بود.(اشاره به آیه ۸۰ سوره مائده)}
▪️لَا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدْتُهُمْ رِبْقَتَهَا وَ شَنَنْتُ عَلَیْهِمْ غَارَهَا فَجَدْعاً وَ عَقْراً وَ سُحْقاً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ
➖ قلاده این کار را در گردن آنان بستم و ننگ این رخداد را بر آنان میدانم.(یعنی مسئولیت این فجایع به عهده آنان است) بردگی، نابودی و نفرین بر قوم ستمگر باد!
▪️وَیْحَهُمْ أَنَّی زَحْزَحُوهَا عَنْ رَوَاسِی الرِّسَالَةِ وَ قَوَاعِدِ النُّبُوَّةِ وَ مَهْبِطِ الْوَحْیِ الْأَمِینِ وَ الطَّبِینِ بِأَمْرِ الدُّنْیَا وَ الدِّینِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ
➖وای بر آنان! چگونه خلافت را از سنگ پایههای پیامبری و جایگاه وحی و آنکه در امر دنیا و دین، دانا و روشن بود دور ساختند!!. {آری به راستی این زیان فراوان و آشکار است.(اشاره به آیه ۱۵ سوره زمر)}
▪️مَا نَقَمُوا مِنْ أَبِی الْحَسَنِ؟! نَقَمُوا وَ اللَّهِ مِنْهُ نَکِیرَ سَیْفِهِ وَ شِدَّةَ وَطْئِهِ وَ نَکَالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذَاتِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
➖ از ابوالحسن علی علیه السّلام چه چیزی را نپسندیدند؟! به خدا سوگند آنان بی پروایی شمشیر ابوالحسن، استواری گام ها، سختی کارزار و خشم خدایی او را خوش نداشتند.
▪️وَ اَللَّهِ لَوْ تَكَافُّوا عَنْ زِمَامٍ نَبَذَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لاَعْتَلَقَهُ وَ لَسَارَ بِهِمْ سَيْراً سُجُحاً لاَ يَكْلُمُ خِشَاشُهُ وَ لاَ يُتَعْتَعُ رَاكِبُهُ
➖ به خدا سوگند، اگر آنان از مرکب خلافتی که پیامبر به علی سپرده بود، دست میکشیدند، وی با آن دمساز میگشت و مردم را نرم و آسان راه میبرد، آن گونه که نه بینی شتر خلافت آسیب بیند و نه سوارش به رنج افتد،
▪️وَ لَأَوْرَدَهُمْ مَنْهَلاً نَمِيراً فَضْفَاضاً تَطْفَحُ ضِفَّتَاهُ وَ لَأَصْدَرَهُمْ بِطَاناً قَدْ تَخَيَّرَ لَهُمُ اَلرَّيَّ غَيْرَ مُتَحَلٍّ مِنْهُ بِطَائِلٍ إِلاَّ بِغَمْرِ اَلْمَاءِ وَ رَدْعِهِ سَوْرَةَ اَلسَّاغِبِ وَ لَفُتِحَتْ عَلَيْهِمْ بَرَكَاتُ اَلسَّمَاءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ سَيَأْخُذُهُمُ اَللَّهُ بِمٰا كٰانُوا يَكْسِبُونَ
➖و مردم را به چشمه همواره جوشان و سرشار و سرریز میرساند و آنان را سیراب باز میگرداند، به گونه ای که شگفت زده میشدند، ولی او خود جز به قدر فرو نشاندن آتش تشنگی بر نمی گرفت، کمتر از آنکه او را سیراب کند. آنگاه، قطعا برکتهای آسمان و زمین برآنان گشوده میگشت - اما اکنون - خداوند آنان را به زودی در دام کارهایشان، گرفتار خواهد نمود.(اشاره به آیه ۹۶ سوره اعراف)
▪️أَلاَ هَلُمَّ فَاسْمَعْ وَ مَا عِشْتَ أَرَاكَ اَلدَّهْرُ اَلْعَجَبَ وَ إِنْ تَعْجَبْ وَ قَدْ أَعْجَبَكَ اَلْحَادِثُ إِلَى أَيِّ سِنَادٍ اِسْتَنَدُوا وَ بِأَيَّةِ عُرْوَةٍ تَمَسَّكُوا اِسْتَبْدَلُوا اَلذُّنَابَى وَ اَللَّهِ بِالْقَوَادِمِ وَ اَلْعَجُزَ بِالْكَاهِلِ
➖بیا و بشنو! که تا زنده ای روزگاران تو را به شگفتی خواهد انداخت و حقّاً آن شگفتی پیامد این حادثه است. شگفتا! به کدامین تکیه گاه پیوستند و به چه دستاویزی چنگ زده اند. بر جای پیشتازان، فرومایهگان را نشاندند و سستعنصران را جایگزین برجستگان کردند....
🔰 ادامه دارد...
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۵۸ حدیث ۸
قسمت دوم از اینجا
@ostadelahi
🏴 گلایهها و فرمایشات صریح حضرت زهرا سلام الله علیها به زنان مهاجرین و انصار...
🔰 قسمت دوم
▪️فَرَغْماً لِمَعَاطِسِ قَوْمٍ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً، أَلاٰ إِنَّهُمْ هُمُ اَلْمُفْسِدُونَ وَ لٰكِنْ لاٰ يَشْعُرُونَ، أَ فَمَنْ يَهْدِي إِلَى اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لاٰ يَهِدِّي إِلاّٰ أَنْ يُهْدىٰ فَمٰا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
➖پس بینی ایشان بر خاک باد! همان کسانی که خیال میکنند کار خوبی انجام دادهاند (اشاره به آیه ۱۰۴ سوره کهف)، اما به راستی آنان مفسدین هستند ولی خود نمی دانند، (اشاره به آیه ۱۲ سوره بقره) آیا آنکه به حق راه یافته است شایسته رهبری است یا آنکه خود راهبر نیست بلکه راه را باید به او نشان داد؟ شما را چه شده؟ چگونه داوری میکنید؟ (اشاره به آیه ۳۵ سوره یونس)
▪️أَمَا لَعَمْرُ إِلَهِكَ لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَيْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ اِحْتَلَبُوا طِلاَعَ اَلْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً وَ ذُعَافاً مُمْقِراً هُنَالِكَ يَخْسَرُ اَلْمُبْطِلُونَ وَ يُعْرَفُ اَلتَّالُونَ غِبَّ مَا سَنَّ اَلْأَوَّلُونَ
➖آگاه باش، سوگند به خداوند که تحقیقاً شتر خلافت آبستن حوادث است، دمی درنگ کنید تا فرزندش را به دنیا آورد. آنگاه از پستان شتر خلافت، جامی لبریز از خون تازه و زهری تلخ بدوشند. آن هنگام است که باطل پیشه گان زیانمند میشوند.(اشاره به آیه ۲۷ سوره جاثیه) و آیندگان پیامد آنچه را پیشینیان بنیاد نهادند در خواهند یافت.
▪️ثُمَّ طِيبُوا عَنْ أَنْفُسِكُمْ أَنْفُساً وَ طَأْمِنُوا لِلْفِتْنَةِ جَأْشاً وَ أَبْشِرُوا بِسَيْفٍ صَارِمٍ وَ هَرْجٍ شَامِلٍ وَ اِسْتِبْدَادٍ مِنَ اَلظَّالِمِينَ يَدَعُ فَيْئَكُمْ زَهِيداً وَ زَرْعَكُمْ حَصِيداً فَيَا حَسْرَتَى لَكُمْ وَ أَنَّى بِكُمْ وَ قَدْ عَمِيَتْ قُلُوبُكُمْ عَلَيْكُمْ أَ نُلْزِمُكُمُوهٰا وَ أَنْتُمْ لَهٰا كٰارِهُونَ
➖آنگاه، باید از خود دست بشویند و خود را به فتنه بسپارند و بر شما بشارت باد به شمشیری برنده و هرج و مرجی فراگیر و بیداد ستمگران، که اموالتان را کم ارزش خواهند کرد و زراعت شما را خویش درو خواهند کرد.
اندوه بر شما، و با شما چه باید کرد که
امر روشن بر شما مشتبه شده است. آیا میتوان حقیقت روشن را بر شما تحمیل کرد با اینکه خود نمی خواهید. (اشاره به آیه ۲۸ سوره هود)
▪️فرمایشات حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام خطاب به زنان مهاجر و انصار در اینجا به پایان رسید.
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۵۸ حدیث۸
سوید بن غفله نقل میکند:
➖زنان، پیام حضرت را بر مردان خویش بازگفتند. پس گروهی از سران مهاجر و انصار برای عذرخواهی به نزد آن حضرت آمدند و گفتند: «ای سرور زنان! اگر ابوالحسن علی علیه السّلام پیش از آنکه ما پیمان خویش را با دیگران محکم سازیم از ما خواسته بود، هرگز از او به دیگری نمی پیوستیم!!» (عذر بدتر از گناه)
▪️حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در جواب آن بدعهدان فرمودند:
▪️إِلَیْکُمْ عَنِّی فَلَا عُذْرَ بَعْدَ تَعْذِیرِکُمْ وَ لَا أَمْرَ بَعْدَ تَقْصِیرِکُمْ.
➖ از من دور شوید! عذری نمی ماند پس از تقصیر شما و امری نیست پس از کوتاهی شما.
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۶۰ ، آخر حدیث۹
🔰 پایان
قسمت اول از اینجا
@ostadelahi