#داستانهای_شگفت
۱۲۲ - داماد شب عروسی کشته می شود
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
سیدالعلماء العاملین جناب آقای حاج سید محمد علی سبطالشیخ نقل فرمودند یکی از شیوخ عرب که رئیس قبیله ای از اطراف بغداد بوده تصمیم می گیرد برای ازدواج پسرش دختری از بستگانش خواستگاری نماید و مرسومشان چنین است که در یک شب مجلس عقد و زفاف را انجام می دهند.
در شب معینی دعوت می نماید و وسایل پذیرایی و جشن و اطعام به طور تفصیل فراهم می کند و از مرحوم حاج شیخ مهدی خالصی که در آن زمان مرجع تقلید عرب بوده برای انجام صیغه عقد دعوت می کند.
پس از حضور شیخ و آمادگی مجلس عقد، عده ای از جوانان به دنبال داماد می روند و او را با تشریفات مخصوصی مطابق مرسوم به مجلس عقد بیاورند و در عرض راه هلهله کنان داماد را می آورند و ضمنا طبق مرسوم تیرهای هوایی می انداختند، در این اثناء جوان سیدی که جزء آنها بود و تفنگ پر به دستش بود، ناگهان تیر خالی می شود و به سینه داماد می خورد و کشته می گردد.
سید بیچاره فرار می کند، سپس این فاجعه در مجلس عقد به پدر داماد گفته می شود.
مرحوم شیخ مهدی خالصی پدر را امر به #صبر می کند و به این بیان لطیف آرامش می کند می فرماید : ( ( آیا می دانی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله بر همه ما حق بزرگی دارد و همه ما نیازمند #شفاعت او هستیم؟
پدر تصدیق می نماید.
شیخ می فرماید این جوان سید عمداً کاری نکرده، تیری بدون اختیارش بیرون آمده و به فرزند تو رسیده و به قضای الهی فرزندت از دنیا رفته است؛ این سید را به خاطر جدّش عفو کن و در این مصیبت صبر نما و تسلیم خواست خدا باش تا خداوند اجر صابرین به تو دهد.
پدر داماد پس از پذیرفتن اندرزهای شیخ، قدری ساکت می شود و فکر می کند سپس می گوید هر چه فکر می کنم می بینم امشب جمعی میهمان داریم و ما آنها را به مجلس عیش و سرور دعوت کردیم و مبدل شدن آن به عزا سزاوار نیست و برای تکمیل ادای حق رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله بروید آن جوان سید را بیاورید به جای پسرم دختر را برای او عقد کنید و به حجله برید.
شیخ بر او احسنت و مرحبا می گوید .
دنبال سید می روند و او را پیدا می کنند؛ سید باور نمی کرده که چنین تصمیمی درباره اش گرفته شده و خیال می کرده به این بهانه می خواهند او را ببرند و بکشند، تا پس از تأمین و اطمینان که به او دادند می آید و در همان شب، شیخ دختر را برای سید عقد می کند و مجلس زفاف انجام می گیرد، فردا هم جنازه پسر را دفن می نمایند.
____________
دوستی و احسان به سادات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۵- موضوع دوستی و اکرام و احسان به سادات و ذرّیه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و وجوب و فضیلت و ثوابهای فراوان و آثار متعدد آن است که مطلبی ضروریست و برای تذکر، دقت در آیه مودّت کافی است : ( بگو ای پیغمبر از شما نمی طلبم مزد بر رسالت خود جز دوستی بستگانم )¹
و در جای دیگر می فرماید : ( و این دوستی بستگانم که مزد رسالت من است برای منفعت خود شماست ) ²
زیرا مسلمانان به وسیله این دوستی به شفاعت آن حضرت می رسند چنانچه فرمود: ( در قیامت #شفاعت می کنم کسانی را که ذریه مرا گرامی داشته و آنها را در سختیها یاری کردند و حاجت آنان را برآوردند )³
و به راستی دوستی با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله لازمه اش دوستی با ذریه آن حضرت است تا جایی که اولاد آن حضرت در نزدش محبوبتر و عزیزتر از اولاد خودش باشد؛ چنانچه علّامه امینی علیه الرحمه از دیلمی در مسند و حافظ بیهقی در کتاب شعب الایمان و ابوالشیخ در کتاب ثواب و جمعی دیگر روایت کرده اند از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله که فرمود : ( هیچ بنده ای ایمان ( کامل ) به خدا ندارد مگر وقتی که من در نزد وی از جانش محبوبتر باشم و عترتم و منسوبینم از منسوبینش محبوبتر باشند)⁴
و به راستی که ایمان کامل و محبت صادقه و شجاعت حقیقی آن مرد شریف عرب بود که در آن شب حاضر شد جوان سید را به جای پسرش داماد کند.
من حیرانم که در عالم جزاء، خدا و رسول با این مرد شریف چه معامله می کنند⁵.
───
۱- قُلْ لا اَسْئلکُمْ عَلَیه اَجْراً اِلا المَوَدَّهَ فی الْقُرْبی (سوره شوری ، آیه 23).
۲- قُلْ ما سَئَلْتُکُمْ مِنْ اَجْر فَهُوَ لَکُمْ (سوره سباء، آیه 47).
۳- کتاب قواعد (وصیتنامه علاّمه به فرزندش ).
۴- لا یُؤْمِنُ عَبْدٌ للّهِ حَتّی اَکُونَ اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ تَکُونَ عِتْرَتی اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ تَکُوَنَ اَهْلی احَبَّ اِلَیْهِ مِنْْ اَهْلِهِ))، (کتاب سیرتنا و سنتنا).
۵- (فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ اَعْیُنٍ)، (سوره سجده ، آیه 17).
#داستانهای_شگفت
۱۲۶ - توسلات مؤثرند
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
تقریبا چهل سال قبل در مدرسه دارالشفای قم، شب ۲۵ رجب، مجلسی از علما و فضلا برای #توسل به حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام بود.
بنده هم حاضر بودم، یک نفر از آقایان فرمود وقتی که مختار محله مشراق نجف اشرف ( نامش را فراموش نموده ام ) مرحوم شد، شب در عالم رؤیا خود را در صحن مطهر امیرالمؤمنین علیه السّلام دیدم در حالی که آن حضرت با کمال جلال روی منبری بودند، ناگاه دیدم مختار محله را که تازه مرحوم شده بود آوردند در حالی که دو نفر مأمور او بودند و آثار عذاب از او آشکار بود.
چون محاذی حضرت رسید، استغاثه به آن حضرت نمود و طلب #شفاعت کرد.
حضرت فرمود خطاها و گناهانت را فراموش کردی؟
عرض کرد : صحیح می فرمایید لیکن من به شما حق دارم؛ زیرا در تمام ایام سرور شما اهل بیت (علیهمالسلام) اهل محله را جمع می کردم و مجلس جشن و سرور می گرفتم و در ایام عزاداری مجالس روضه خوانی و سینه زنی برپا می کردم، خلاصه چنین و چنان می کردم.
حضرت فرمود : تمام آنچه می کردی برای خودت بود می خواستی ریاست کنی و به این وسیله ها طلب جاه و شهرت نمایی.
سر به زیر انداخت😔 سپس گفت صحیح است لیکن خودت می دانی که به جان و دل، شما را دوستدار بودم و بلندی نام شما را خواستار بودم و هروقت در مجالس، نام شما به عظمت یاد می شد، دلشاد می گردیدم.
حضرت او را تصدیق فرمود آنگاه به مأمورین فرمود : ( خَلُّوهُ ) او را رها کنید و چون مأمورین رفتند، شاد و خرّم گردید.
درک مقام حسین (علیه السلام) بسته به علم است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و اما مطلب دوم یعنی مقام حضرت سیدالشهداء علیه السّلام در برزخ چنانچه گذشت انسان تا در دنیا و با بدن مادی و اسیر طبیعت است جز اوضاع و گزارشات دنیوی را ادراک نمی تواند نماید تا جایی که اگر در دوستی دنیا فرو رود عوالم بالا و ماورای طبیعت یعنی برزخ و قیامت را منکر می شود بلکه گزارشات آن عوالم را مسخره می نماید.
در برابرش کسی که از علاقه مندی به دنیا خلاص گردد و از عوالم معرفت و محبت الهی بهره مند شود زندگی دنیوی را ناچیز و لهو و لعب می بیند و چون کمال سعادت خود را در شهود آن عوالم می بیند مشتاق مرگ می شود و خَلاصی از این عالم را خواهان می گردد.
از جمله گزارشات برزخ و قیامت، ظهور مقام #حضرت_سیدالشهداء علیه السّلام است یعنی سعه وجودی و احاطه علمی و نفوذ مشیّت و سلطنت الهی آن حضرت را تا کسی به آن عالم وارد نگردد حقیقتش را نمی تواند درک نماید و فعلاً جز تصدیق اجمالی و دانستن عجز خود از ادراک آن راهی نیست .
به این مناسبت جمله ای از فرمایشات حضرت صادق علیه السّلام در محل و مقام برزخی حضرت سیدالشهداء علیه السّلام نقل می گردد.
در نفس المهموم به سند صحیح از #امام_صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود : ( حسین علیه السّلام با پدر و مادر و برادرش در منزل رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله است و با آن حضرت روزی ( مناسب آن عالَم و آن مقام ) به ایشان می رسد و مورد نعمت و کرامت خداوندند و به درستی که حسین علیه السّلام در سمت راست عرش است و می گوید : پروردگارا ! عطا فرما به من آنچه وعده دادی ( #شفاعت ) و نظر می کند به سوی زیارت کنندگان قبرش پس به آنها و به نامهایشان و نامهای پدرانشان و آنچه با آنهاست شناساتر است از شناسایی یکی از آنان به فرزندش و نظر می فرماید به سوی کسی که بر او گریان است؛ پس برایش طلب آمرزش می فرماید و از پدرش می خواهد که برای او آمرزش جوید و می فرماید ای گریه کننده بر من ! اگر پاداشی را که خداوند برایت آماده فرموده بدانی شادیت بیش از اندوه و غصه ات می شد و برایش آمرزش می جوید از هر خطا و گناهی ) ²
________
۱- فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما اُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّهِ اَعْیُنٍ
۲- اِنَّ الْحُسَیْنَ بْن عَلِیٍّ (علیهماالسلام ) مَعَ اَبیهِ وَ اُمِّهِ وَ اَخیهِ فی مَنْزِلِ رَسُولِ اللّهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ اِنَّهُ لَعَن یَمینِ الْعَرْشِ مُتَعلَّقٌ بِهِ یَقُولُ یا رَبِّ اَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی وَ اَنّهُ لَیَنْظُرُ اِلی زوّارِهِ فَهُوَ اَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِاَسْمائِهِمْ و َاَسْماءِ آبائِهِمْ وَ ما فی رِحالِهِمْ مِنْ اَحَدِهِمْ بِوَلَدِهِ وَ اَنّهُ لَیَنْظُرُ اِلی مَنْ یَبْکیهِ فَیَسْتَغْفِرَ لَهُ وَ یَسْئلُ اَباهُ اْلاِسْتِغْفارَ لَهُ وَ یَقُولُ اَیُّهَا الْباکی لَوْ عَلِمْتَ ما اَعَدَّ اللّهُ لَکَ مِنَ اْلاَجْرِ لَفَرَحْتَ اَکْثَرَ مِمّا حَزنْتَ وَ اِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطیئَهٍ) (نفس المهموم )
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/55622
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
#داستانهای_شگفت
۱۲۹ - رؤیای صادقه و دیدن آثار اعمال
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
پیش از سی سال قبل روضه خوانی بود به نام (شیخ حسن) که چند سال آخر عمرش به شغل حرامی سرگرم بود؛
پس از مردنش یکی از خوبان او را در خواب می بیند که برهنه است و چهره اش سیاه 👨🏿 و شعله های آتش 🔥 از دهان و زبانِ آویزانش بالا می رود، به طوری وحشتناک 😱 بود که آن شخص فرار می کند.
پس از گذشتن ساعاتی و طی عوالمی باز او را می بیند لکن در فضای فرحبخش، در حالی که آن شیخ، چهره سفید و با لباس و روی منبر و خوشحال است!
نزدیکش می رود و می پرسد شما (شیخ حسن) هستید؟
گوید بلی .
میپرسد شما همان هستید که در آن حالت عذاب و شکنجه بودید ؟ گوید بلی.
آنگاه سبب دگرگون شدن حالش را می پرسد؟
می گوید آن حالت اولی در برابر ساعاتی است که در دنیا به کار حرام سرگرم بودم و این حالت خوب در برابر ساعاتی است که از روی اخلاص یاد #حضرت_سیدالشهداء علیهالسّلام می نمودم و مردم را می گریاندم و تا اینجا هستم در کمال خوشی و راحتی می باشم و چون آنجا می روم همان است که دیدی. به او گفت : حال که چنین است از منبر پایین نیا و آنجا نرو!
گفت: نمی توانم و مرا می برند.
شاهد صدق این رؤیا آیه شریفه : ( فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرّاً یَرَهُ ) می باشد ؛ یعنی هرکَس هموزن ذره، کار نیکی بجای آورد آن را می بیند و هرکه هموزن ذره، شرّی انجام دهد آن را خواهد دید.
ناگفته نماند که این حالت برزخی اوست تا وقتی که استحقاق عذابِ ساعات گنهکاریش تمام شود یا اینکه به #شفاعت اهل بیت علیهم السّلام نجات یابد و چون ایمان داشته و دلش از محبّت خالی نبوده سرانجام اهل نجات و خوشیِ پیوسته خواهد بود.
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/55719
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
#داستانهای_شگفت
۱۳۱ - توفیق زیارت و پذیرایی
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
مکرر شنیده بودم که یکی از اخیار زمان به نام حاج محمد علی فشندی تهرانی، توفیق تشرّف به خدمت حضرت بقیه اللّه عجل اللّه تعالی فرجه نصیبش شده و داستانهایی دارد، دوست داشتم او را ببینم و از خودش بشنوم.
در ماه ربیع الثانی 95 در تهران، حضرت سیدالعلماءالعاملین حاج آقا معین شیرازی دامت برکاته را به اتفاق جناب حاج محمد علی مزبور ملاقات نمودم، آثار خیر و صلاح و صدق و دوستی اهل بیت علیهم السّلام از او آشکار بود، از آقای حاج آقا معین خواهش نمودم آنچه حاجی مزبور می گوید ایشان مرقوم فرمایند. اینک برای بهره مندی خوانندگان این کتاب عین مرقومه ایشان ثبت می شود :
بسم اللّه الرحمن الرحیم
( زیارت در مرتبه اولی )
قریب سی سال قبل عازم #کربلا شدیم برای #زیارت_اربعین، موقعی بود که برای هر نفر جهت گذرنامه چهارصد تومان می گرفتند. بعد از گرفتن گذرنامه، خانواده گفت من هم می آیم، ناراحت شدم که چرا قبلاً نگفته بود، خلاصه بدون گذرنامه حرکت نمودیم و جمعیت ما پانزده نفر بود چهار مرد و یازده زن و یک علویه همراه بود که قرابت با دو نفر از همراهان داشت و عمر آن علویه 105 سال بود. خیلی به زحمت او را حرکت دادیم و با سهولت و نداشتن گذرنامه، خانواده را از دو مرز ایران و عراق گذراندیم و کربلا مشرف شدیم. قبل از اربعین و بعد از اربعین، به #نجف_اشرف مشرف شدیم و بعد از 17 ربیع الاول قصد کاظمین و سامرا را نمودیم. آن دو نفر مَرد که از خویشان آن علویه بودند از بردن علویه ناراحت بودند و می گفتند او را در نجف می گذاریم تا برگردیم، من گفتم زحمت این علویه با من است و حرکت نمودیم. در ایستگاه ترن کاظمین برای سامرا جمعیت بسیار بود و همه در انتظار آمدن ترن بودند که از کرکوک موصل بیاید برود بغداد و بعد از بغداد بیاید و مسافرها را سوار کند و حرکت کنند و با این جمعیت تهیه بلیط و محل بسیار مشکل بود .
ناگاه سید عربی که شال سبزی به کمر بسته بود نزد ما آمد و گفت حاج محمدعلی ! سلام علیکم ! شما پانزده نفر هستید ؟ گفتم بله ، فرمود : شما اینجا باشید این پانزده بلیط را بگیرید، من می روم بغداد بعد از نیمساعت با قطار برمی گردم، یک اطاق دربست برای شما نگاه می دارم شما از جای خود حرکت نکنید. قطار از کرکوک آمد و سید سوار شد و رفت.
بعد از نیم ساعت قطار آمد، جمعیت هجوم آوردند، رفقا خواستند بروند من مانع شدم، قدری ناراحت شدند. همه سوار شدند، آن سید آمد و ما را سوار قطار نمود، یک اطاق دربست. تا وارد سامرا شدیم، آن آقاسید گفت شما را می برم منزل سیدعباس خادم و رفتیم منزل سیدعباس، من رفتم نزد سیدعباس گفتم ما پانزده نفر هستیم و دو اطاق می خواهیم و شش روز هم اینجا هستیم چه مقدار به شما بدهم؟
گفت یک آقاسیدی کرایه شش روز شما را داد با تمام مخارج خوراک و زیارتنامه خوان، روزی دو مرتبه هم شما را ببرم سرداب و حرم.
گفتم سید کجاست؟ گفت الان از پله های عمارت پایین رفت. هرچند دنبالش رفتیم او را ندیدیم، گفتم از ما طلب دارد پانزده بلیط برای ما خریداری نموده، گفت من نمی دانم تمام مخارج شما را هم داد.
خلاصه بعد از شش روز آمدیم کربلا نزد مرحوم آقا میرزا مهدی شیرازی رفتم و جریان را گفتم سؤال نمودم راجع به بدهی نسبت به سید، مرحوم میرزا مهدی گفت با شما از سادات کسی هست ؟ گفتم یک علویه است. فرمود او #امام_زمان علیه السّلام بوده و شما را مهمان فرموده.
حقیر گوید : و محتمل است که یکی از #رجال_الغیب یا #ابدال که ملازم خدمت آن حضرتند بوده است.
برکات احسان به سادات
غرض از نقل این #داستان بیان اهمیت احسان به سلسله جلیله سادات خصوصاً علویه ها که علاوه بر ثوابهای آخرتی و #شفاعت، آثار دنیویه و برکات ظاهریه هم دارد؛ چنانچه در این داستان چون حاج محمد علی نسبت به آن علویه بروز ارادت و احسان و خدمتگذاری داد چگونه تلافی شد و یک نفر از عباد صالحین رجال الغیب یا ابدال مأمور می شود برای یاری کردن او و همراهانش و سپس ضیافت شش روزه در سامرا و مرحوم آیت اللّه محمد مهدی شیرازی اعلی اللّه مقامه به دل روشنش دانست که این الطاف از برکات آن علویه بوده است.
و ثقه الاسلام حاج میرزا حسین نوری در کتاب ( کلمه طیبه ) چهل روایت و حکایت از مدارک معتبره در فضیلت و برکات احسان به سلسه سادات نقل کرده است و تبرکاً یک داستان از آنها نقل می شود.
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/55839
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
🔰 شفیعه روز محشر...
🔸 محمد بن مسلم میگوید شنیدم که امام باقر علیه السلام فرمودند:
✨ لِفَاطِمَةَ علیها السلام وَقْفَةٌ عَلَی بَابِ جَهَنَّمَ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ کُتِبَ بَیْنَ عَیْنَیْ کُلِّ رَجُلٍ مُؤْمِنٌ أَوْ کَافِرٌ فَیُؤْمَرُ بِمُحِبٍّ قَدْ کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ إِلَی النَّارِ فَتَقْرَأُ فَاطِمَةُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُحِبّاً فَتَقُولُ إِلَهِی وَ سَیِّدِی سَمَّیْتَنِی فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتَ بِی مَنْ تَوَلَّانِی وَ تَوَلَّی ذُرِّیَّتِی مِنَ النَّارِ وَ وَعْدُکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ
🔹«فاطمه زهرا سلام الله علیها بر در جهنم توقفی خواهد داشت. هنگامی که #روز_قیامت فرا رسد، در میان دو چشم هر کسی نوشته میشود که وی مؤمن یا کافر است، آنگاه به کسی که دوستدار فاطمه است، اما بسیار گناه کرده، امر میشود که به طرف جهنم برود. وقتی که آن حضرت میبیند که بین دو چشم آن شخص نوشته شده «دوست فاطمه»، میگوید: «پروردگارا! تو مرا فاطمه نامیدی و وعده دادی کسی که مرا و فرزندانم را دوست داشته باشد، به وسیله من از آتش جهنم نجات دهی. همانا که وعده تو بر حق است و خُلف وعده نخواهی کرد!»
✨ فَیَقُولُ الله عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقْتِ یَا فَاطِمَةُ إِنِّی سَمَّیْتُکِ فَاطِمَةَ وَ فَطَمْتُ بِکِ مَنْ أَحَبَّکِ وَ تَوَلَّاکِ وَ أَحَبَّ ذُرِّیَّتَکِ وَ تَوَلَّاهُمْ مِنَ النَّارِ وَ وَعْدِیَ الْحَقُّ وَ أَنَا لَا أُخْلِفُ الْمِیعَادَ وَ إِنَّمَا أَمَرْتُ بِعَبْدِی هَذَا إِلَی النَّارِ لِتَشْفَعِی فِیهِ فَأُشَفِّعَکِ وَ لِیَتَبَیَّنَ مَلَائِکَتِی وَ أَنْبِیَائِی وَ رُسُلِی وَ أَهْلَ الْمَوْقِفِ مَوْقِفُکِ مِنِّی وَ مَکَانَتُکِ عِنْدِی فَمَنْ قَرَأْتِ بَیْنَ عَیْنَیْهِ مُؤْمِناً فَخُذِی بِیَدِهِ وَ أَدْخِلِیهِ الْجَنَّةَ.
🔹خداوند رئوف خواهد گفت: «راست میگویی، من تو را فاطمه نامیدم و کسی که تو را و فرزندانت را دوست داشته باشد، از آتش جهنم بر کنار خواهم داشت.
وعده من حق است و خُلف وعده نخواهم کرد.
من بدین منظور دستور دادم این بندهام را به جهنم ببرند که تو شفیع او شوی و من #شفاعت تو را بپذیرم تا مقام و منزلتی که تو نزد من داری، برای ملائکه و پیامبران و اهل محشر معلوم شود.
حال دست هر که را که در میان دو چشم او نوشته شده «مؤمن» بگیر و داخل بهشت کن.»
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۴
@ostadelahi
🏴 #فاطمیه
╭────๛- - - - ┅╮
│🥀 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از مباحث
16.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️ #ویژه | انتشار نخستینبار
📹 #رهبر_انقلاب: این آقای #حاج_قاسم هم از آنهایی است که #شفاعت میکند انشاءالله
💻 @Khamenei_ir
🌐 @Mabaheeth
محل امنی است برای هر کسی که وارد آن شود.
راهنمایی است تا از او پیروی کنند.
برهانی است بر آن کسی که با آن سخن بگوید،
عامل پیروزی است برای آن کسی که به آن استدلال کند.
نجات دهنده است برای آن کسی که حافظ آن باشد و به آن عمل کند.
رهبر آن است که آن را به کار گیرد و نشانه هدایت است برای آن کسی که در او بنگرد.
کسی با قرآن هم نشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست؛ در هدایت او افزود و از گمراهی اش کاست.
آگاه باشید کسی با داشتن قرآن نیازی به غیر ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود؛ پس درمان خود را از قرآن بخواهید و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید.
آن کسی که در قیامت قرآن شفاعتش کند، بخشوده می شود و آن که قرآن از او شکایت کند محکوم است»... «قرآن، فرماندهی بازدارنده و ساکتی گویا و حجت خدا بر مخلوقات است.
خداوند پیمان عمل کردن به قرآن را از بندگان گرفته و آن را در دستوراتش قرار داده است... اما بدانید این قرآنی که در بین شماست، خط هایی است که در یک جا جمع شده و به مفسر و مترجم نیاز دارد.... باید به این حقیقت اذعان کنند که شایسته ترین مردم به تفسیر قرآن و بیان معارف آن ما اهل بیت هستیم.
... از آن، نصیحت پذیر؛ حلالش را حلال و حرامش را حرام بشمار.... از حوادث گذشته تاریخ برای آینده، درس عبرت بگیر که حوادث روزگار با یکدیگر همانند بوده و پایان دنیا به آغازش در ارتباط است و همه آن رفتنی است....
↑ عباراتی که در بالا خواندید از یک شهید است.
شهید محراب امیر مؤمنان علی علیهالسلام.
این جملات از #نهج_البلاغه انتخاب شد و با یاری خدا راهگشای ما خواهد بود.
این کتاب گنجینه ای از خاطرات نورانی شهداست که با محوریت آیه های قرآن کریم گردآوری شده است. یک آیه از هر جزء قرآن کریم و روایتی از زندگی شهدایی که آن آیه را در زندگی خود به کار بستند، آورده شده.
شهدا این آیه های قرآن را زندگی کردند و خود به آیه های الهی مبدل گشتند.
امید است با الگوگیری از این ستاره ها در قیامت مشمول #شفاعت و عنایت این شهدا شویم که خود آیه ای هستند از قرآن کریم.
این ۳۰ آیه نقشه راهی است برای رسیدن به زندگی سعادتمندانه و پیروزی نهایی.
این آیات به ما می آموزند که اگر میخواهیم جامعه ای موفق و پیروز داشته باشیم باید برادری و وحدت و دوستی را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم، به وظایف خود نسبت به دیگران عمل کنیم، ولایت دشمنان خدا را نفی کنیم و در راستای امر ولی الهی با دشمن مبارزه کنیم.
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از فقه و احکام
2.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میگویند اسلام رحمانی؛ اما قصدشان تحریف است
🔹صحبتهای صریح حجتالسلام قمی درباره یک جریان انحرافی: اسلام را با واژه رحمانی بیجهت میکنند. بی تعهد میکنند.
مثلا یک جذابیتهایی مطرح بکنیم و وظایف را نگوییم.
این تحریف اسلام است.
آقا امام صادق علیهالسلام میگویند #نماز را اگر سبک بشمارید از #شفاعت ما محروم هستید؛ یعنی اسلام یک برنامه جدّی برای زندگی است.
╭───
│ 📖 @feqh_ahkam
╰──────────
هدایت شده از آثار شهید مطهری
سبک شمردن نماز
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن #نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بیاهمیت تلقی کردن گناه دیگری است.
پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به امّ حمیده تسلیتی عرض کند.
امّ حمیده گریست.
ابوبصیر هم که کور بود گریست.
بعد امّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی؛ جریان عجیبی رخ داد.
امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوهای بود.
بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند.
ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم.
وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ [¹] هرگز #شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمیخوانند نمیرسد؛ آن که تکلیفش خیلی روشن است، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک میشمارند.
یعنی چه نماز را سبک میشمارند؟
یعنی وقت و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمیخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمیخواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی میگیرد و بعد با عجله یک نمازی میخواند و فوراً مهرش را میگذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه #حضور_قلب. طوری عمل میکند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم.
این، خفیف شمردن نماز است.
اینجور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی که انسان به استقبالش میرود؛ اول ظهر که میشود با آرامش کامل میرود وضو میگیرد، وضوی با آدابی، بعد میآید در مصلّای خود اذان و اقامه میگوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز میخواند.
«السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمیرود، مدتی بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب 📿 میخواند و ذکر خدا میگوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.
📢 نمازخوانهایی که خودشان نماز را استخفاف میکنند یعنی کوچک میشمارند (نماز صبحشان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب میخوانند) #تجربه نشان داده که بچههای اینها اصلًا نماز نمیخوانند.
🔊 شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچههایتان نمازخوان باشند، نماز را محترم بشمارید. نمیگویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید.
اولًا برای خودتان در خانه یک مصلّایی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطهای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر میتوانید (همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصلّی و جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید.
یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که میایستید، جانماز پاکیزهای بگذارید،
مسواک 🪥 داشته باشید، تسبیحی 📿 برای ذکر گفتن داشته باشید.
وقتی که وضو ⛲️ میگیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. وسائل، ج 3/ ص 17، ح 11
│📕 @athar_shahid
╰๛- - - - - - - - - - - - - -