❓#پرسش_و_پاسخ | ۹۹
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🤔 سؤال : با وجود علم و عقل، چه نيازى به وحى داريم؟
ــــــــــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ ـــ ـ ـــ
💬 پاسخ : اين سخن درست مثل آن است كه فرزندى به والدين خود بگويد: من به راهنمايى شما نيازى ندارم و مىخواهم هرچيزى را خودم #تجربه كنم تا بپذيرم.
🤔 اين سخن به ضرر فرزند است يا والدين؟
معتقدين به وحى، علم، عقل و تجربه را كنار نمىزنند كه #وحى را به جاى آن بنشانند؛ بلكه آن را محدود مىدانند و در كنار عقل و تجربه، از وحى نيز بهره مىجويند و بر شناخت خود از حقايق هستى مىافزايند.
كسانى كه نسبت به وحى بى اعتنا هستند و فقط بر علم و عقل خود تكيه مىكنند، از شناخت بسيارى از امور هستى محروم ماندهاند.
آنها نسبت به سرنوشت خود پس از مرگ هيچ اطلاعى ندارند و از پايان اين هستىِ با عظمت بى خبرند.
در اين هستى، رازهاى بسيارى هست كه اگر كسى فقط با علم و تجربۀ محدود خود بخواهد زندگى كند، از بسيارى از آنها محروم مىماند.
راستى اگر سازندۀ كالايى، به ما اطلاعاتى بدهد بايد بگوييم ما به اطلاعات تو نيازى نداريم، خودمان تجربه مىكنيم و مىفهميم؟
خالق هستى دربارۀ هستى، آينده، اهداف و راه صحيح بهرهگيرى از آن، اطلاعاتى از طريق بهترين افراد كه پيامبران باشند، در اختيار ما گذارده است. بى اعتنايى به پيامهاى الهى، محروم كردن بشر از يك كانال به مراتب گستردهتر از كانال تجربه است و چه ظلمى بالاتر از اينكه بشر، چشم و گوش خود را بر بخشى از دانستنىها ببندد.
╭─────๛- - - 📖 ┅╮
│📚 @ghararemotalee
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
🗞️ #ترجمه_نامه۳۱ :
↓↓↓↓↓↓
📄 ... پسرم! هنگامى که ديدم سن من بالا رفته و ديدم قوايم به سُستى گراييده، به (نوشتن) اين وصيتم براى تو مبادرت ورزيدم و نکات برجسته اى را در وصيتم وارد کردم مبادا أجلم فرا رسد در حالى که آنچه را در درون داشته ام بيان نکرده باشم و به همين دليل پيش از آنکه در رأى و فکرم نقصانى حاصل شود آن گونه که در جسمم (بر اثر گذشت زمان) به وجود آمده و پيش از آنکه هوا و هوس و فتنه هاى دنيا بر تو هجوم آورد و همچون مرکبى سرکش شوى به تعليم و تربيت تو مبادرت کردم و از آنجا که قلب جوان همچون زمين خالى است و هر بذرى در آن پاشيده شود آن را مى پذيرد، پيش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور ديگر مشغول گردد (گفتنى ها را گفتم) همه اينها براى آن است که با تصميم جدى به استقبال امورى بشتابى که انديشمندان و اهل تجربه تو را از طلب آن بى نياز ساخته و زحمت آزمون آن را کشيده اند تا نيازمند به طلب و جستجو نباشى و از تلاش بيشتر آسوده خاطر گردى، بنابراين آنچه از تجربيات نصيب ما شده، نصيب تو هم خواهد شد (بى آنکه زحمتى کشيده باشى) بلکه شايد پاره اى از آنچه بر ما مخفى شده (با گذشت زمان و #تجربه بيشتر) بر تو روشن گردد.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
سپس امام(علیه السلام) به بیان دلیلى براى طرح وصایاى خود براى فرزند جوانش پرداخته چنین مى گوید: «به یقین قلب جوان و نوجوان همچون زمین خالى است; هر بذرى در آن پاشیده شود آن را مى پذیرد»; (وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالاَْرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْء قَبِلَتْهُ).
این امر بارها به تجربه رسیده و حتى روایتى است که به صورت ضرب المثل در آمده که «اَلْعِلْمُ فِى الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِى الْحَجَرِ; تعلیماتى که در کودکى (و جوانى) داده مى شود همچون نقشى است که بر سنگ بزنند (نقشى است ثابت، عمیق و پایدار.
سپس بر آن افزوده اند که) وَ التَّعَلُّمُ فِى الْکِبَر کَالْخَطِّ عَلَى الْماءِ; فراگیرى در بزرگسالى همچون نقشى است که بر آب زنند (نقشى است گذرا و ناپایدار)».
آن گاه دو دلیل دیگر بر آن مى افزاید و مى فرماید: «به همین دلیل به تعلیم و تأدیب تو مبادرت ورزیدم پیش از آنکه قلبت سخت شود و فکرت به امور دیگر مشغول گردد»; (فَبَادَرْتُکَ بِالاَْدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ، وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ).
در واقع امام(علیه السلام) براى انتخاب این سن و سال جهت پند و اندرز، سه دلیل بیان فرموده است:
- آماده بودن قلب جوان براى پذیرش،
- عدم قساوت به سبب عدم آلودگى به گناه
- و عدم اشتغال ذهن به مشکلات زندگى و حیات
و هر کدام از این سه به تنهایى براى انتخاب این زمان کافى است تا چه رسد به اینکه همه این جهات جمع باشد.
سپس امام(علیه السلام) مى افزاید: «همه اینها براى آن است که با تصمیم جدى به استقبال امورى بشتابى که اندیشمندان و اهل تجربه تو را از طلب آن بى نیاز ساخته، و زحمت آزمون آن را کشیده اند تا نیازمند به طلب و جستجو نباشى و از تلاش بیشتر آسوده خاطر گردى»; (لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الاَْمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ(۵) وَ تَجْرِبَتَهُ فَتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَئُونَةَ الطَّلَبِ، وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلاَجِ التَّجْرِبَةِ).
امام(علیه السلام) در این بخش از سخنان خود به اهمّیّت استفاده از تجارب دیگران اشاره مى کند؛ زیرا زندگى چیزى جز تجربه نیست و انسان عاقل به جاى اینکه همه چیز را خودش تجربه کند و ضایعات و مشکلات آن را بپذیرد از تجارب دیگران استفاده مى کند و آنچه را آنها آزموده اند و نتیجه اش روشن شده در اختیار مى گیرد بى آنکه هزینه اى براى آن بپردازد.
به تعبیر دیگر همواره نسل هاى آینده از نسل هاى گذشته از این نظر سعادتمندترند که تجارب پیشینیان در اختیار آیندگان قرار مى گیرد و آنچه را آنها با زحمت فراوان به دست آورده اند آیندگان بدون زحمت در اختیار مى گیرند و تعبیرات امام(علیه السلام) «کُفیتَ مَؤُنَةَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عَلاجِ التَّجْرِبَةِ» همه اشاره به همین نکته است.
لذا در پایان این بخش از اندرزنامه مى فرماید: «بنابراین آنچه از تجربیات نصیب ما شده، نصیب تو هم خواهد شد (بى آنکه زحمتى کشیده باشى) بلکه شاید پاره اى از آنچه بر ما مخفى شده (با گذشت زمان و تجربه بیشتر) بر تو روشن گردد»; (فَأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ، وَ اسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْهُ).
اشاره به اینکه گاه تجربه پیشینیان به طور کامل در اختیار آیندگان قرار مى گیرد و آنها از آن بهره کامل مى برند و گاه پیشینیان در بعضى از مسائل، نیمى از راه را پیموده اند و نیم دیگر را آیندگان مى پیمایند و به امورى دست مى یابند که حتى نصیب پیشینیان نشده بود.
همان گونه که قبلا نیز اشاره شد، سخنان امام(علیه السلام) در این وصیّت نامه از موضع امامت و مقام عصمت نیست، بلکه به عنوان فردى دنیا دیده و #تجربه کرده و دلسوز که به فرزندش در برابر طوفان حوادث دنیا کمک مى کند تا از تجربیاتش بهره گیرد و حتى گاه آنچه را او به تجربه نیافته، فرزندش آن را تکمیل کند و به نتایج بهترى برسد.
نکته : آثار تربیت در جوانى تاریخ انبیا نشان مى دهد جوانان نخستین گروهى بودند که به آنها ایمان مى آوردند و از اهداف آنها دفاع مى کردند.
قرآن کرارا داستان نوح و ایمان آوردن جوانان را به او و ایراد بزرگسالان ثروتمند را بیان کرده و نیز تاریخ اسلام نشان مى دهد که مؤمنان به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) بیش از همه، جوانان بودند.
روایات اسلامى نیز این حقیقت را تأیید مى کند; امام صادق(علیه السلام) به یکى از یارانش که براى دفاع از مکتب اهل بیت به بصره رفته بود و ناکام برگشت، فرمود: «عَلَیْکَ بِالاَْحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَیْر; بر تو باد که به سراغ جوانان بروى که آنها براى پذیرش هر امر خیرى از همه سریع ترند».(۶)
سایه استفاده از عمر طولانى در تجارب دیگران
امام(علیه السلام) در آغاز این بخش از وصیّت نامه به نکته بسیار مهمى اشاره مى کند و آن اهمّیّت مطالعه و بررسى تاریخ پیشینیان است.
آنچه از اعمال آنها به ما رسیده و از اخبار آنها در اختیار ما قرار گرفته و آنچه در آثار بازمانده از آنها: (کاخ هاى ویران شده، قبرهاى 🪦 خاموش، ثروت هاى💰 به جا مانده و...) باقى است مى فرماید: «پسرم گرچه من به اندازه همه کسانى که پیش از من مى زیستند عمر نکرده ام؛ اما در رفتار آنها نظر افکندم و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار بازمانده از آنان به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که (بر اثر این آموزش ها) همانند یکى از آنها شدم بلکه گویى بر اثر آنچه از تاریخشان به من رسیده با همه آنها از اوّل تا آخرشان بوده ام»; (أَیْ بُنَیَّ، إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی، فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ، وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ; حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ، بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ).
اشاره به اینکه زندگى چیزى جز #تجربه نیست.
اگر کسى از تجارب دیگران بهره بگیرد، در اعمال آنها و نتایجى که از عملشان گرفتند دقت کند و در اخبار #عبرت انگیزى که از آنها به یادگار باقى مانده بیندیشد و در آثار بازمانده از آنان با دیده عبرت بین بنگرد، عمرى به درازاى تمام تاریخ بشریت پیدا مى کند و گویى از روز اوّل خلقت آدم تا کنون زنده بوده است.
آن گاه امام(علیه السلام) مى افزاید: «(من همه اینها را بررسى کردم سپس) قسمت زلال و مصفاى آن را از بخش کدر و تیره باز شناختم و سود و زیانش را دانستم.
سپس از میان همه آنها از هر امرى گُزیده اش را براى تو برگرفتم و از میان (زشت و زیباى) آنها زیبایش را براى تو انتخاب نمودم و مجهولاتش را از تو دور داشتم»; (فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ، وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْر نَخِیلَهُ(۱)وَ تَوَخَّیْتُ(۲) لَکَ جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَهُ).
اشاره به اینکه مطالعه آثار پیشینیان و سیر و سیاحت در آثار آنها به تنهایى کافى نیست.
انسان باید همچون صرّاف، سره را از ناسره جدا سازد و آنچه را خوب است گزینش کند و ناخالصى ها را به دور افکند و من زحمت این کار را نیز براى تو کشیده ام.
امام(علیه السلام) در پایان این بخش از وصیّت نامه انگیزه خود را بر بیان این وصیّت نامه به این صورت بیان مى کند که مى فرماید: «و همان گونه که پدرى مهربان بهترین نیکى ها را براى فرزندش مى خواهد، من نیز صلاح دیدم که تو را به این وسیله تربیت کنم و همت خود را بر آن گماشتم، چرا که عمر تو رو به پیش است و روزگارت رو به جلو و داراى نیّتى سالم و روحى باصفا هستى»; (وَ رَأَیْتُ حَیْثُ عَنَانِی مِنْ أَمْرِکَ مَا یَعْنِی الْوَالِدَ الشَّفِیقَ وَ أَجْمَعْتُ عَلَیْهِ مِنْ أَدَبِکَ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ أَنْتَ مُقْبِلُ الْعُمُرِ وَ مُقْتَبَلُ(۳) الدَّهْرِ، ذُو نِیَّة سَلِیمَة وَ نَفْس صَافِیَة).
اشاره به اینکه اگر من زحمتِ گردآورى تجارب پیشینیان و آموزه هاى تاریخ را براى تو کشیدم و همه آنها را در این اندرزنامه ام خلاصه کردم، به دو دلیل است نخست اینکه پدرم; پدرى مهربان و عاشق و دلباخته سعادت فرزندش و دیگر اینکه تو هم جوان هستى و در آغاز عمر و نیتى پاک و قلبى صاف دارى.
این دو، دست به دست هم داده و این زحمت را براى من آسان نموده است.
در واقع امام(علیه السلام) با این سخنانش به همه پدران دلسوز درس مى آموزد که اگر خواهان سعادت فرزندان خود هستند از آن زمان که قلب فرزندان صاف و پاک است در تربیتشان بکوشند و مخصوصاً از تاریخ پیشینیان که مملوّ از درس ها و عبرت هاست و نمونه هاى حسى براى مسائل اخلاقى به دست مى دهد، کمک بگیرند.
👌 نکته ها
۱. مجموعه پر از اسرارى به نام تاریخ
از آن روز که خط اختراع شد و بشر توانست آثار خود را به وسیله آن به یادگار بگذارد، تاریخ بشر آغاز گردید و تجربیات اقوام پیشین به عنوان میراث گرانبهایى براى اقوام آینده به دل تاریخ سپرده شد.
عوامل پیروزى ها و اسباب شکست ها و ناپایدارى قدرت ها و تلخ و شیرین هاى بسیارى دیگر در دل آن ثبت شد به گونه اى که افراد آگاه مى توانند مسیر زندگى فردى و اجتماعى خود را در آینه تاریخ ببینند و بى آنکه نیاز به تجربه جدیدى داشته باشند از تجارب دیگران استفاده کنند.
به همین دلیل در قرآن مجید بخش مهمى از آیات، بیانگر تاریخ عبرت آموز پیشینیان است و با صراحت مى گوید: «(لَقَدْ کَانَ فِى قِصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُِولِى الاَْلْبَابِ)»; به راستى در سرگذشت آنها عبرتى براى صاحبان اندیشه بود».(۴)
🗞️ #ترجمه_نامه۳۱
➖➖➖➖➖➖
↓↓↓↓↓↓
📄 ... (فرزندم!) جبران آنچه بر اثر سکوت خود از دست داده اى آسان تر از جبران آن است که بر اثر سخن گفتن از دست مى رود،
و نگه دارى آنچه در ظرف است با محکم بستن دهانه آن امکان پذير است و حفظ آنچه در دست دارى، نزد من محبوب تر از درخواست چيزى است که در دست ديگرى است.
تلخى يأس (از آنچه در دست مردم است) بهتر است از دراز کردن دست تقاضا به سوى آنها،
و درآمد (کم) همراه با پاکى و درست کارى بهتر از ثروت فراوان توأم با فجور و گناه است،
و انسان اسرار خويش را (بهتر از هر کَس ديگر) نگه دارى مى کند و بسيارند کسانى که بر زيان خود تلاش مى کنند.
کسى که پرحرفى کند سخنان ناروا و بى معنا فراوان مى گويد.
هر کَس انديشه خود را به کار گيرد حقايق را مى بيند و راه صحيح را انتخاب مى کند.
به نيکوکاران و اهل خير نزديک شو تا از آنها شوى،
و از بدکاران و اهل شر دور شو تا از آنها جدا گردى.
بدترين غذاها غذاى حرام است،
و ستم بر ناتوان زشت ترين ستم هاست.
در آنجا که رفق و مدارا سبب خشونت مى شود خشونت مدارا محسوب خواهد شد;
چه بسا داروها سبب بيمارى گردد و چه بسا بيمارى هايى که داروى انسان است،
گاه کسانى که اهل اندرز نيستند اندرزى مى دهند و آن کَس که (اهل اندرز است و) از او نصيحت خواسته شده خيانت مى کند.
از تکيه کردن بر آرزوها برحذر باش که سرمايه احمق ها است.
عقلْ، حفظ و نگهدارى #تجربه هاست و بهترين تجربه هاى تو آن است که به تو اندرز دهد،
#فرصت را پيش از آنکه از دست برود و مايه اندوه گردد غنيمت بشمار.
نه هرکَس طالب چيزى باشد به خواسته اش مى رسد و نه هرکَس که از نظر پنهان شد باز مى گردد.
تباه کردن زاد و توشه نوعى فساد است و سبب فاسد شدنِ معاد.
هر کارى سرانجامى دارد (و بايد مراقب سرانجام آن بود.)
آنچه برايت مقدّر شده به زودى به تو خواهد رسيد.
هر بازرگانى خود را به مخاطره مى اندازد. (همواره دنبال فزونى مباش زيرا) چه بسا سرمايه کم از سرمايه زياد پربرکت تر و رشدش بيشتر است.
نه در کمک کارِ پست خيرى است و نه در دوستِ متهم فايده اى،
تا روزگار در اختيار توست به آسانى از آن بهره گير،
و هيچ گاه نعمتى را که دارى براى آنکه بيشتر به دست آورى به خطر مينداز.
از سوار شدن بر مرکب سرکش لجاجت برحذر باش که تو را بيچاره مى کند.
╭───
│ 🌐 @Mabaheeth
╰──────────
هدایت شده از مباحث
750.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 مذاکره با آمریکا یعنی ....
ــــــــــــــــ
#بفهم_نفهم | #عبرت | #تجربه
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
هدایت شده از آثار شهید مطهری
سبک شمردن نماز
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن #نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بیاهمیت تلقی کردن گناه دیگری است.
پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به امّ حمیده تسلیتی عرض کند.
امّ حمیده گریست.
ابوبصیر هم که کور بود گریست.
بعد امّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه آخر امام را ندیدی؛ جریان عجیبی رخ داد.
امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوهای بود.
بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند.
ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم.
وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی میکرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت: انَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلوةِ [¹] هرگز #شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
امام نفرمود که شفاعت ما به مردمی که نماز نمیخوانند نمیرسد؛ آن که تکلیفش خیلی روشن است، بلکه فرمود به کسانی که نماز را سبک میشمارند.
یعنی چه نماز را سبک میشمارند؟
یعنی وقت و فرصت دارد، میتواند نماز خوبی با آرامش بخواند ولی نمیخواند. نماز ظهر و عصر را تا نزدیک غروب نمیخواند، نزدیک غروب که شد یک وضوی سریعی میگیرد و بعد با عجله یک نمازی میخواند و فوراً مهرش را میگذارد آن طرف؛ نمازی که نه مقدمه دارد نه مؤخره، نه آرامش دارد و نه #حضور_قلب. طوری عمل میکند که خوب دیگر این هم یک کاری است و باید نمازمان را هم بخوانیم.
این، خفیف شمردن نماز است.
اینجور نماز خواندن خیلی فرق دارد با آن نمازی که انسان به استقبالش میرود؛ اول ظهر که میشود با آرامش کامل میرود وضو میگیرد، وضوی با آدابی، بعد میآید در مصلّای خود اذان و اقامه میگوید و با خیال راحت و فراغ خاطر نماز میخواند.
«السّلام علیکم» را که گفت فوراً در نمیرود، مدتی بعد از نمازْ با آرامش قلب تعقیب 📿 میخواند و ذکر خدا میگوید. این علامت این است که نماز در این خانه احترام دارد.
📢 نمازخوانهایی که خودشان نماز را استخفاف میکنند یعنی کوچک میشمارند (نماز صبحشان آن دم آفتاب است، نماز ظهر و عصرشان آن دم غروب است، نماز مغرب و عشاشان چهار ساعت از شب گذشته است و نماز را با عجله و شتاب میخوانند) #تجربه نشان داده که بچههای اینها اصلًا نماز نمیخوانند.
🔊 شما اگر بخواهید واقعاً نمازخوان باشید و بچههایتان نمازخوان باشند، نماز را محترم بشمارید. نمیگویم نماز بخوانید؛ بالاتر از نماز خواندن، محترم بشمارید.
اولًا برای خودتان در خانه یک مصلّایی انتخاب کنید (مستحب هم هست) یعنی در خانه نقطهای را انتخاب کنید که جای نمازتان باشد، مثل یک محراب برای خودتان درست کنید. اگر میتوانید (همان طوری که پیغمبر اکرم یک مصلّی و جای نماز داشت) یک اتاق را به عنوان مصلّی انتخاب کنید. اگر اتاق زیادی ندارید، در اتاق خودتان یک نقطه را برای نماز خواندن مشخص کنید.
یک جانماز پاک هم داشته باشید. در محل نماز که میایستید، جانماز پاکیزهای بگذارید،
مسواک 🪥 داشته باشید، تسبیحی 📿 برای ذکر گفتن داشته باشید.
وقتی که وضو ⛲️ میگیرید، اینقدر با عجله و شتاب نباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. وسائل، ج 3/ ص 17، ح 11
│📕 @athar_shahid
╰๛- - - - - - - - - - - - - -