#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۲۵
『 #دعای صد و بیست و پنج – در روز نوزدهم ماه رمضان 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
(پس از دو رکعت هفدهم و هجدهم، از هشتاد رکعت مخصوص آن شب) و همچنین (بعد از دو رکعت هفتم و هشتم در هر یک از شبهای بیست و یک و بیست و سوم، از هفتاد رکعت مخصوص آن دو شب)
اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی لاٰتُنَالُ مِنْکَ إِلّٰا بِالرِّضَا وَ الْخُرُوجِ مِنْ مَعَاصِیکَ، وَ الدُّخُولِ فیٖ کُلِّ مٰا یُرْضِیکَ، وَ نَجَاهً مِنْ کُلِّ وَرْطَهٍ، وَ الْمَخْرَجَ مِنْ کُلِّ کِبْـرٍ وَ الْعَفْوَ عَنْ کُلِّ سَیِّئَهٍ یَأْتِی بِهٰا مِنِّی عَمْدٌ، أَوْ زَلَّ بِهٰا مِنِّی خَطَاءٌ، أَوْ خَطَرَتْ بِهٰا مِنِّی خَطَرَاتُ نِسْیَانٍ، أَسْأَلُکَ خَوْفاً تُعِینُنِی بِهِ عَلیٰ حُدُودِ رِضَاکَ، وَ أَسْأَلُکَ الْاَخْذَ بِأَحْسَنِ مٰا أَعْلَمُ، وَ التَّـرْکَ لِشَـرِّ مٰا أَعْلَمُ، وَ الْعِصْمَهَ مِنْ أَنْ أَعْصیٰ وَ أَنَا أَعْلَمُ، أَوْ أُخْطِئَ مِنْ حَیْثُ لاٰ أَعْلَمُ.
خداوندا از تو میخواهم به رحمتت که از تو به دست نـمیآید جز به رضای تو و خارج شدن از نافرمانیهایت، و وارد شدن به هر چه تو را خشنود سازد، و رهایی از هر گرفتاری، و راه خارج شدنی از هر خودپسندی و بخشیدن هر گناهی که صادر شود، از من به عمد، یا لغزشی از من صورت گرفته به خطا، یا بر خاطرم بگذرد خطورهای فراموشی،
از تو میخواهم ترسی را که به آن یاریام فرمایی بر حدود خشنودیات،
و از تو میخواهم که عنایت کنی مرا به عمل کردن به بهتـرین چیزی که میدانم و ترک نـمودن بدترین چیزی که میدانم و نگهداشت من از اینکه تو را آگاهانه نافرمانی کنم، یا خطا کنم از روی ناآگاهی.
وَ أَسَأَلُکَ السَّعَهَ فِی الرِّزْقِ، وَ الزُّهْدَ فِیمٰا هُوَ وَبَالٌ، وَ أَسْأَلُکَ الْمَخْرَجَ بِالْبَیَانِ مِنْ کُلِّ شُبْهَهٍ، وَ الْفَلَجَ بِالصَّوَابِ فیٖ کُلِّ حُجَّهٍ، وَ الصِّدْقَ فِیمٰا عَلَیَّ وَ لِیَ، وَ ذَلِّلْنِی بِإِعْطَاءِ النَّصَفِ مِنْ نَفْسِی فیٖ جَمِیعِ الْمَوَاطِنِ فِی الرِّضَا وَ السَّخَطِ وَ الْتَوَاضُعِ وَ الْقَصْدِ وَ تَرْکِ قَلِیلِ الْبَغْیِ وَ کَثِیرِہِ فِی الْقَوْلِ مِنِّی وَ الْفِعْلِ،
و از تو میخواهم وُسعت در رزق، و زهد در آنچه گرفتارم سازد، و از تو میخواهم راه خارج شدن از هر شبههای را با دلیل روشن و پیروزی در هر احتجاجی با راستی و درستی و صداقت در آنچه به ضـرر من و در آنچه به نفع من است، و رام کن مرا به انصاف دادن از خودم در همۀ مواضع در خشنودی و خشم و تواضع و میانه روی و ترک نـمودن ستمکاری را چه اندک و چه بسیار در گفتار و کردارم،
وَ أَسَأَلُکَ تَـمَامَ النِّعْمَهِ فیٖ جَمِیعِ الْاَشْیَاءِ، وَ الشُّکْرَ بِهٰا عَلَیَّ حَتّٰى تَرْضیٰ وَ بَعْدَ الرِّضَا، وَ الْخِیَرَهَ فِیمٰا یَکُونُ فِیهِ الْخِیَرَهُ بِـمَیْسُورِ جَمِیعِ الْاُمُورِ لاٰ بِـمَعْسُورِهَا یٰا کَرِیمُ.
و از تو میخواهم کامل شدن نعمت را در همۀ اشیاء، و شکر آن را که بر من است تا اینکه خشنود شوی، و پس از خشنودی نیز، و اختیار آنچه خیر است در آنچه خیر در آن به آسان شدن همۀ امور باشد نه به سخت شدن آنها، ای کریم.
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
هدایت شده از تلاوت
🌷رهبر انقلاب، روز گذشته: هنگام مراجعه به قرآن توجه به معجزه بودن آن داشته باشیم. ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
╭════════════
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
╰๛--- ‑ ‑ - - ‑ ‑
هدایت شده از آرام جان 🎧
21.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ اجرای فوقالعاده هماهنگ نوجوونا
🎼 سرود دلنشین گروه رهپویان حرم در شب میلاد حضرت عباس (علیهالسلام)
@moallatv3
╭────๛- - - - - ┅ ╮
│📱 @Mabaheeth
│💌 @arame_janam
╰───────────
هدایت شده از مباحث
15.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکبار برای همیشه پاسخ به شبهه👇👇
🌀 زمانِ شاه، اهل مشروب میرفت کاباره اهل نماز هم میرفت مسجد! جمهوری اسلامی مردم رو منافق کرد!!
🔻 مثالهایی پرجاذبه را در این کلیپ کوتاه ببینید
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#پهلوی_خبیث
#دهه_فجر
@soada_ir
╭────๛- - - - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
╰───────────
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای عجیب یک دختر برای مرگ پدرش!
‼️ علت شرم 😥 یک پدر از فرزندانش
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت #میلاد_حضرت_عباس علیهالسلام و روز #جانباز
┅───────────
🤲 #اللّٰهم_عجّل_لولیّک_الفرج
╭═══════๛- - - ┅╮
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
│📖 @feqh_ahkam
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - -
* #امام_سجاد
🔻راجع به امام سجاد عليه السلام دارد که يکی از شیعیانشان گويا هر سال که براى حج از بلخ مى آمد به مدينه؛ خدمت امام سجاد عليه السلام مى آمد و چند روزی خدمت حضرت بود و هرسال يک سرى هدايا هم مى آورد.
🔸يک سال زنش به او گفت تو که هر سال سراغ اين آقا مى روى يک بار ايشان يک هديه به شما نداد؟ گفت اين حرف را نزن ايشان امام ماست و ما عقيده مان اين است که او الآن دارد حرف هاى تو را مى شنود و من ناراحت مى شوم تو راجع به ايشان این حرف را بزنى. ما داريم وظيفه خودمان را انجام مى دهيم.
🔹بعد دوباره يک خورده هدايا جمع کرد و مدينه خدمت امام آمد و هدايايش را گذاشت. حضرت فرمودند امروز ناهار پیش ما بمان. گفت باشد. ناهار ماند موقعی که غذایشان تمام شد، آب آوردند. حضرت ظرف آب را گرفتند تا دست مهمانشان را بشورند. قبول نکرد. گفت یا بن رسول الله! شما آب روی دست من بریزید؟ فرمودند: شما مهمان ما هستی چطور اجازه بدهم آب روی دست ما بریزی؟! عرض کرد: یابن رسول الله! من این کار را دوست دارم. حضرت به همین خاطر اجازه دادند، ظرف را گرفت و برای حضرت جلو برد تا حضرت دستشان را بشویند؛
🔸یک تشت بزرگی بود یک مقداری آب روی دست حضرت ریختند، حضرت فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: نه این یاقوت احمر است. نگاه کرد دید همه آب ها یاقوت احمر شده، یک مقدار دیگر آب ریخت، حضرت فرمودند: حالا چه می بینی؟ عرض کرد: آب، فرمودند: زمرد سبز است. نگاه کرد دید زمرد سبز است، یک مقدار دیگر آب ریختند، فرمودند: چه می بینی؟ عرض کرد آب، فرمودند: این ها دُرّ است. نگاه کرد دید درّ بسیار عالی است! خلاصه ظرف پر از جواهرات شد.
🔹بعد حضرت فرمودند: شیخ! در نزد ما چیزی نبود تا در عوض هدیه ات به تو هدیه بدهیم، این ها را به خانمت بده و از او عذر خواهی کن. این قضیه ادامه جالبی دارد که خیلی زیباست. (بحارالأنوار ج۴۶ ص۴۷)